ذکر یونسیه چیست؟
ذکر یونسیه
ذکر یونسیه یعنی گفتن: «لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» (آیه 87، سوره انبیا)
ذکر ی که اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد.
ختم چهل روزه (عجیب و شگفت آور) ذکر یونسیه که مرحوم کشمیری (ره) فرموده اند:
اول اینکه عامل (فردی که ختم را انجام می دهد) بر یگانگی خداوند ایمان داشته باشد، نه در زبان بلکه با تمام وجود. و با شناخت اندکی که دارد که سرلوحه همه آنها یکتایی و بی همتایی خداوند در تمام صفات ثبوتی و مبرا بودن او از تمام صفات سلبی است. توجه کامل به وجود بی همتای خداوند، و این که عامل بداند خداوند در همه حال ناظر بر عمل اوست. همان طور که هنگامی که با یک نفر صحبت می کنید تمام حواس شما به اوست در اینجا نیز باید حالتی مشابه داشته باشید. حال آنکه در هنگام گفتن این ذکر با سرچشمه وجود و هستی صحبت می کنید.
پشیمانی از گذشته سرشار از کوتاهی و ناسپاسی، زیرا که این ذکر طبق گفته بزرگان اهل معرفت خود نوعی توبه به درگاه باری تعالی است. نیاز نیست که تنها به معنی آیه اکتفا کنید، بلکه به رابطه مضموم آیه با خودتان نیز باید اهمیت بدهید. منظور اینکه در قسمت اول آیه که در یگانگی و یکتایی و منزه بودن خداوند گواهی داده می شود، به عظمت خداوند در جهان هم توجه شود. به نظم و هماهنگی در کره زمین و در سیارات و ستاره ها و خورشید یا حیات در خشکیها و دریاها و سایر نشانه های عظمت حق تعالی؛ و در قسمت بعدی ذکر گناهان و کوتاهی ها و ناسپاسی هایی که انجام شده به یاد آورده، مثل کفران نعمت یا کوتاهی در انجام اعمال پسندیده و…
و غرض این نیست که در هر بار خواندن ذکر تمام این مطالب دوره شود بلکه هر کدام از این دو قسمت را که باعث می شود شما بیشتر در آن لحظات، قرب به حضرت دوست پیدا کنید، انتخاب کنید؛ که اکثر اوقات به هر دو معنی توجه می شود. زمان مناسب بعد از عشاء است (حدودا ساعت ده به بعد) و دلیل ان هم قبلا ذکر شد.
در مورد تعداد این ختم هم باید از ۴۰۰ شروع شود و کم کم زیاد شود البته نیازی نیست حتما شما تعداد بشمارید بلکه از ۲۰دقیقه که زمان تقریبی ۴۰۰ ذکر است شروع کنید و ذره ذره (مثلا سه دقیقه یا پنج دقیقه) آن را زیاد کنید.
آیا نیاز نیست که انسانها بخشی از شبانه روز را به مناجات باری تعالی بپردازند؟ حال آنکه چنین نتایج عظیمی همچون:((( چشم برزخی،ارتباط با عالم ملکوت و را هیابی به دنیای ارواح، نورانی شدن قلب، زدودن لکه های سیاه گناه از روح آدمی و بسیار چیزهای دیگر))). حاصل این عمل گرانبها نزد علمای اهل معرفت و استادان و بزرگان است. از امام باقر (ع) روایت شده است که :یونس علیه السلام سه روز در شکم ماهی درنگ کرد و در تاریکی های سه گانه( تاریکی شکم ماهی، تاریکی شب، تاریکی دریا) ندا در داد و گفت:لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ(آیه 87، سوره انبیا) آنگاه خداوند دعایش را اجابت کرد و سپس ماهی وی را بر حال خود افکند.
مرحوم استاد علامه طباطبائی فرمودند که مرحوم قاضی ( استاد آنجناب عارف عظیم و سالک مستقیم حضرت آیت الله حاج سید علی قاضی تبریزی ) اول دستوری که می دادند ذکر یونسی بود لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ (آیه 87، سوره انبیا) که در مدت یک سال در وقت خاص به حالت سجده ات بازخوانده شود.
چرا این ذکر به یونسیه معروف شد ؟
به داستان حضرت یونس اشاره می کنیم :
حضرت یونس (ع) سالیان درازی در راه هدایت مردم کوشید و رنج فراوان کشید؛ ولی پاسخ مردم پافشاری در گمراهی و گریز از حق و عدالت بود. در مدت سی و سه سال تنها دو نفر به او ایمان آوردند. ایشان نیز از قوم خویش قطع امید کرد و چیزی نگذشت که از خداوند مجازات آن قوم خودخواه و جاهل را درخواست نمود. در صبحگاهی که مردم از خواب برخاستند، آثار غضب و عذاب الهی را در شهر خود مشاهده کردند. به نزد پیامبر خود حضرت یونس (ع) شتافتند و از او پوزش طلبیدند و درخواست عفو و مغفرت کردند؛ ولی فایده ای نبخشید و او با عصبانیت مردم را ترک کرد و از شهر خارج شد.
