اشعار خیام درباره خدا و زندگی


رباعیات خیام فلسفه خیام هیچوقت تازگی خود را از دست نخواهد داد . چون این ترانه های در ظاهر کوچک ولی پرمغز تمام مسائل مهم و تاریک فلسفی که در ادوار مختلف انسان را سرگردان کرده و افکاری که جبرا به او تحمیل شده و اسراری که برایش لاینحل مانده مطرح میکند .   خیام … نوشته اشعار خیام درباره خدا و زندگی اولین بار در پورتال جامع ایران بانو پدیدار شد.

رباعیات خیام

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

فلسفه خیام هیچوقت تازگی خود را از دست نخواهد داد . چون این ترانه های در ظاهر
کوچک ولی پرمغز تمام مسائل مهم و تاریک فلسفی که در ادوار مختلف انسان را سرگردان
کرده و افکاری که جبرا به او تحمیل شده و اسراری که برایش لاینحل مانده مطرح میکند .

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

خیام ترجمان این شکنجه های روحی شده . فریادهای او انعکاس دردها، اضطرابها، ترسها،
امیدها و یأسهای میلیونها نسل بشر است که پی در پی فکر آنها را عذاب داده است . خیام سعی
میکند در ترانه های خودش با زبان و سبک غریبی همه این مشکلات، معماها و مجهولات را
آشکارا و بی پرده حل کند . او زیر خنده های عصبانی و رعشه آور، مسائل دینی وفلسفی را بیان میکند ؛ بعد راه حل محسوس وعقلی برایش میجوید .
بطور مختصر، ترانه های خیام آینه ای است که هرکس ولو بی قید و لاابالی هم باشد یک
تکه از افکار یک قسمت از یأسهای خود را درآن میبیند و تکان میخورد. از این رباعیات یک
مذهب فلسفی مستفاد میشود که امروز طرف توجه علمای طبیعی است و شراب گس و تلخ مزه خیام هرچه کهنه تر میشود بر گیرندگیش می افزاید. به همین جهت ترانه های او در همه جای دنیا ودر محیطهای گوناگون و بین نژادهای مختلف طرف توجه شده. هر کدام از افکار خیام را جداگانه میشود نزد شعرا و فلاسفه بزرگ پیدا کرد. ولی روی هم رفته هیچکدام از آنها را نمیشود با خیام سنجید و خیام در سبک خودش از اغلب آنها جلو افتاده .
قیافه متین خیام او را پیش ازهمه چیز یک فیلسوف و شاعر بزرگ همدوش لوکرس، اپیکور، گوته، شکسپیر و شوپن آور معرفی میکند .

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

شعر خیام در مورد زندگی

بخش بزرگی از رباعیات خیام ریشخند است.خیام با شجاعتی بی نظیر که از مردمان متعصب زمان خودش (زمان پادشاهی آلب ارسلان و ملک شاه سلجوقی) بعید به نظر می رسد ، به تفکرات دینی مردم خرده میگیرد.خیام در آن زمان جرات می کند مغازه های دگاتیسم مذهبی را در هم بکوبد.دلیلش این است که وی بی اندازه شجاع و بی پروا بوده است.عمر خیام جز سرسخت ترین دشمنان مذهب در زمان خویش بوده است.القفطی در باره رباعیات خیام اینچنین می گوید:

بسیار بگشتیم به گِرد در و دشت

اندر همه آفاق بگشتیم به گشت

کس را نشنیدیم که آمد زین راه

راهی که برفت، راهرو بازنگشت

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

هر سبزه که بر کنار جویی رسته است

گویی ز لب فرشته خویی رسته است

پا بر سر سبزه به خواری ننهی

کان سبزه ز خاک لاله رویی رسته است

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

متن عاشقانه

ز آن مے ڪه حیات جاودانیست بخور

سرمایه لذت جوانے است بخور

سوزنده چو آتش است لیکن غم را

سازنده چوآب زندگانے است بخور

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

گویند ڪسان بهشت با حور خوش است

من میگویم ڪه اب انگور خوش است

این نقد بگیر و دست از ان نسیه بدار

کاواز دهل شنیدن از دور خوش است

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

آن به که در این زمانه کم گیری دوست
با اهل زمانه صحبت از دور نکوست

آنکس که به جمگی ترا تکیه بر اوست
چون چشم خرد باز کنی دشمنت اوست

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

گویند که می مخور به شعبان نه رواست

نه نیز رجب که آن مه خاص خداست

شعبان و رجب ، ماه خدایند و رسول

ما می رمضان خوریم ، کان خاصه ماست

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

طبعم به نماز و روزه چون مایل شد

گفتم که مراد کلیم حاصل شد

افسوس که این وضو به بادی بشکست

و آن روزه به نیم جرعه می باطل شد

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

اشعار خیام در مورد خدا

گویند که ماه روزه نزدیک رسید

من بعد بگرد باده نتوان گردید

در آخر شعبان بخورم چندان می

کاندر رمضان مست بخسبم تا عید

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

از آب و گلم سرشته ای من چه کنم؟

وین پشم و قصب تو رشته ای من چه کنم؟

هر نیک و بدی که از من آید به وجود

تو بر سر من نوشته ای من چه کنم؟

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

ای بیخبران شکل مجسم هیچ است

وین طارم نه سپهر ارقم هیچ است

خوش باش که در نشیمن کون و فساد

وابسته ی یک دمیم و آن هم هیچ است

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

صادق هدایت درباره تازگی و همیشه تازه ماندن رباعیات خیام چنین می نویسد:

