من از تنهایی ام
هر شب
گریزانم
به تنهایی پناهنده
ز هر چه هست
حیرانم
نمیدانم
هنوز آغاز یک راهم
و یا در سوی پایانم
هر شب
گریزانم
به تنهایی پناهنده
ز هر چه هست
حیرانم
نمیدانم
هنوز آغاز یک راهم
و یا در سوی پایانم
من از تنهایی ام هر شب گریزانم به تنهایی پناهنده ز هر چه هست حیرانم نمیدانم هنوز آغاز یک راهم و یا در سویشاعر:بیژن سقائیان