جامِ عشق در دست تو ، مست و خراب تو منم
*
مهمان بکن چندی مرا از شهد عشقت ای صنم
*
خواهم بگردم دور تو مستانه وار دیوانه وار
*
حالِ من عاشق ببین، مستم بکن پیمانه وار
*
رقص کنان دست زنان جانم فدایت می کنم
*
آری! بدان در ره تو تن ها قربانی کنم
*
با قلب من چه کرده ای؟ مستعمره است در چنگ تو
*
رحمی بکن بر حال ما ، ای دولت اِشغالگر
*
مهمان بکن چندی مرا از شهد عشقت ای صنم
*
خواهم بگردم دور تو مستانه وار دیوانه وار
*
حالِ من عاشق ببین، مستم بکن پیمانه وار
*
رقص کنان دست زنان جانم فدایت می کنم
*
آری! بدان در ره تو تن ها قربانی کنم
*
با قلب من چه کرده ای؟ مستعمره است در چنگ تو
*
رحمی بکن بر حال ما ، ای دولت اِشغالگر