حضرت یونس (ع) نزد پروردگارش عزیز بود و بر این گمان بود که آنچه را که انجام می دهد مطلوب و مقبول درگاه الهی است و خداوند هیچگاه لطفش را از او دریغ نمی کند و بر او تنگ نخواهد گرفت. مردم با آن همه عجز و لابه، انتظار ترحم و گذشت را از حضرت یونس (ع) داشتند، اما اینگونه نشد. وقتی مردم از آن حضرت (ع) قطع امید کردند، سخت به درگاه خدا نالیدند. خداوند نیز عذاب را از آنان دور کرد.
یونس (ع) به کنار دریا رسیده بود. در حالیکه قطع داشت قومش هلاک شده اند، در کشتی سوار شد. طولی نکشید که کشتی در معرض طوفان قرار گرفت.
در بین راه ماهی غول پیکری به کشتی حمله کرد و به خواست خداوند متعال حضرت یونس را بدون اینکه به او آسیب برساند بلعید. حضرت یونس وقتی به هوش آمد متوجه اشتباه خود شد و با ناله و تضرع به درگاه خداوند توبه کرد، که توبه او در قرآن آمده است؛ و بخشی از آیه به عنوان ذکر یونسیه مشهور شده است که علما و عرفا خواص بی شماری را برای آن نقل می کنند :
«وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»
و یادآر حال یونس را، هنگامیکه از میان قوم خود خشمناک برفت و پنداشت که هرگز بر او تنگ نمی گیریم، انگاه در آن ظلمت ها فریاد کرد همانا خدائی بجز ذات یکتای تو نیست ، تو پاک و منزه هستی و من از ستمکارانم.
به برکت این ذکر، خداوند او را نجات داد. خداوند در قرآن می فرماید: «اگر از جمله تسبیح کنندگان نبود تا روز قیامت در شکم ماهی باقی می ماند». و نیز می فرماید: «…ونجیناه من الغم وکذلک ننجی المؤمنین؛(آیه 88، سوره انبیا) و ما مؤمنانی را که اینگونه به یاد ما باشند نجات خواهیم داد».
حضرت یونس (ع) بار دیگر به امر خداوند به سوی قومش بازگشت و همه آنها را سالم و مطیع یافت و تا آخر عمر در میان آنان با عزت زندگی کرد.
آثار و برکات ذکر یونسیه
1- پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم : هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .
2- رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم : آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین»
3- امام صادق علیه السلام : عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین» چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم .
4- برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است و برای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.
ختم های ذکر یونسیه
ختم های این ذکر شریف 400 /700/7000/4000/3000/1001/ بار گفته اند که بستگی به دستور استاد و قابلیت طالب دارد . اما عدد 400 برای همه آن هم شب ها بعد از نماز عشاء تا هر وقت شب در سجده نافع است .
چون این ذکر به معنی استغفار است در آن هیچ عوارضی نیست . برای دیدن حالات برزخی مؤثر است،
تجرد، با مداومت این ذکر حاصل می شود ، چنانکه برای مرحوم سید هاشم حداد سه روز حالت تجرد برزخی اتفاق افتاد که البته مکاشفه این طول زمانی را ندارد.
مرحوم آخوند ملا حسنقلی همدانی: هر قدر در هر وقت بتوانید این ذکر را بگوئید.
مرحوم سید هاشم حداد نقل کردند که ذکر یونسیه برای معرفت نفس و معرفت رب مؤثر است و خودش به ذکر یونسیه مشغول بود .
از وی سئوال شد در ایام فراغت همانند راه رفتن و نشستن چه ذکری برای نورانیت قلب و رفع حجب خوب است ؟ فرمود : ذکر یونسیه
می فرمود: عدد 3000 به بعد برای کاملین “سالکینی که از مراحلی و منازلی عبور کرده اند “می باشد. جناب استاد مدت زیادی در نجف 3000 مرتبه این ذکر را در سجده می گفتند.
از بسیاری از بزرگان این ختم با عدد 400 مرتبه در سجده خصوصا” در میان نماز مغرب و عشاء و یا قبل از اذان صبح و یا بین الطلوعین جهت افاضات روحانی نقل شده است و این یکی از ختوماتی است که معمولا” اساتید در ابتدای سلوک به شاگردانشان توصیه می کنند. ناگفته نماند که این ختم به منزله توبه ای حقیقی است. اگر خالصانه برای خدا بجای آورده شود اثر شگرفی در پیشبرد انسان دارد .
