رستم ز خواب برخیز
رخش ات دوباره زین کن
کاوه درفش بردار
شیر ژیان به پاخیز
آرش کمانه بردار
جور و جفا نشان گیر
ظلم زمانه بَر کَن
جانانه و نفس گیـر
فرهاد تیشه بردار
آن بیستون فرو ریخت
کَز تخت پرصلابت
وَز آن جلال و هیبت
تنها یه گربه مانده
با اندکـی دماوند
لازم شد به آتش
یا خون سیاوش
شیرافکن چو آرش
سقف مدائن از نو ...
پدرام شریف
رخش ات دوباره زین کن
کاوه درفش بردار
شیر ژیان به پاخیز
آرش کمانه بردار
جور و جفا نشان گیر
ظلم زمانه بَر کَن
جانانه و نفس گیـر
فرهاد تیشه بردار
آن بیستون فرو ریخت
کَز تخت پرصلابت
وَز آن جلال و هیبت
تنها یه گربه مانده
با اندکـی دماوند
لازم شد به آتش
یا خون سیاوش
شیرافکن چو آرش
سقف مدائن از نو ...
پدرام شریف