قصه ی دنباله دار مرد نا آرام شب
گام های بیقرار عابر گمنام شب
بغض هایش ریشه زد ، در باور بی باوری
اینچنین آغاز شد ، رویای نافرجام شب
قصه ی مردی که شعرش ، از نفس افتاده و
سایه های آه او ، افتاده بر اندام شب
چشم های منتظر ، در ته نشین دلهره
ساعت شماطه دار و زنگ بی هنگام شب ،
زل زده بر تاس های جفت پوچ سرنوشت
بی رمق در انتظار آخرین پیغام شب
پچ پچ اندوهبارش ، با غبار آینه
اشک های ناصبوری ، می چکد در جام شب
تا بپایان می رسد ، پرونده ی تقدیر مسخ
خوش خیالی های او ، در بستر ناکام شب ،
سووشون آخر و پایان مرد ناتمام
بارش یکریز غم ، بر روی پشت بام شب
نعش او بر روی دوش سال های دلخوشی
روح سرگردان او ، در چاله ی ابهام شب
در "شب اندیشناک خسته "، اما یکنفر
آنطرف خوابیده در گهواره ی آرام شب !!
محمد جوکار " یاس خیال " 1399.11.21
گام های بیقرار عابر گمنام شب
بغض هایش ریشه زد ، در باور بی باوری
اینچنین آغاز شد ، رویای نافرجام شب
قصه ی مردی که شعرش ، از نفس افتاده و
سایه های آه او ، افتاده بر اندام شب
چشم های منتظر ، در ته نشین دلهره
ساعت شماطه دار و زنگ بی هنگام شب ،
زل زده بر تاس های جفت پوچ سرنوشت
بی رمق در انتظار آخرین پیغام شب
پچ پچ اندوهبارش ، با غبار آینه
اشک های ناصبوری ، می چکد در جام شب
تا بپایان می رسد ، پرونده ی تقدیر مسخ
خوش خیالی های او ، در بستر ناکام شب ،
سووشون آخر و پایان مرد ناتمام
بارش یکریز غم ، بر روی پشت بام شب
نعش او بر روی دوش سال های دلخوشی
روح سرگردان او ، در چاله ی ابهام شب
در "شب اندیشناک خسته "، اما یکنفر
آنطرف خوابیده در گهواره ی آرام شب !!
محمد جوکار " یاس خیال " 1399.11.21