علامه سید مرتضی عسکری؛ احیاگری بیدار


علامه سید مرتضی عسکری؛ احیاگری بیدار

ساوه- با علامه عسکری که قریب یک قرن، عمری با برکت داشت می‌توان جهاد، تبلیغ و تحقیق و تدریس را به تصویر کشید و میراث‌ جاودان او امروز در کسوت کتاب و دانشگاه و عالمان بزرگ اسلامی می‌درخشند.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها- احسان منصوری*: علامه سید مرتضی عسکری (۱۲۹۳-۱۳۸۶ ه‌ش) هر چند زاده شهر سامرا در عراق بود اما والدین او اصالتاً اهل ایران بودند و او از طرف پدر، اهل ساوه بود. هر چند نمی‌توان شخصیت چند وجهی مفاخر این سرزمین را در سطرهای یک یادداشت به قلم آورد اما می‌توان به نکاتی که معمولاً به چشم نمی‌آیند اشاره کرد.

او در برهه‌هایی از زندگی خود، بیشتر مطالعات خود را بر تاریخ متمرکز کرده بود لذا ثمره عملی این رویکرد در نوشته‌های او آشکار است. وی در شرح احوال خود می‌گوید: از همان آغاز به مطالعه کتاب‌های سیره و تاریخ پیامبر اسلام (ص) و اصحاب و فتنه‌های صدر اسلام و سفرنامه‌ها علاقه داشتم و داستان استعمار استعمارگران در کشورهای اسلامی را دنبال می‌کردم. این نوع نگرش، او را به جهاتی از تحصیل سوق داد که معمولاً در حوزه علمیه طالبان کمتری داشته و دارد.

هم بحث‌های او در حوزه علمیه مانند آیت الله مرتضی حائری یزدی و آیت الله علی صافی گلپایگانی بیشتر به سمت فقه و اصول رفتند اما او اعتقاد داشت که حوزه علمیه چونان سده‌های اولیه اسلام نیاز به سایر رشته‌های علمی نیز دارد. حضور او در حوزه علمیه قم به همین دلیل زیاد طول نکشید و به سامرا بازگشت تا در عراق حرکت‌های علمی، اجتماعی و سیاسی خود را دنبال کند.

در تابستان ۱۹۵۸ م به توصیه سید محمد باقر صدر به حزب الدعوة پیوست. در اولین نشست مؤسسان حزب الدعوة که در کربلا برگزار شد، سید محمدباقر صدر، سید مرتضی عسکری، سید محمدمهدی حکیم و محمدصادق قاموسی به شورای رهبری برگزیده شدند. این نشان از عزم علامه عسکری در ایجاد حرکت‌های تشکیلاتی و اجتماعی-سیاسی در شیعیان عراق دارد.

از سوی دیگر سید مرتضی عسکری به وحدت اسلامی و تقریب مذاهب اعتقاد داشت و در این مسیر به بنیانگذاری مجله رساله الاسلام همت کرد. اما شاید مهمترین حرکت تأسیسی او در عراق را بتوان تأسیس دانشکده اصول الدین دانست که البته طرح اصلی یک دانشگاه جامع بود، و در مرحله اولیه به دو رشته اکتفا کرد. این دانشکده «اصول‌الدین» نام می‌گیرد و اولین دانشگاه رسمی در عراق است که فارغ التحصیلان آن در دانشگاه‌های مطرح دنیا توانستند ادامه تحصیل دهند.

هر چند امروز در ایران، دانشکده اصول الدین ایران را به نام او می‌دانند اما طرح اصلی این دانشگاه در عراق راه‌اندازی شد و در کنار تأسیس مدرسه برای شیعیان، این دانشگاه توانست نقش مهمی در تربیت نیروی انسانی لازم در عرصه‌های مختلف ایفا کند. از تحصیل نوری المالکی نخست وزیر اسبق عراق در این دانشگاه تا وزیر اسبق آموزش و پرورش عراق را می‌توان از فارغ التحصیلان این دانشگاه دانست.

