سایه ها


سایه ها

نه سایه ای می ماند و نه ابربه حباب روی آب به تن لحظه های موج و به سردی نسیم و سبکی قاصدک ها سلامی قصه ای خاطره ای و گاهی هم نوشته ای روی تن یک شاپرک گاهی در سردی نسیم آرام قدم هایم خسته میشود به تنشاعر:سوران اجاقی

نه سایه ای می ماند و نه ابربه حباب روی آب به تن لحظه های موج و به سردی نسیم و سبکی قاصدک ها سلامی قصه ای خاطره ای و گاهی هم نوشته ای روی تن یک شاپرک گاهی در سردی نسیم آرام قدم هایم خسته میشود به تن یک درخت چنار و سردی خاطرات را به پرواز یک قاصدک میبینم که آسمان سایه می اندازد روی موج های خیالم و گم میشود گاهی در عمق خاطراتم گاهی هم غم که از راه میرسد به کوتاهی آن لحظه ی شادی هایم دل خوشم گاهی هم پر میشود از حسرت و اندوه که سینه ام پذیرای آن و به وعده روزهای با نسیم دل خوش است چه کسی میداند چه کسی می ماند در پیله تنهایی خاطرات من و من به اندازه پرواز یک قاصدک و سبکی یک آبر در آسمان دل به خوشی زمین میبندم سایه ام کو سایه ات کو

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دیکته شب | دیکته کلاس اول دبستان