محمدرضا شیرک، مردی که قدرش را ندانستیم/ پخش مستند از سیما خوزستان


محمدرضا شیرک، مردی که قدرش را ندانستیم/ پخش مستند از سیما خوزستان

حبیب احمدزاده نوشت: با زحمات سرهنگ پاسدار محمدرضا شیرک شصت و هفت هزار کودک دختر و پسر روستایی در عرض حدود یک ماه شادی دسته جمعی را برای اولین بار در زندگیشان تجربه کردند.

به گزارش خبرنگار مهر حبیب احمدزاده نویسنده و مستندساز دفاع مقدس در یادداشتی در رثای مرحوم سرهنگ پاسدار محمدرضا شیرک نوشت: در جشنواره دانش‌آموزی چندسال قبل خوزستان همراه با شهید حاج‌سعیدسیاح طاهری با او آشنا شدیم. با آقای شیرک یک بسیجی مخلص واقعی که کارتن بیسکویت و آب میوه برای پذیرایی بچه‌های کوچولو حاضر در سالن را همراه سربازانش بر شانه گذاشته و تخلیه می‌کرد، می‌گفت این چند روز که بچه‌ها خوشحالند انگار در بهشت هستم.

هزار کار دیگر داشت ولی همه را رها و به رتق و فتق امور در همه سالن‌ها می‌پرداخت. اگر لحظه‌ای برق می‌رفت فقط کم مانده بود که از تیر برق بالا برود تا تاریکی سالن عیش بچه‌ها را خراب نکند. با فیلم طنز «تخم مرغ جنگی» آنچنان با بچه‌های حاضر در سالن در خنده شریک و کودک می‌شد که همه ما هم که صدها بار فیلم را دیده بودیم با او همراه شده و از ته دل می‌خندیدیم.

او با عملش به پارچه‌های روی شانه‌اش عزت می‌داد و نه تکه پارچه‌هایی به نام درجه به او، با زحمات او شصت و هفت هزار کودک دختر و پسر روستایی در عرض حدود یک ماه شادی دسته جمعی را برای اولین بار در زندگیشان تجربه کردند و بالاخره همین پارسال با داشتن زن و فرزندان خردسال، کرونای منحوس او را که مرتب به سرکشی روستاها می پرداخت از ما گرفت.
امروز چهارشنبه قرار است ساعت بیست‌وسه‌وپنجاه دقیقه مستندی درباره‌اش از سیمای خوزستان پخش شود. دوست دارم امشب در موقع دیدن مستندش چراغ‌ها را خاموش کرده و دوباره بنشینم در کنارش و احساس کنم که در میان آن همه بچه باز هم او دارد تخم مرغ جنگی را می‌بیند و من هم با دیدن قهقه‌های کودکانه‌اش، از ته دل شاد شده و دوباره به بهشت روم .
واقعا از این کودکمردان متوجه به نیاز مردم در این کشور کم داریم . روحش شاد


به گزارش خبرنگار مهر حبیب احمدزاده نویسنده و مستندساز دفاع مقدس در یادداشتی در رثای مرحوم سرهنگ پاسدار محمدرضا شیرک نوشت: در جشنواره دانش‌آموزی چندسال قبل خوزستان همراه با شهید حاج‌سعیدسیاح طاهری با او آشنا شدیم. با آقای شیرک یک بسیجی مخلص واقعی که کارتن بیسکویت و آب میوه برای پذیرایی بچه‌های کوچولو حاضر در سالن را همراه سربازانش بر شانه گذاشته و تخلیه می‌کرد، می‌گفت این چند روز که بچه‌ها خوشحالند انگار در بهشت هستم.

هزار کار دیگر داشت ولی همه را رها و به رتق و فتق امور در همه سالن‌ها می‌پرداخت. اگر لحظه‌ای برق می‌رفت فقط کم مانده بود که از تیر برق بالا برود تا تاریکی سالن عیش بچه‌ها را خراب نکند. با فیلم طنز «تخم مرغ جنگی» آنچنان با بچه‌های حاضر در سالن در خنده شریک و کودک می‌شد که همه ما هم که صدها بار فیلم را دیده بودیم با او همراه شده و از ته دل می‌خندیدیم.

او با عملش به پارچه‌های روی شانه‌اش عزت می‌داد و نه تکه پارچه‌هایی به نام درجه به او، با زحمات او شصت و هفت هزار کودک دختر و پسر روستایی در عرض حدود یک ماه شادی دسته جمعی را برای اولین بار در زندگیشان تجربه کردند و بالاخره همین پارسال با داشتن زن و فرزندان خردسال، کرونای منحوس او را که مرتب به سرکشی روستاها می پرداخت از ما گرفت.
امروز چهارشنبه قرار است ساعت بیست‌وسه‌وپنجاه دقیقه مستندی درباره‌اش از سیمای خوزستان پخش شود. دوست دارم امشب در موقع دیدن مستندش چراغ‌ها را خاموش کرده و دوباره بنشینم در کنارش و احساس کنم که در میان آن همه بچه باز هم او دارد تخم مرغ جنگی را می‌بیند و من هم با دیدن قهقه‌های کودکانه‌اش، از ته دل شاد شده و دوباره به بهشت روم .
واقعا از این کودکمردان متوجه به نیاز مردم در این کشور کم داریم . روحش شاد

کد خبر 5247560

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


نهادینه سازی ارزش آفرینی برای مشتری در فرهنگ تولید