تفکر دکتر علی شریعتی؛ از چند رشته‌ای تا میان رشته‌ای


تفکر دکتر علی شریعتی؛ از چند رشته‌ای تا میان رشته‌ای

میان‌رشته‌ای زمانی می‌تواند یک مزیت نسبی محسوب شود که نسبت تعیین یافته‌ای با امکانات معرفتی و علمی در یک جامعه برقرار کند و بخشی از این امکانات در ایران معاصر میراث روشنفکری دینی ماست که با نظر به پدیده میان‌رشته‌ای می‌تواند مورد بهره‌برداری علمی، روش‌شناسی و تا حدودی سیاست‌گذاری دانشگاهی قرار بگیرد. 

براساس این پژوهش، میراث روشنفکری علی شریعتی به مثابه موردی که از حیث زبان، قدرت نظری و اقبال دانشجویان در فضای فکری ما غیرقابل انکار است، واجد زمینه‌های تفکر چندرشته‌ای و میان‌رشته‌ای است. از این نظر، شریعتی با احاطه علمی چندرشته‌ای موضوعاتی مانند انسان، تاریخ، سرزمین و هویت را که صرفا با یک رشته، تبیین بسنده‌ای از آن‌ها به دست نمی‌آید، به بحث و تفکر میان‌رشته‌ای می‌گذارد. محققان در پژوهشی با عنوان «تفکر دکتر علی شریعتی؛ از چند رشته‌ای تا میان رشته‌ای» آورده‌اند، کانون تفکر میان‌رشته‌ای شریعتی را می‌توان در مفهوم «ثابت ـ متغیر» به بحث گذاشت.

این پژوهش توسط دکتر سید رضا شاکری استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی انجام شده که نشان می‌دهد، اکنون بر ساخته میان‌رشته‌ای یا میان‌رشتگی در بین صاحب‌نظران و علاقه‌مندان علوم انسانی شناخته و بحث‌های پربسامدی پیرامون آن آغاز شده است. به نظر می‌رسد که اقبال فزاینده‌ای به این است که هر متخصص، رشته دانشگاهی خود را مستند به استدلال‌ورزی و ارائه آمار و شواهد تجربی به مثابه مصداقی میان‌رشته‌ای تلقی کند. در ایران یکی از مراکز رسمی به بحث میان‌رشته‌ای پرداخته و اساس تولید و انباشت ادبیات میان‌رشته‌ای را نهاده است.

زمینه‌های تفکر چند رشته‌ای شریعتی

دکتر شریعتی تحصیلات خود را در قالب مرسوم آموزشی کشور که مراحل مختلف ابتدایی تا دانشگاه را شامل می‌شود، طی نکرد. وقتی کل دوره آموزشی او را از شروع به درس و مشق تا دانش آموختگی رسمی و ورود به تدریس و دانشگاه و دانشسرا در نظر می‌گیریم، متوجه یک جریان قدرتمند آموزش غیر رسمی در کنار جریان رسمی می‌شویم؛ چیزی که شریعتی رشد فکری خویش را مدیون ادامه آن می‌داند؛ جریانی که مایه‌های قدرتمند تفکر میان‌رشته‌ای او را شکل داده است و سرچشمه‌های گوناگون دارد.

سنت معلمی پدر (محمدتقی شریعتی)، کانون نشر حقایق اسلامی، جریان شعر نو فارسی، اجرای برنامه رادیویی، فعالیت در روزنامه خراسان و سرانجام رفتن به پاریس و آشنایی با جریان‌های مهم و تأثیرگذار روشنفکری از این سرچشمه‌ها هستند. وقتی سهم این کانون را در کنار آموزش رسمی کشوری قرار می‌دهیم متوجه می‌شویم که ظهور تفکر چندرشته‌ای در شریعتی امری طبیعی و تدریجی است که در آثار و متن‌های او ثبت شده است.

محققان می‌گویند، علی شریعتی همیشه از پدر خویش با نام معلم، معمار فکری و مراد یاد می‌کند. پدر که خود معارف و علوم اسلامی در حوزه مشهد خوانده بود، در جدال با جریان‌های ضد دینی کمونیستی مشارکت فعال داشت. کتابخانه غنی پدر همواره در اختیار علی شریعتی بود و او از آغاز با میراث ادب و عرفان ایران آشنایی یافت. کوچ خانواده به مشهد و فعالیت مذهبی پدر، علی شریعتی را هم به فعالیت جنبی در این زمینه سوق داد و مجادلات قلمی جدی با کمونیست‌ها را در پی آورد.

