یک اشک تو کافیست که دریا بشود
در آن همه چیز محشر کبرا بشود
یک اشک تو کافیست برای اینکه
این آغوشِ یارت هی محیا بشود
این اشک بلا است نریزش ای یار
گر اشک بریزی دل صحرا بشود
گر یار خطا کردم بزن در گوشم
تا با اشکِ چِشت لب شکوفا بشود
در آن همه چیز محشر کبرا بشود
یک اشک تو کافیست برای اینکه
این آغوشِ یارت هی محیا بشود
این اشک بلا است نریزش ای یار
گر اشک بریزی دل صحرا بشود
گر یار خطا کردم بزن در گوشم
تا با اشکِ چِشت لب شکوفا بشود