(فلسفه خیام هیچ وقت تازگی خود را از دست نخواهد داد.چون این ترانه های در ظاهر کوچک ولی پر مغز ، تمام مسائل مهم و تاریک فلسفی که در ادوار مختلف انسان را سرگردان کرده و افکاری که جبرا به او تحمیل شده و اسراری که برایش لاینحل مانده ، مطرح میکند.خیام ترجمان این شکنجه های روحی شده ، فریادهای او انعکاس دردها ، اضطرابها ، ترسها ، امیدها و یاسهای میلونها نسل بشر است که پی در پی فکر آنها را عذاب داده است.خیام سعی می کند در ترانه های خودش با زبان و سبک غریبی همه این مشکلات معماها و مجهولات را آشکارا و بی پرده حل بکند.او زیر خنده های عصبانی و رعشه آور مسائل دینی و فلسفی را بیان میکند.بعد راه حل محسوس و عقلی برایش می جوید.)

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

ایام زمانه از ڪسےدارد ننگ

ڪو در غم ایام نشیند دلتنگ

مے خور تو در آبگینه با ناله چنگ

زان پیش که آبگینه آید بر سنگ

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

یاران موافق همه از دست شدند

در پاےاجل یڪان یڪان پست شدند

بودیم بیڪ شراب در مجلس عمر

یڪدور ز ما پیشترڪ مست شدن

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

ای چرخ فلک خرابےازڪینه تست

بیدادگرے پیشه دیرینه تست

وےخاڪ اگر سینه تو بشڪافند

بس گوهر قیمتے که در سینه تست

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

آن قصر که بهرام درو جام گرفت،

آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت؛

بهرام که گور میگرفتی همه عمر،

دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

افسوس که سرمایه زکف بیرون شد

در پای اجل بسی جگرها خون شد

کس نامد از آن جهان که پرسم از وی

کاحوال مسافران دنیا چون شد

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

هرچند که رنگ و روی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

از آمدن و رفتنِ ما سودی کو؟
وز تارِ وجودِ عمرِ ما پودی کو؟

در چَنْبَرِ چرخ جان چندین پاکان،
می‌سوزد و خاک می‌شود، دودی کو؟

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

شعرهای خیام

از بودنے اے دوست چه داری تیمار

وزفکرت بیهوده دل و جان افکار

خرم بزے وجهان بشادی گذران

تدبیر نه با تو ڪرده اند اول ڪار

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

گر می نخوری طعنه مزن مستانرا
بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غره بدان مشو که می مینخوری
صدلقمه خوری که می غلام ست آنرا

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

ای دل تو به ادراک معما نرسی
در نکته زیرکان دانا نرسی

اینجا زمی جام و بهشتی می ساز
کانجا که بهشت است رسی یا نرسی

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

ای صاحب فتوی زتو پر کار تریم
با این همه مستی زتو هشیار تریم

تو خون کسان خوری و ما خون رزان
انصاف بده، کدام خونخوارتریم؟؟

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت

جامی و بتی و بربطی بر لب کشت
این هر سه مرا نقد تو را نسیه بهشت

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
کاش از پی صدهزار سال از دل خاک
چون سبزه امید بر دمیدن بودی

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

ای دل تو به ادراک معما نرسی
در نکته زیرکان دانا نرسی
اینجا زمی جام و بهشتی می ساز
کانجا که بهشت است رسی یا نرسی

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

این یکدوسه روز نوبت عمر گذشت
چون آب بجویبار و چون بادبدشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزیکه نیامده ست وروزیکه گذشت

برچهره گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دلفروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

برخیز ومخور غم جهان گذران
بنشین و دمی با شادمانی گذران

در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت بتوخود نیامدی از دگران

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
نتوان به امید شک همه عمر نشست

هان تا ننهیم جام می از کف دست
در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

ترکیب طبایع چو بکام تو دمی است
رو شاد بزی اگرچه بر تو ستمی است
با اهل خرد باش که اصل تن تو
گردی و نسیمی و غباری و دمی است

اشعار خیام درباره خدا و زندگی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


قیمت لیر ترکیه امروز 30 فروردین 1403