تخت وکمد یه دیوار
قاب عکس و یه گیتار
چندتا ورق یه خودکار
بادستی که شد بیکار
چندتا کتاب کهنه
ذهنی که انگار مرده
نور شمعی شکسته
رو میزی که یخ بسته
سقفی که خاک بسته
ضبطی که هست خسته
یه لیوان شکسته
صدایی که غم بسته
چندتا گل بنفشه
تو گلدونی از شیشه
ساعت بی عقربه
تو قلبی بی دغدغه
قابلمه اب جووش
رو گازی که هست خاموش
صدای زنگ تلفن واسه ادمی بیگوش
رخت اویزای خالی
چندتا لباس عالی
بخاری بی دودکش
یه کولره بی روکش
زندگیه جدیده
کسی ینی ندیده
جامعه ای که توشیم
حیف که ماها بیهوشیم
یه فکری که مغشوشه
خدا کنه بکوشه
عسل پروانه
قاب عکس و یه گیتار
چندتا ورق یه خودکار
بادستی که شد بیکار
چندتا کتاب کهنه
ذهنی که انگار مرده
نور شمعی شکسته
رو میزی که یخ بسته
سقفی که خاک بسته
ضبطی که هست خسته
یه لیوان شکسته
صدایی که غم بسته
چندتا گل بنفشه
تو گلدونی از شیشه
ساعت بی عقربه
تو قلبی بی دغدغه
قابلمه اب جووش
رو گازی که هست خاموش
صدای زنگ تلفن واسه ادمی بیگوش
رخت اویزای خالی
چندتا لباس عالی
بخاری بی دودکش
یه کولره بی روکش
زندگیه جدیده
کسی ینی ندیده
جامعه ای که توشیم
حیف که ماها بیهوشیم
یه فکری که مغشوشه
خدا کنه بکوشه
عسل پروانه