جاده ی تنگ نگاه
عقرب زرد خیال
نیش عقلی بر دل
این تقابل به چه کار
من روم رو به زوال
برسم بر در عقل
یا رسم بر دل یار
من در این استیصال
می زنم پر بر بال
نشوم حریف عقل
من در این غربت غم
من در این فصل گناه
می زنم دل بر آه
می رسم بر سبد سبز خیال
چه خیالی کردم
یک خیال آبی
بر دل نخلستان
برسی از در و تو
بشوم من خوشحال
عقرب زرد خیال
نیش عقلی بر دل
این تقابل به چه کار
من روم رو به زوال
برسم بر در عقل
یا رسم بر دل یار
من در این استیصال
می زنم پر بر بال
نشوم حریف عقل
من در این غربت غم
من در این فصل گناه
می زنم دل بر آه
می رسم بر سبد سبز خیال
چه خیالی کردم
یک خیال آبی
بر دل نخلستان
برسی از در و تو
بشوم من خوشحال