ای سخن دان مطلب ز کِ میگیری بنگر خود مطلب را ...
آنکه زجه میزند خشک شده چشمش کمکت را
خندیدی و شهرت گرفتی از نامش
ندیدی از پشت شیشه برفی دستان یخ زده اش را
پرشد کاسه دکانی ات از عربده های خیر خواهانه
اما خالی گذاشتی کاسه ی کنج خیابان ش را...
آنکه زجه میزند خشک شده چشمش کمکت را
خندیدی و شهرت گرفتی از نامش
ندیدی از پشت شیشه برفی دستان یخ زده اش را
پرشد کاسه دکانی ات از عربده های خیر خواهانه
اما خالی گذاشتی کاسه ی کنج خیابان ش را...