غدیر، عید ولایت الهی/ ولایت اسلامى رشحه و پرتویی از ولایت خدا در میان مردم است
ولایت اسلامى یعنى اینکه رشحه و پرتویی از ولایت خدا در میان مردم تجسم پیدا کند و اینگونه بود که دین کامل گردید. ولایت و حکومت در جامعۀ اسلامى متعلق به خدا است و از خداوند متعال به پیامبر و از او به ولىّ مؤمنین مىرسد.
به گزارش خبرگزاری شبستان، اصل معناى ولایت عبارت است از نزدیک بودن دو چیز با یکدیگر. برای مثال، وقتى دو ریسمان محکم به یکدیگر تابیده مىشوند و به آسانى نمیتوان از هم جدایشان کرد، آن را در عربى «ولایت» مىگویند. ولایت یعنى پیوند و ارتباط تنگاتنگ، مستحکم و غیرقابل انفصال و انفکاک دو چیز با همدیگر. در همۀ معناهایی که در لغت براى «ولایت» ذکر شده، به نوعى این قرب و نزدیکى بین دو طرف ولایت وجود دارد. برای نمونه یکی از معانی «ولایت» محبت است؛ چون محبّ و محبوب با یکدیگر ارتباط و اتصال معنوى دارند و جداکردنشان امکان پذیر نیست.[1] بر این اساس، ولایت مفهوم دست به دست هم دادن، با هم بودن، با هم حرکت کردن، اتحاد در هدف، اتحاد در راه و وحدت در همۀ شئون سیاسى و اجتماعى را براى انسان تداعى مىکند.[2]
ولایت مهمترین امانت الهی،[3] مبنا و پایۀ اعتقادات شیعه[4] و اساسی ترین مسئلۀ دین است؛ زیرا نشانه و سایۀ توحید است.[5] توحید، نقطۀ کانونی است و باید تمام مفاهیم با آن معنا مرتبط شوند. هدف خلقت انسان رسیدن به ولایت الهی است که برای تحقق آن لازم است تمام نیروهای داخلی جامعه به سمت حاکمیت توحید و کسب رضایت حضرت حق بسیج شوند. در این میان، قلب جامعه، که تمام نیروها را همسو نموده و آنها را از پیوند با طاغوت ایمن میکند، امام است. مردم با پیوند با این نقطۀ مرکزی به سوی حاکمیت الهی حرکت کرده و با حفظ انسجام و پیوند درونی خویش (ولایت مؤمنین) راه نفوذ جبهۀ باطل را سد میکنند. بر این اساس، لازمۀ حاکمیت توحید تحقق ولایت در لایه های گوناگون است و سه لایۀ اصلی ولایت «پیوند مردم با قلب امت اسلامی (امام)، پیوند مؤمنین با یکدیگر و قطع پیوند با کفار» است، که زمینه ساز تحقق ولایت الهی در جامعه میشود.[6]
توحید محوری ترین رکن دین است که تمام انسانهای کامل برای تحقق آن قدم برمیدارند و رساندن جامعه بشری به طراز جامعۀ توحیدی بدون کمک گرفتن از حقیقت ولایت ممکن نیست. معصومین بهعنوان مرکز جامعه اسلامی از یک سو برای عینیکردن مفاهیم و تعالیم دین و حفاظت از گفتمان توحیدی سعی نمودند و از جهت دیگر صفوف شیعیان را از نظر فکری و روحی پیوسته و منسجم کردند و با نفی ولایت طاغوت، راه نفوذ شیاطین و فساد فکری و اخلاقی را در جامعه مسدود کردند.[7]
ولایت اهل بیت عصمت و طهارت و دوستى خاندان رسالت علیهمالسلام و شناخت مقام مقدس آنها، امانت حق تعالی است، آنچنان که در بسیاری از احادیث «امانت» را در آیۀ «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً»[8] به ولایت امیرالمؤمنین(ع) تفسیر نموده اند.[9] پس همانگونه که غصب ولایت و سلطنت آن بزرگواران خیانت به امانت است، ترک تبعیت آنان نیز از مراتب خیانت به شمار میآید و طبق احادیث شریف[10]، شیعه کسى است که تبعیت کامل کند؛ وگرنه ادعاى تشیع بدون تبعیت تشیع نخواهد بود.[11]
قلمرو ولایت در دو حوزه است: نخست، قلمرو نفس انسانی است که آدمی بتواند ارادۀ الهی را بر نفس خویش ولایت دهد و خود را داخل ولایت الله نماید. قلمرو دوم اینکه محیط زندگی را در ولایت الله داخل نموده و جامعه با ولایت الهی حرکت کند و در نتیجه، هیچ ولایتی اعم از ولایت پول، زور، قوم و قبیله و سنتها و آداب غلط نتواند در مقابل ولایت الله عرضاندام کند.[12] بنابراین، ولیّ دارای دو هدف مهم است که هدف والایش انسان سازی است و هدف متوسط عبارت است از تشکیل جامعۀ توحیدی، نظام الهی، حکومت خدا و ساختاری که با قوانین و مقررات الهی اداره شود.[13]
ولایت اسلامى یعنى اینکه رشحه و پرتویی از ولایت خدا در میان مردم تجسم پیدا کند و اینگونه بود که دین کامل گردید.[14] ولایت و حکومت در جامعۀ اسلامى متعلق به خدا است و از خداوند متعال به پیامبر و از او به ولىّ مؤمنین مىرسد. خوارج در این نکته شک داشتند، دچار انحراف بودند و حقیقت را نمىفهمیدند، هرچند ممکن بود سجده هاى طولانى هم بکنند، اما چه فایده ای دارد که انسان امیرالمؤمنین را نشناسد، خط صحیح (خط توحید و ولایت) را نفهمد و مشغول سجده بشود! این سجده چه ارزشى دارد؟[15]
[1]. آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، 06/ 02/ 1376 و دیدار با دانشگاهیان و طلاب حوزههاى علمیه، 29/ 09/ 1368؛ همو، طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن، ص 513-531
[2]. آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، 27/ 01/ 1377
[3]. آیتالله خامنهای، طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن، ص 587-589
[4]. آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 8/3/1373
[5]. آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم، 26/ 01/ 1370
[6]. آیتالله خامنهای، طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن، ص 538-550
[7]. ر.ک: آیتالله خامنهای، انسان 250 ساله
[8]. «یقیناً ما امانت را [که تکالیف شرعیه سعادتبخش است] بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم و آنها از به عهده گرفتنش [به سبب اینکه استعدادش را نداشتند] امتناع ورزیدند و از آن ترسیدند و انسان آن را پذیرفت. بىتردید او [به علت ادانکردن امانت] بسیار ستمکار و [نسبت به سرانجام خیانت در امانت] بسیار نادان است.» احزاب: 72
[9]. کلینی، الکافى، ج 1، ص 413
[10]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 65، ص 155
[11]. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص 480
[12]. آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مسئولان کشوری و لشکری، 19/3/1372
[13]. آیتالله خامنهای، ولایت و حکومت، ص 48-49؛ همو، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، 10/4/1370 و دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، 06/ 02/ 1376
[14]. مائده: 3
[15]. آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم، 26/ 01/ 1370
نگارنده: حسام الدین مؤمنی
پایان پیام/49