شعرهایم را دفن نکنید


شعرهایم را دفن نکنید

عاقبت مرا هم خواهد برد باران و من همراه پرندگان مهاجر کوچ می کنم و شما پس از مرگم شعرهایم را دفن نکنید این واژه ها جهانی دیگر برپا کرده اند هر شب میگویم به قلم وقت کاشتن تخم ترانه هاست دیگرشاعر:عبدالله خسروی

عاقبت مرا هم خواهد برد باران و
من همراه پرندگان مهاجر کوچ می کنم
و شما پس از مرگم
شعرهایم را دفن نکنید
این واژه ها
جهانی دیگر برپا کرده اند
هر شب میگویم به قلم
وقت کاشتن تخم ترانه هاست
دیگر بس است اندوه و
برنگرد به دیروزهای سوخته
اون کوچه دیگر بن بست است
و دیگر
شخم نزنیم زمین های بایر یکدیگر را
بیایید بذر محبت بکاریم
شاید باران فردا زنگ خانه تو را بزند
زندگی آنروزیست
یکدیگر را دوست داشته باشیم
من میخواهم با شعرم
در باغچه امروز گل رز سفید بکارم و
تو هم شروع کن از حیاط خلوت خانه ات
اون حوض کوچک، ماهی و آب میخواهد
و گلدان های خانه
چند شاخه گل و مهربانی
من بوسه بر زندگی میزنم و
پتو میکشم روی سیاهی شب
و با روشنی روز راه میروم و
هر شبانگاهان
می گویم به خودم
نکند امروز کم کاری کرده باشم
شاید صبح فردا مرا نشناسد ..
...............................................
از مجموعه شعر : روزهای زندگی
شاعر : عبدالله خسروی (پسرزاگرس)

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


جشنواره طنز «دادخند» در یزد 2 ساله شد