مرگ


مرگ

هر زمان؛ بر زندگی؛مرگ؛دست درازی میکند با لبانِ ماه و خورشید بوسه بازی میکند زندگی شیرینی اش را با چه تلخی میچشد عاشقانه با دلِ مرگ همنوازی میکند خاطراتِ شهرِ بازی چون تداعی میشود چرخشِشاعر:مهین بزرگپور سوادجانی

هر زمان؛ بر زندگی؛مرگ؛دست درازی میکند
با لبانِ ماه و خورشید بوسه بازی میکند

زندگی شیرینی اش را با چه تلخی میچشد
عاشقانه با دلِ مرگ همنوازی میکند

خاطراتِ شهرِ بازی چون تداعی میشود
چرخشِ چرخ و فلک را صحنه سازی میکند

مرگِ با عزت؛سلامی بر شهادت میدهد
با شهیدانِ خُدایی یکه تازی میکند

زندگی،همسایۀ مرگ است و انسان صیدِ آن
صیدِ صیاد؛مُشتری را شاد و راضی میکند

مرگ از این بهتر،به یادِ زندگی هرگز نبود
گرچه عُمری از گِلیمش پا درازی میکند

مطلعه باشد که با مرگت هم آغوشی کنی
مرگِ حق را چون قضاوت؛حکمِ قاضی میکند

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


جملات و متن تبریک روز جهانی خلبان به همسرم و عشقم + عکس نوشته و استوری