سفر


سفر

کوچ خواهم کرد رخت بر خواهم بست بقچه ای پر از نفس های خدا خواهم انداخت به دوش سفری می باید   سفری دور و داراز سفری که در آن هیچ کس نیست سفری بی برگشت که فقط میباید رفت و رفت برویشاعر:اکبر طاهری

کوچ خواهم کرد

رخت بر خواهم بست

بقچه ای پر از نفس های خدا

خواهم انداخت به دوش

سفری می باید

سفری دور و داراز

سفری که در آن هیچ کس نیست

سفری بی برگشت

که فقط میباید رفت و رفت

بروی سوی افق بهر غروب

همچو خورشید که از خاطر روز میگذرد

انقدر رفت تا در یادها خاطره شد

آری باید رفت

از چه رو باید ماند

در دیاری که به جز درد و عذاب

هیچ نشد عایدمان پس چرا باید ماند

اری باید رفت

از میان این همه پیله آلوده به غم

میشوم پروانه سوی دشت پر می کشم

سفری می باید

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


در جا مانده