حقیقت و مجاز


حقیقت و مجاز

شعری دوباره از سر تنهایی و نیاز شعری دوباره پس از سال‌های دور و دراز شعری تنیده بر کالبدی خسته و نحیف شعری که می‌شود سرود و شنودش چو رمز و راز شعری سراسر اگر همرهش شوی تو شبی با تو چه دلبرانهشاعر:احمد زارع

شعری دوباره از سر تنهایی و نیاز
شعری دوباره پس از سال‌های دور و دراز
شعری تنیده بر کالبدی خسته و نحیف
شعری که می‌شود سرود و شنودش چو رمز و راز
شعری سراسر اگر همرهش شوی تو شبی
با تو چه دلبرانه بگوید هرآنچه راست
آغاز بیت نخستش حدیث عشق
در امتداد عشق فراز و نشیب هاست
یک جرعه میچشاندت، تا تشنه تر شوی
تا چشمه راه کوته و بس کوره راه هاست
یک رایحه که مرا مست خود کند
من شامه ام حریص خانه کفتارهاست
در هستی اش چه نقش و نگاریست دلبرم
چشمان کور خیره به رنگ و لعاب هاست
حسن ختام شعر، دوباره و از سر نو
عاقل به هوش مطرب عجب خوش به سازونواست

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


طَرح ِ اَندام ِ درد