منم آن یار قدیمی
که دلش را نسپرد بر دل دیگر،
بگو یادت هست؟
تویی آن دلبر شیرین
که یارش را سپرد بر کس دیگر،
نگو یادت رفت
ماشدیم شیرین و فرهاد که
خسرو طلبت کرد بگو،
قلبت رفت؟
و سرانجام شدم مجنون این قصه ی پرغصه،
نگو یادت رفت
که دلش را نسپرد بر دل دیگر،
بگو یادت هست؟
تویی آن دلبر شیرین
که یارش را سپرد بر کس دیگر،
نگو یادت رفت
ماشدیم شیرین و فرهاد که
خسرو طلبت کرد بگو،
قلبت رفت؟
و سرانجام شدم مجنون این قصه ی پرغصه،
نگو یادت رفت