آغوش


آغوش

در من چه می بینی خدایا این گونه با من مهربانی من سال ها دورم ز خانه اما نمی دانم چرا تو برمن چو باران، مهر باری از مهربانی هایت هزاران قصه دارم گر دم برارم عاصیانت صد هزارند وقتی تو گفتی:شاعر:محمد-علی زرندی

در من چه می بینی خدایا
این گونه با من مهربانی
من سال ها دورم ز خانه
اما نمی دانم چرا تو
برمن چو باران، مهر باری

از مهربانی هایت هزاران قصه دارم
گر دم برارم عاصیانت صد هزارند

وقتی تو گفتی: در قفایت من نشستم
من دست هایم را در آغوش تو بستم
وقتی تو را من در کنار خویش دیدم
من چشم های خیس خود را هم ببستم

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


جوک،متن و اس ام اس بی ادبی و زناشویی شب جمعه (18+)