وقتی از مرحوم آیت الله کشمیری پرسیدند بهترین کار برای سالک در کدام یک از اعمال عبادی است؟ فرمودند : بهترین آن سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود. و فرمودند : امان ذکر یونسیه موجب اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخی می گردد.
این ذکر شریف اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد.
امام صادق علیه السلام فرمودند : تعجب می کنم از چهار کس که چهار نوع گرفتاری دارند چگونه به این چهار چیز پناه نمی برند.
از جمله اینها فرمودند : تعجب می کنم از کسی که دچار غم و اندوه شده است اما به این سخن پناه نمی برد، زیرا که حق تعالی در دنباله آن فرموده: ” وَ نَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنجِی المُؤمِنینَ “ (آیه 88، سوره انبیا)
یعنی ما او را ” حضرت یونس را به سبب این سخن ” از غم و اندوه نجات دادیم و اینگونه ما مؤمنان را نجات می بخشیم.
بنابراین آیه شریفه دارای سه پیام اساسی و مهم می باشد:
1- علّت گرفتاری:فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ؛ چنین پنداشت که ما بر او تنگ نمی گیریم».
چه بسیار افرادی هستند که در وقت تنگ دستی و نداشتن امکانات مادی به خدا متوجه می شوند و به درگاه او سر بندگی فرود می آورند و به راز و نیاز می پردازند؛ ولی همین که به مال و منال، جاه و مقام، رفاه و شهرت، مسکن و مکنت ظاهری می رسند، اسیر این امور و زندانی آنها می گردند و خود را در حصار آنها قرار می دهند و چنین می پندارند که این امور برای آنها جاودانه است و هیچگاه از آنها گرفته نخواهد شد و از اینکه ممکن است روزی بیاید و این امور را نداشته باشند، کاملاً غافل اند و دچار غرور و تکبّر و عجب و خودبینی گردیده اند در حالی که شایسته آنست که انسان شکرگذار باشد و هیچگاه صاحب نعمت را از یاد نبرد و در پیشگاه او اظهار کند که: خداوندا! این نعمت از آن توست و ما از باریدن رحمت تو سرسبز و خرم هستیم و هر وقت که بخواهی می توانی آن را بگیری که در آن صورت ما پژمرده و ناتوان خواهیم شد.
حضرت یونس (ع) احساس ایمنی می کرد؛ زیرا می پنداشت که مقام بس ارجمندی نزد خدا دارد و همواره او در پناه رحمت خدا خواهد بود و پروردگار بر او تنگ نخواهد گرفت و از این رو هر چه قومش از او خواستند برگردد، قبول نکرد و آنان را رها کرد و به راه خود رفت. خداوند به خاطر این پنداشت، او را در دل ماهی گرفتار کرد تا متنبّه گردد.
2- سبب نجات: «لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»
پس از آنکه حضرت یونس (ع) را به دریا افکندند، ماهی عظیمی او را بلعید و به امر خداوند در دل خود، برای حضرت یونس (ع) پناهگاهی قرار داد. شبها و روزها می گذشت و یونس (ع) در دل ماهی و ماهی در دل دریا به شکافتن و پیمودن ظلمتهای قعر دریا مشغول بود در آن زندان عجیب و غم انگیز، اندوهی بزرگ بر یونس (ع) غالب شد و با حال غم و افسردگی ندا برآورد «لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ؛ خدایی جز تو نیست و تو از هر عیب منزهی و من از ستمکارانم».
حضرت یونس (ع) با این ذکر به درگاهی شتافت که پناهگاه بی پناهان و یاور غم دیدگان است؛ زیرا خداوند دارای رحمتی فراگیر و همه جانبه است. پس از آن خداوند دعای او را مستجاب کرد و یونس (ع) را از غم و گرفتاری نجات داد و به ماهی الهام کرد تا یونس (ع) را در کنار دریا بگذارد. خداوند در آیه دیگری در باب قدرت وقوت این ذکر می فرماید: «اگر یونس این تسبیح را نمی داشت تا قیامت دردل ماهی می ماند». بنابراین سبب نجات یونس (ع) این ذکر شریف است که از آن به عنوان «ذکر یونسیه» یاد می شود.
3- قانون کلی: «وَ کَذلِکَ نُنجِی المُؤمِنینَ» ؛ وبدین سان مؤمنان را نجات می دهیم».
