قضاوت


قضاوت

گیرم که دو روزی تو، قضاوت کردی چشم خود َبستی و بر گوش، کفایت کردی گوش خود را همه اسناد قضاوت کردی هوش خود خفته و بر دیده، قساوت کردی علت آن غضبت را بر محکوم حکایت کردی؟ نکند بی خبر او باشد و تو،شاعر:رسول بیگدلی

گیرم که دو روزی تو، قضاوت کردی
چشم خود َبستی و بر گوش، کفایت کردی
گوش خود را همه اسناد قضاوت کردی
هوش خود خفته و بر دیده، قساوت کردی
علت آن غضبت را بر محکوم حکایت کردی؟
نکند بی خبر او باشد و تو، زود قضاوت کردی؟
چه شود بیگنه او باشد و اقدام عداوت کردی؟
چه شود فتنه ز سوی دگر و نی تو عنایت کردی؟
گر زمان بهر تو اثبات نماید بد عدالت کردی
سخنش را نشنیدی و ز باطل تو حمایت کردی
حرمتش بین خالیق که تو ویران کردی
بهر برخی سخنی گفتی و بهتان کردی
قلبش آزردی و او را تو چه حیران کردی
خبرت هست چه ظلمی سر وجدان کردی
او گنه کرده نبودست، تو کتمان کردی
او گذشت از سر تقصیر، تو خسران کردی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


نیت کنید و فال حافظ 9 فروردین را بخوانید + فیلم