تا جلوه گری کردی با چادر گلدارت
پروانه ی دل گشته ، دلداه ی رفتارت
خوش نازو ادا داری هرلحظه به رنگی نو
با قامت رعنا و با دامن چین دارت
هر کس که تو را دیده از غیر تو ببریده
مجنون تر از فرهاد ، گردیده گرفتارت
در هردر ودشتی او، آورده به سویت رو
در آینه ی هر گل ، پاییده به رخسارت
تایارکسی گشتی خوشبخت جهان گشت او
فهمی نکند این را ، جز عاشق عیارت
یک لحظه کنار تو ارزد به همه هستی
ای هستی من بنگر یک لحظه به دلدارت
بنگر که فتاد آدم ، در بحر بلا و غم
چون بی خبر از رویت دل داده به اغیارت