اعجازِ عصرِ آمیختگی گِل و آینه!
افسونگر نشستهِ در افسانه های همهی زمانه!
دردانهی شگرف آفرینش
شگفتانه اهل بینش
دُرّ دریای بی کران آبی کائنات
همنشین خواب های شبانه ام!
همسفر پروازهای عارفانه ام!
هر صبح؛
رویای دمیدن خورشید از پیشانی تو
از لابلای زلف های تو
در چشم های خیس من، موج می زند.
افسونگر نشستهِ در افسانه های همهی زمانه!
دردانهی شگرف آفرینش
شگفتانه اهل بینش
دُرّ دریای بی کران آبی کائنات
همنشین خواب های شبانه ام!
همسفر پروازهای عارفانه ام!
هر صبح؛
رویای دمیدن خورشید از پیشانی تو
از لابلای زلف های تو
در چشم های خیس من، موج می زند.