ورود به دانشکده ادبیات فارسی باعث تحول فعالیت او و صف‌شکنی، تفکر انتقادی، پذیرش مسئولیت انجمن شعر دانشکده شد. سید احمد خراسانی، از استادان شریعتی در آن دانشکده یک روحانی خلع لباس شده، نوگرا و منتقد بود. او از جنبه نوگرایی، کلاس‌داری و رواج روح انتقادی بر شاگردش تأثیرگذار بود. شریعتی خود به شعر و ادب علاقه وافری داشت او در دفترچه خاطرات خود و برخی آثارش شعرهایی از شاعران قدیم و جدید را گردآوری کرده است، اما به واسطه دوستی به نام قرایی که پنج سال بزرگتر از خودش بود با اخوان ثالث آشنا و از هواداران پرو پا قرص شعر نو شد.

از این‌جاست که تفکر میان‌رشته‌ای برای شریعتی شکل می‌گیرد. در کتاب بازگشت که نظریه «بازگشت به خویش» مطرح می‌شود، شریعتی با روشی میان‌رشته‌ای به مسأله «خود و خویشتن» می‌پردازد و در زمینه‌سازی بحث مستند به اوضاع و احوال کشورهای جهان سوم و نیز تحلیل‌های روشن فکران ضد استعماری مثل سارتر، کامو، گورویچ و دیگران از ترفندهایی استعماری و نظام سرمایه‌داری در غرب برای نفوذ به کشورهای جهان سوم در غارت منابع، مصرف زدگی و بی‌هویت‌سازی آن‌ها پرده برمی‌دارد.

علوم انسانی و اجتماعی در غرب به خدمت نظام سرمایه‌داری درآمده است

اشاره‌های شریعتی از رویکردهای تاریخی، جامعه‌شناسی، فرهنگی و ادبی، بیانگر این است که علوم انسانی و اجتماعی در غرب به خدمت نظام سرمایه‌داری درآمده، از رسالت اصلی خود دور شده‌اند. مسائل جهان سوم ابعاد بسیار پیچیده‌ای دارد که فهم آن‌ها از توان یک رشته علمی بیرون است. از یک سوی قدرت امپریالیسم و استعمار در همین کشورها به دستکاری‌های سیاسی و اجتماعی پرداخته و از سوی دیگر تفرقه سیاسی فقر ایدئولوژی و تضاد طبقاتی سه فاجعه‌ای هستند که مردم این کشورها را دچار پراکندگی کرده و باعث انحطاط آن‌ها شده است در چنین شرایطی، ضرورت نخست آن‌ها فهم جایگاه و موقعیت تاریخی است که لزوما از نگاه‌های میان‌رشته‌ای قابل حصول است اما مهم این است که نباید در مسیر این حرکت به ورطه تقلید سقوط کرد.

پژوهشگران می‌گویند، دکتر شریعتی میان‌رشته‌ای را چنان راهی برای پرهیز از تقلید می‌دید؛ بدین منظور باید از همه رشته‌ها و متخصصان آن‌ها استفاده کرد، تا بتوان زبان و ذهن و وجود خود را دریافت. تحت تأثیر بودن بد نیست، بلکه تقلید منفی است. او تأکید داشت که اگرچه خودش نخستین کسی است که قانون را در ایران شناسانده و آثارش را ترجمه کرده است، ولی در عین حال با او تفاوت فرهنگی دارم و برخی حرف‌هایش را نمی‌پذیرم.

یکی از زمینه‌های برانگیزنده شریعتی و خوانندگان و مخاطبانش به سوی تفکر و روش میان‌رشته‌ای فاصله‌ای است که از حیث اعتقادات، ارزش‌ها و اصول میان دو نسل جدید و قدیم در ایران افتاده است. این فاصله مانع از گفتگو می‌شود. لزوم برقراری گفت‌وگو میان دو نسل مذهبی و نسل تحصیل کرده جدید، تنها از طریق شناخت منابع بومی معرفت در کنار جهان جدید ممکن است. کتاب «پدر، مادر، ما متهمیم» به نوعی بازکردن عینی و صادقانه گسست اجتماعی و فکری میان نسل جدید و قدیم است.

چالش نسل جوان پسر و دختر با پدر و مادر ابعاد گوناگونی دارد. نسل قدیم باورها و اعتقاداتی نسبت به اصول مذهبی مانند توحید، امامت، قرآن، عبادت، امام حسین، مرگ، زندگی، نماز، روزه و... دارد که با تلقی‌های نسل جدید که دانشگاه رفته و اهل استدلال و مطالعه است، تنش پیدا می‌کند. فهم این چالش‌ها و به تفاهم رساندن این دو نسل، از طریق نزدیکی روش‌شناسی مطالعه باورها و اعتقادات هر دو نسل و داشتن داده‌های گوناگون ممکن است.

