مهتاب محدود شبهای من


مهتاب محدود شبهای من

آسمان جلوی خانه ما، چندسالیست که از خاطره خالی شده‌است آسمانی که به محدوده ما مربوط است، طولش از سمت جنوب، صد و هشتاد قدم عرضش از غرب به شرق، دو خیابان پایین گاه محدودشاعر:حمیدرضا میرمعزی

آسمان جلوی خانه ما،
چندسالیست که از خاطره خالی شده‌است
آسمانی که به محدوده ما مربوط است،
طولش از سمت جنوب،
صد و هشتاد قدم
عرضش از غرب به شرق،
دو خیابان پایین
گاه محدود به دلگیری شب‌های من است
ما در این تاریکی،
صد و پنجاه و چهار
نور سوسوزن مرئی داریم
هر سه ماهی یکشب،
ماه را با صلوات،
به شب خانه ما می‌دوزند
تا که مهتابی و پُرنور شویم
جیره‌بندی شده ‌است،
نور مهتاب شریف
جیره منطق ما از مهتاب،
هر سه ماهی یکبار....
آسمان جلوی خانه ما،
مالیاتش کمرم می‌شکند
قسط آن سنگین است
و اگر دیر شود،
پهنه کوچک سهمیه ما را فوراً
می‌کنندش توقیف
و بعنوان طلب،
قفل بر دیده ما می‌بندند
نوبت هر شب مهتابی ما،
یک مزیت دارد
ماه بالای سرم می‌اُفتد
سر این کوچه چراغی برپاست،
رونوشتی رنگی
طرح مهتاب نجیب
مال انبوه فقیران محل
عده‌ای می‌گویند
چند ماهی پس از آن شب‌زدگی
نوبت خورشید است ...
چه کسی میداند؟
شاید اینگونه که گفتند, شود....

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دیکته شب | دیکته کلاس اول دبستان