چو دیبا کرده ام امشب نگاهت را به آغوشم. شدم مست نگاه تو چو جام دل به جور آمد. نخستین روز دیدارت به دل آمد فرودینه. چه ها باید کنم تا جام رسد در زیر بغدادت. نمی دانم مشوش کرده ای دل را. سر ذلفت شکن دادی چلیپا بسته ای بر دل. دلم در حال طغیان است. رسید جامم به حد جور. بیا جورم بکش جورکش. که امشب مست و بی خوابم.
دیبا
چو دیبا کرده ام امشب نگاهت را به آغوشم. شدم مست نگاه تو چو جام دل به جور آمد. نخستین روز دیدارت به دل آمد فرودینه. چه ها باید کنم تا جام رسد در زیر بغدادت. نمی دانم مشوش کرده ای دل را. سر ذلفت شکنشاعر:علی اصغر محمدی له بیدی