شریعتی یکی از نخستین کسانی بود که به دلیل درک درست از ناتوانی «رشته» در تبیین موضوعات بومی و با غنای چندرشتگی، در نظر و عمل میان‌رشتگی را چنان تفکر و عمل به کار بست. آن روزها نه نامی از این اصطلاح بود و نه کسی هدفمند و مشخص بدان پرداخته بود، اما از محتوای آثار شریعتی و سیره عملی روشنفکری او به نحوی می‌توان رگه‌های قدرتمند میان‌رشته‌ای را در اندیشه‌اش مشاهده کرد. او هنگامی که از روش می‌گفت به روش تحقیق اشاره نداشت، بلکه منظورش طرح دیدگاه، نظریه و رویکردهایی بود که بتواند مسائل زنده انسان امروز در جامعه ایرانی را، که توضیح رشته‌ای بسنده‌ای برای آن وجود نداشت، توضیح بدهد.

واژگانی نظیر بعد، برش، زمانه، زاویه دید، موقعیت و... بر این امر دلالت دارد. برای نمونه درک موقعیت دلالت بر فهم و ضرورت عملی در پرتو تشخیص مسأله‌ای دارد، این خود به چالش کشیدن ثابت است، مثال اگر آتشی در شهر افتاده باشد وظیفه همگان مشخص است یا آنگاه که گرسنگی بیداد می‌کند سخن گفتن از مائده‌های روحی خیانت است. روش میان‌رشتگی برای شریعتی تغییر را در پی خواهد داشت و این تغییر نه خیالی بلکه مبتنی بر واقعیت است.

درست دیدن‌ها که نگرش و رویکرد ما را می‌سازد، باید نسبتی واقعی، زنده و پویا با امر متغیر داشته باشند. به جای ثابت آنجا که همیشه هستیم، مانع گفتگو است باید این ثابت را ترک و به سمت متغیر حرکت کنیم. تفکر انتقادی، استفاده معین و کمکی از اصطلاحات، روش‌ها و مفاهیم و رشته‌های دیگر، قرائت جدید از ارزش‌ها و اصول اسلامی، اعتقادی و امکانات جدید معرفتی و نظری از آثار مثبت اندیشه میان‌رشته‌ای علی شریعتی است.

شریعتی موضوعات و مشکلات کاملا زنده و در دسترس جامعه اسلامی – ایرانی را در دوره حیات خود با این روش‌ها باز کرد. نگاه دیگران را به این مشکلات معطوف نمود و ظرفیت بسیج، انسجام و عمل اجتماعی – سیاسی را از این طریق فراهم کرد. اگر زمینه روشی و تحلیل‌های میان‌رشته‌ای نبود او نمی‌توانست تفسیر کاملا نو، ابداعی و اثر بخش از مفهوم شهادت ارائه دهد. شهادت رسواگری، افشاگری و روشنگری و پرده دری و پیداسازی است، عیان کردن و بیان کردن و بر مال کردن و آشکار ساختن تمامی آن چیزهایی است که انکار کرده‌اند و به فراموشی سپرده‌اند.

رسالت دانشگاه در علوم انسانی، پروردن ذهن است

در پرتو همین رویکرد، برای شریعتی نهاد اصالتی نداشت، بلکه ارزش آن کمک کردن و زمینه سازی برای رشد و تحول متغیر انسان است. نقد او به نظام‌های مدرن مانند دانشگاه در ایران از همین زاویه قابل توجه است؛ رسالت دانشگاه به خصوص در علوم انسانی، پروردن ذهن است نه انباشتن آن. باید روح نقد و تحقیق و گستاخی تشخیص و وسعت بینش و حلاجی کردن و باریک شدن در مسائل و قدرت ارزیابی و سنجش آموخت.

این مهم است که در اندیشه روشنفکری شریعتی، میان‌رشته‌ای، ضرورت ابعاد آن و کاربردهای کاملا درونی است؛ ما به خاطر نیازهای بیرونی و سیاستگذاری علمی و نهادی به میان‌رشته‌ای نمی‌پردازیم، بلکه ابتدا باید موقعیت تاریخی، اجتماعی و سیاسی خود را درک کنیم، آنگاه از درون میراث فکری و تبار علمی خویش امکانات میان‌رشته‌ای را جستجو کنیم. در این حالت علوم انسانی نقش مؤثر و راهبردی خواهد داشت.

این موضوع وقتی اهمیت خود در زیست بوم ایرانی را باز می‌یابد که دریابیم میان‌رشته‌ای ربط وثیقی با روش حل‌المسائلی معضلات و با مفهوم سترگ مسئولیت دارد. تعیین دستور کار، موضوعات، برنامه درسی و آموزشی برای میان‌رشته‌ای به نوعی حرکتی پسینی است نه پیشینی. اندیشه و آثار شریعتی می‌تواند در زمینه توازن بخشیدن به مباحث میان‌رشته‌ای چون یک مورد خاص و واقعی در علوم انسانی ایرانی مورد توجه قرار بگیرد. در آثار او ابعاد نهفته و ناگفته‌ای وجود دارد که بررسی بیشتری می‌طلبد.

این پژوهش در فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات میان رشته‌ای در علوم انسانی منتشر شده است.

انتهای پیام

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه خراسان رضوی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


جشنواره طنز «دادخند» در یزد 2 ساله شد