گردن آویزِ یک رویا ...


گردن آویزِ یک رویا ...

که بودی که دست هایت جا مانده / برنیزه هایِ نور / وُ گل هایِ سپیدِ یاس . که بودی که ریل ها چمدان را جا گذاشته اند وُ این پرندۀ بی بال نشسته برسوتِ قطار ! . که بودی ! که برایِ دیدن اَت آینه راشاعر:فریدون ناصرخانی کرمانشاهی


که بودی
که دست هایت
جا مانده / برنیزه هایِ نور / وُ
گل هایِ سپیدِ یاس
.
که بودی که ریل ها
چمدان را جا گذاشته اند وُ
این پرندۀ بی بال
نشسته برسوتِ قطار !
.
که بودی ! که
برایِ دیدن اَت
آینه را بیدار می کنم
مهتاب را می بوسم
_ شانه هایم
آواز می خواند !
.
که بودی
که صدایم
به نجابتِ چشم هایت / نمی رسد
این ... افسوس
ادامۀ باران است
این حسرت
گردن آویزِ ...یک رویا .

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا