آخر ماجرا


آخر ماجرا

من اون آتش فشانم که یه عمره جنونم تو خودم سرکوب میشه نیا سمتم پر از آسیبه این عشق غرورت پیش من مغلوب میشه یه وقتا رد شو از دل تنگ بودن از اینکه پوچ باشی توی بازی کجای زندگیمون روبراه بود کهشاعر: فاطمه صالحی (رها)

من اون آتش فشانم که یه عمره
جنونم تو خودم سرکوب میشه
نیا سمتم پر از آسیبه این عشق
غرورت پیش من مغلوب میشه

یه وقتا رد شو از دل تنگ بودن
از اینکه پوچ باشی توی بازی
کجای زندگیمون روبراه بود
که برگشتی بخوای از نو بسازی

پشیمونم نکن با حرف تازه
نگو فرصت... که خیلی دیره حالا
دلت راضی نشه دردِ دلت شم
نمیشه بگذرم از خیلی چیزا...

نمی فهمی ولی من باورم شد
مسیر ما دوتا از هم جدا بود
توهم کوتاه بیا از ما گذشته
جدایی آخر این ماجرا بود...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تست هوش تشخیص دو خواهر : کدام پسر 2 خواهر دارد؟