شبی بی خود شدم من در خرابات


شبی بی خود شدم من در خرابات

شبی بی خود شدم من در خرابات به هر جایی بدیدم شطح و طامات شنیـدم گوشه ای مستی همی گفت که ای شـــیــخ بـمانده در کرامات بــگــو یــکــدم که تا مـن هم بدانم چه کارت بــاشــد اینجا ازشاعر:علیرضا زنده دل (رها)

شبی بی خود شدم من در خرابات
به هر جایی بدیدم شطح و طامات

شنیـدم گوشه ای مستی همی گفت
که ای شـــیــخ بـمانده در کرامات

بــگــو یــکــدم که تا مـن هم بدانم
چه کارت بــاشــد اینجا از مهمّات

بگفتم خواهــم این لــحــظــه بدانم
که آخر من که ام در این سماوات

بـگــفــتــا تو تمـــام هــر دو عالم
ولـی درمـــانــدۀ ســـکــر مقامات

به مـــیـــخــانه نــظر کن تا ببینی
به هر یک لحظه فوجی از مناجات

ز چــشــم جان نظر انداز و بنگر
درایـــن جــام بلــور نـفی و اثبات

ببین و خـوش ببین و کذب کم گو
بگو حق را عیان، کم کن مراعات

بیا در جــمــع این مستان بی خود
بزن جامی و کن حــق را ملاقات

تو و جـــام مــی و مــستی رویش
نه رویا باشد و نی چـون خرافات

بزن جامی ز وجهش تــا که ناگاه
رسی بی جسم فانی تــا به مـیقات

درآ در وادی بــی رنـگ و بـویی
که تا آگـــه شـــوی از کـنه ذرّات

مبین خود را دمی گــر طــالبی تو
فـنـا شد ما و من در قرب آن ذات

چه می‌گویی رها، بس کن تو گفتن
مـــگــو با کس رموز این اشارات

#رها
93/04

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


پست عجیب یکتا ناصر پس از جشن تولد شوهرش منوچهر هادی + ع کس