مشکی


مشکی

بگو چرا سخن از عشق خود گناهی است به هر روش که روی باز اشتباهی است اگر به آخر راهش رسیده علم ودین چرا به روی لبت آرزو چو آهی است جهان که هضم نماید به خود پلشتی را برای هر کس و هر قوم جایگاهیشاعر:حسن جعفری

بگو چرا سخن از عشق خود گناهی است
به هر روش که روی باز اشتباهی است

اگر به آخر راهش رسیده علم ودین
چرا به روی لبت آرزو چو آهی است

جهان که هضم نماید به خود پلشتی را
برای هر کس و هر قوم جایگاهی است

سراب و وهم به نوعی حقیقت است این جا
بیا ببین تهِ بیراهه نیز راهی است

شنیده اید که گویند؛ عشق مشکی است؟
چرا که غلظت هر رنگ در سیاهی است

ببین که اول و آخر برای ما گریه است
وَ سرنوشت بشر اوج بی پناهی است

تمام داشته هامان در این جهان باد است
اگر که خوب ببینی نه، مثل کاهی است

بنوش شاد و بنوشان که زندگی هیچ است
در این جهان که ورودت به مرگ خواهی است
حسن جعفری

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اندوه