ترانه ی ما
رازِ دوباره زاده شدن بود
بی سِحر پوشیِ شبستانهای سحرگاه بی روال
چون کوچ مرغان مهاجر
ازکوچه سرزمین های بی کبوتر
باصبح نورسیده به تصویر آفتاب
سلیس وساده یک دست
باپای افشانیِ روزهای مداوم نوروز
ادراکِ رهایی از قفس های بی روزن
باپای نهادن براریکه ی بی ترانه ی تقدیر
زمان گذشت
باروزهای مکرر پر سرگذشت
باهجوم موریانه های موذیِ آدم خورِ زوال
پنجه زنیم ؛ به رغبت
برطبل روزگار
بامویه های آبستن و ، باصرف کوکنار
.....
مرغابیان
رسولان طلیعه ی وصل اند
گزارشگران خطه های مقدم
در سرزمینهای بی مرز و انتظار
غرقِ در مصاحبه ی با دریا
رازِ دوباره زاده شدن بود
بی سِحر پوشیِ شبستانهای سحرگاه بی روال
چون کوچ مرغان مهاجر
ازکوچه سرزمین های بی کبوتر
باصبح نورسیده به تصویر آفتاب
سلیس وساده یک دست
باپای افشانیِ روزهای مداوم نوروز
ادراکِ رهایی از قفس های بی روزن
باپای نهادن براریکه ی بی ترانه ی تقدیر
زمان گذشت
باروزهای مکرر پر سرگذشت
باهجوم موریانه های موذیِ آدم خورِ زوال
پنجه زنیم ؛ به رغبت
برطبل روزگار
بامویه های آبستن و ، باصرف کوکنار
.....
مرغابیان
رسولان طلیعه ی وصل اند
گزارشگران خطه های مقدم
در سرزمینهای بی مرز و انتظار
غرقِ در مصاحبه ی با دریا