تولدی دیگر!


تولدی دیگر!

همه ی دلبستگی من قلم من است! قلمم را بشکنند دلم را شکسته اند! دلم را بشکنند از تکه های مرامش در آینه ی شهامت قلمی دیگر می روید و دلی دیگر می جوشد! همه ی امید من زبان من است! زبانم راشاعر:عبدالمجید حیاتی

همه ی دلبستگی من
قلم من است!
قلمم را بشکنند
دلم را شکسته اند!
دلم را بشکنند
از تکه های مرامش
در آینه ی شهامت
قلمی دیگر می روید
و دلی دیگر می جوشد!

همه ی امید من
زبان من است!
زبانم را ببُرند
صدایم را بریده اند!
صدایم را ببُرند
از امواج کلامش
در اقیانوس جسارت
زبانی دیگر می روید
و صدایی دیگر می جوشد!

همه ی بینش من
چشم من است!
چشمم را کور کنند
مغزم را کور کرده اند!
مغزم را کور کنند
از انعکاس اندیشه اش
در آسمان معرفت
چشمی دیگر می روید
و مغزی دیگر می جوشد!

همه ی آرزوی من
عشق من است!
عشقم را بدزدند
قلبم را دزدیده اند!
قلبم را بدزدند
از وفا و صفایش
در برهوتِ دلمردگی
عشقی دیگر می روید
و قلبی دیگر می جوشد!

آری!
تا وقتی که
در ستمکده ی شب
قلمم
زبانم
چشمم
و عشقم می روید
چشمه ی زلال دلم
صدایم
مغزم
و قلبم
جاودانه می جوشد...!


م - ح - فریاد
پائیز نود و نه


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


جزئیات جدید درباره حادثه امنیتی در کنسولگری ایران در پاریس