در حقیقت، علامه می‌خواست علوم حوزوی را محدود به فقه و اصول نکند و از تاریخ و حدیث و تفسیر تا علوم عقلی و علوم روز را نیز در تحصیل طلاب و دانشجویان شیعه بگنجاند. او حتی برای روضه‌خوانان و مداحان نیز برنامه داشت و در شهر کربلا مدرسه‌ای ایجاد کرد که در آن روضه‌خوان‌های عراقی یک دوره یک‌ساله درس بخوانند، تعلیم ببینند، فقه و احکام بیاموزند، یک دوره سیره ائمه اطهار بخوانند و قرآن و اخلاق درس بگیرند. هرچند این حرکت ناتمام ماند اما حکایت از تیزهوشی و درایت این علامه بیدار دارد.

علامه عسکری می‌توانست مانند یک فقیه صرفاً خود را متمرکز در فقه و فقاهت کند اما این احساس مسئولیت را نسبت به سایر علوم حوزوی داشت که مبادا از متخصص این علوم خالی بماند. برخی کتاب‌های او درباره تاریخ مذاهب اسلامی بی‌نظیر است و به طور مثال می‌توان از «صد و پنجاه صحابه ساختگی» و «افسانه عبدالله بن سبا» نام برد که توانست نقش مهمی در تغییر نگرش اهل سنت به شیعه ایفا کند.

او صرفاً در قلم خلاصه نمی‌شد و مسافرت‌های او در اروپا و آفریقا و آسیا توانست از چین تا قلب اروپا، ابلاغ حقیقت اسلام و تشیع را به انجام برساند. با علامه عسکری که قریب یک قرن، عمری با برکت داشت می‌توان جهاد تبلیغ و تحقیق و تدریس را به تصویر کشید. او در ماه رمضان ۱۴۲۸ ه‌ق به سرای باقی شتافت و میراث‌های جاودان او امروز در کسوت کتاب و دانشگاه و عالمان بزرگ اسلامی می‌درخشند.

* مدرس فلسفه و معارف اسلامی


خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها- احسان منصوری*: علامه سید مرتضی عسکری (۱۲۹۳-۱۳۸۶ ه‌ش) هر چند زاده شهر سامرا در عراق بود اما والدین او اصالتاً اهل ایران بودند و او از طرف پدر، اهل ساوه بود. هر چند نمی‌توان شخصیت چند وجهی مفاخر این سرزمین را در سطرهای یک یادداشت به قلم آورد اما می‌توان به نکاتی که معمولاً به چشم نمی‌آیند اشاره کرد.

او در برهه‌هایی از زندگی خود، بیشتر مطالعات خود را بر تاریخ متمرکز کرده بود لذا ثمره عملی این رویکرد در نوشته‌های او آشکار است. وی در شرح احوال خود می‌گوید: از همان آغاز به مطالعه کتاب‌های سیره و تاریخ پیامبر اسلام (ص) و اصحاب و فتنه‌های صدر اسلام و سفرنامه‌ها علاقه داشتم و داستان استعمار استعمارگران در کشورهای اسلامی را دنبال می‌کردم. این نوع نگرش، او را به جهاتی از تحصیل سوق داد که معمولاً در حوزه علمیه طالبان کمتری داشته و دارد.

هم بحث‌های او در حوزه علمیه مانند آیت الله مرتضی حائری یزدی و آیت الله علی صافی گلپایگانی بیشتر به سمت فقه و اصول رفتند اما او اعتقاد داشت که حوزه علمیه چونان سده‌های اولیه اسلام نیاز به سایر رشته‌های علمی نیز دارد. حضور او در حوزه علمیه قم به همین دلیل زیاد طول نکشید و به سامرا بازگشت تا در عراق حرکت‌های علمی، اجتماعی و سیاسی خود را دنبال کند.

