رقص مستانه


رقص مستانه

ای کاش گاهی عاشقانه زلفکانت شانه می کردم یا چون نسیمی صبحگاهی در میانش لانه می کردم شاید اگر می شد که باتو کوچه گردی کرد، خلوت کرد گه بوسه ای از چانه گه از خال همچون دانه می کردم ای کاش می شدشاعر:عباس م اسدی (عما)

ای کاش گاهی عاشقانه زلفکانت شانه می کردم
یا چون نسیمی صبحگاهی در میانش لانه می کردم
شاید اگر می شد که باتو کوچه گردی کرد، خلوت کرد
گه بوسه ای از چانه گه از خال همچون دانه می کردم
ای کاش می شد با تو هجرت کرد از شبهای تنهایی
با عشقِ بودن با تو، ترک خانه و کاشانه می کردم
گاهی به روی شانه هایت سر ز مستی می نهادم من
چون غنچه ی خیس از نم باران ،من گریه هاجانانه می کردم
باور کن ار یک جرعه از جام لبت بر من بنوشانی
ترک می و میخانه ،ترک ساقی و پیمانه می کردم
سوگند بر چشمان مست و حشی زیبای نمناکت
می دادی ار دل بر منت، رقصی چنان مستانه می کردم
من ار خدا بودم ، به اسم خوشگلت سوگند
کل جهان را وقف ان زیبا رخ دردانه می کردم
می شد اگر ، تندیس ها از تو بسازم بر سر هر کوی
سرتاسر این شهر راپُر ازبُت و بتخانه می کردم
شاید اگر من جای تو معشوقه ی یکدانه ای بودم
فکری به حال این "عمای " عاشق دیوانه می کردم

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


جدیدترین عکس های 00:00 عاشقی با متن های رمانتیک