مصائب


مصائب

درگذر بودم شبی اندر خیابان های شهر تا که برخوردم به شخصی مظطرب با حال زار گفتمش بهر چه اینگونه پریشان گشته ای؟ گفت:گشتم بر مصیبت های گوناگون دچار بچه هایم کرده اند از من تقاضای کباب ناتوانمشاعر:حمید کرمانی

درگذر بودم شبی اندر خیابان های شهر
تا که برخوردم به شخصی مظطرب با حال زار
گفتمش بهر چه اینگونه پریشان گشته ای؟
گفت:گشتم بر مصیبت های گوناگون دچار
بچه هایم کرده اند از من تقاضای کباب
ناتوانم در خرید و بی نصیب اندر شکار
داد و فریاد و فغان سرمی دهند تاپای جان
گر روم منزل بدون کوفت و درد و زهرمار
گر نگیرم چیزکی بر تخمه جن کوچکم
بنده را با بند تمبانم بیاویزد به دار
گفتمش:باناله مشکل کی شود آسان رفیق؟
مشکل این است که بسی علافی و بی کسب و کار
گفت:تا یارانه و اندک حقوقی داشتم
کی بُدم اینگونه غرق مشکل و تحت فشار؟
قطع شد یارانه و کم شد حقوق پایه ام
قرض و قسط و وام شد بر کول این جانب سوار
نرخ نان و نفت و قند و شیر بالارفته است
دیگر اینها را چه بوده کار با ارز و دلار؟
گر بگویم یک به یک از رنج و مشکل های خود
میشود مجموعه ای با فصل های بی شمار

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


لخته خون گوشتی شبیه جگر در پریودی چیست و چه علتی دارد‌؟ +‌روش درمان