مرغ دریائی


مرغ دریائی

مگو که عاقبت عشق، درد و شیدائی است که عشق عاقبت درد های دنیائی است دمی که از غم دل در کنار من گوئی تکان تکان لبانت عجب تماشائی است! ز عشق گفتم و دیدم که روز اول وصل خودش یکی ز همان خاطراتشاعر:سید علیرضا یزدانی

مگو که عاقبت عشق، درد و شیدائی است
که عشق عاقبت درد های دنیائی است

دمی که از غم دل در کنار من گوئی
تکان تکان لبانت عجب تماشائی است!

ز عشق گفتم و دیدم که روز اول وصل
خودش یکی ز همان خاطرات تنهائی است

به چشم دیده ام اینجا هزار زیبا را
دریغ آنچه ندیدم به شهر، زیبائی است

هزار خواندی و دیدی که علم ما جهل است
همین خودش ز کمالات دانش افزائی است

سکوت و خنده ی من را، مگو که ترس فناست
که عشق علت آن و نه بیم رسوائی است

نگاه من به غریقان زیر این دریاست
درون سینه ولی عشق مرغ دریائی است

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


فیلم وقاحت تمام بهاره رهنما / شوهرندارم این آقا دوست پسرم است!