در تابستان ۱۹۵۸ م به توصیه سید محمد باقر صدر به حزب الدعوة پیوست. در اولین نشست مؤسسان حزب الدعوة که در کربلا برگزار شد، سید محمدباقر صدر، سید مرتضی عسکری، سید محمدمهدی حکیم و محمدصادق قاموسی به شورای رهبری برگزیده شدند. این نشان از عزم علامه عسکری در ایجاد حرکت‌های تشکیلاتی و اجتماعی-سیاسی در شیعیان عراق دارد.

از سوی دیگر سید مرتضی عسکری به وحدت اسلامی و تقریب مذاهب اعتقاد داشت و در این مسیر به بنیانگذاری مجله رساله الاسلام همت کرد. اما شاید مهمترین حرکت تأسیسی او در عراق را بتوان تأسیس دانشکده اصول الدین دانست که البته طرح اصلی یک دانشگاه جامع بود، و در مرحله اولیه به دو رشته اکتفا کرد. این دانشکده «اصول‌الدین» نام می‌گیرد و اولین دانشگاه رسمی در عراق است که فارغ التحصیلان آن در دانشگاه‌های مطرح دنیا توانستند ادامه تحصیل دهند.

هر چند امروز در ایران، دانشکده اصول الدین ایران را به نام او می‌دانند اما طرح اصلی این دانشگاه در عراق راه‌اندازی شد و در کنار تأسیس مدرسه برای شیعیان، این دانشگاه توانست نقش مهمی در تربیت نیروی انسانی لازم در عرصه‌های مختلف ایفا کند. از تحصیل نوری المالکی نخست وزیر اسبق عراق در این دانشگاه تا وزیر اسبق آموزش و پرورش عراق را می‌توان از فارغ التحصیلان این دانشگاه دانست.

در حقیقت، علامه می‌خواست علوم حوزوی را محدود به فقه و اصول نکند و از تاریخ و حدیث و تفسیر تا علوم عقلی و علوم روز را نیز در تحصیل طلاب و دانشجویان شیعه بگنجاند. او حتی برای روضه‌خوانان و مداحان نیز برنامه داشت و در شهر کربلا مدرسه‌ای ایجاد کرد که در آن روضه‌خوان‌های عراقی یک دوره یک‌ساله درس بخوانند، تعلیم ببینند، فقه و احکام بیاموزند، یک دوره سیره ائمه اطهار بخوانند و قرآن و اخلاق درس بگیرند. هرچند این حرکت ناتمام ماند اما حکایت از تیزهوشی و درایت این علامه بیدار دارد.

علامه عسکری می‌توانست مانند یک فقیه صرفاً خود را متمرکز در فقه و فقاهت کند اما این احساس مسئولیت را نسبت به سایر علوم حوزوی داشت که مبادا از متخصص این علوم خالی بماند. برخی کتاب‌های او درباره تاریخ مذاهب اسلامی بی‌نظیر است و به طور مثال می‌توان از «صد و پنجاه صحابه ساختگی» و «افسانه عبدالله بن سبا» نام برد که توانست نقش مهمی در تغییر نگرش اهل سنت به شیعه ایفا کند.

او صرفاً در قلم خلاصه نمی‌شد و مسافرت‌های او در اروپا و آفریقا و آسیا توانست از چین تا قلب اروپا، ابلاغ حقیقت اسلام و تشیع را به انجام برساند. با علامه عسکری که قریب یک قرن، عمری با برکت داشت می‌توان جهاد تبلیغ و تحقیق و تدریس را به تصویر کشید. او در ماه رمضان ۱۴۲۸ ه‌ق به سرای باقی شتافت و میراث‌های جاودان او امروز در کسوت کتاب و دانشگاه و عالمان بزرگ اسلامی می‌درخشند.

* مدرس فلسفه و معارف اسلامی

کد خبر 5192564

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه مرکزی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


متن دیکته شب کلاس دوم ابتدایی برای همه درس ها