خداوند این داستان را در کتاب جاودانه خویش قرآن کریم می آورد تا راه روشنی را فراروی همه مؤمنان در تمام زمانها بگشاید؛ زیرا قرآن کریم، کتابی که فقط به نقل حوادث و رویدادها بپردازد نیست، بلکه کتاب هدایت و رحمت است و غرض اصلی از نقل رویدادهای تاریخی، قراردادن چراغی فروزنده فراراه انسانهاست که همگان در طول تاریخ از آن بهره مند گردند و برای همیشه درس سازندگی و زندگی برای انسان باشد. روی این جهت خداوند در پایان داستان یونس (ع) بیان می دارد که بدین سان ما مؤمنان را نجات می دهیم. یعنی در سراسر تاریخ تکرار این تسبیح و ذکر باعث نجات می گردد. از این روی بزرگان اهل معرفت و معنا گفته اند: این ذکر در راه سیر سلوک معنوی و طی درجات روحانی مقامی بس والا و موقعیتی ممتاز دارد و تکرار آن موجب رهیدن از هر غم و غصه و رسیدن به هر مقصد است.
منبع:
– اقتباس از کتاب راهنمای گرفتاران
– عصر انتظار به روایت بحارالانوار جلد3
– سایت رهبران شیعه
– سایت راسخون
فضیلت و خواص ذکر یونسیه
ذکر یونسیه چیست؟
حضرت یونس علیه السلام مدت ها در میان قومش به ارشاد مردم پرداخت ولی در مدت سی و سه سال فقط دو نفر به او ایمان آوردند او هم قوم خود را نفرین کرد و خداوند به او وعده داد که در فلان تاریخ عذاب خود را بر آنان خواهد فرستاد یونس از شهر خارج شد اما یکی از دوستانش در شهر ماند و مردم را از عذاب خدا ترساند و از آنها خواست توبه کنند و آنها که نشانه های عذاب وعده داده شده را دیدند از ترس عذاب توبه و ناله کردند تا خدا عذابش را از آنان بر گرداند یونس به امید اینکه مردم نابود شده اند به شهر بازگشت و وقتی دید همه چیز عادی است و مردم به کارشان مشغول عصبانی شد و شهر را بدون اجازه خداوند ترک کرد و با یک کشتی راهی دریا شد.
در بین راه ماهی غول پیکری به کشتی حمله کرد و به خواست خداوند متعال حضرت یونس را بدون اینکه به او آسیب برساند بلعید حضرت یونس وقتی به هوش آمد متوجه اشتباه خود شد و با ناله و تضرع به درگاه خداوند توبه کرد که توبه او در قرآن آمده است و بخشی از آیه به عنوان ذکر یونسیه مشهور شده است که علما و عرفا خواص بیشماری را برای آن نقل میکنند .
قرآن میفرماید : «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»1 ؛ ذوالنون 2 را ، آنگاه که خشمناک برفت و پنداشت که هرگز بر او تنگ نمی گیریم و در تاریکی ندا داد : هیچ خدایی جز تو نیست ، تو منزه هستی ومن از ستمکاران هستم.
ذکر یونسیه یعنی گفتن: «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»
آثار و برکات ذکر یونسیه
1- پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم : هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .
2-. رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم : آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین»
3- امام صادق علیه السلام : عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین» چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم .
4- مرحوم کلینى نقل مى کند: مردى خراسانى بین مکه و مدینه در ربذه به امام صادق علیه السلام برخود و عرضه داشت : فدایت شوم من تا کنون فرزند دار، نشده ام ، چه کنم ؟حضرت فرمود: هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى آیه ( 78 سوره انبیا) را بخوان انشاء الله فرزند دار خواهی شد .
ختم های ذکر یونسیه
ختم های این ذکر شریف 400 /700/7000/4000/3000/1001/ بار گفته اند که بستگی به دستور استاد و قابلیت طالب دارد . اما عدد 400 برای همه آن هم شب ها بعد از نماز عشاء تا هر وقت شب در سجده نافع است .
چون این ذکر به معنی استغفار است در آن هیچ عوارضی نیست . برای دیدن حالات برزخی مؤثر است،
برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است وبرای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.
تجرد، با مداومت این ذکر حاصل میشود ، چنانکه برای مرحوم سید هاشم حداد سه روز حالت تجرد برزخی اتفاق افتاد که البته مکاشفه این طول زمانی را ندارد.
مرحوم آخوند ملا حسنقلی همدانی: هر قدر در هر وقت بتوانید این ذکر را بگوئید.
مرحوم سید هاشم حداد نقل کردند که ذکر یونسیه برای معرفت نفس و معرفت رب مؤثر است و خودش به ذکر یونسیه مشغول بود .
از وی سئوال شد در ایام فراغت همانند راه رفتن و نشستن چه ذکری برای نورانیت قلب و رفع حجب خوب است ؟ فرمود : ذکر یونسیه
می فرمود : عدد 3000 به بعد برای کاملین ” سالکینی که از مراحلی و منازلی عبور کرده اند ” می باشد .جناب استاد مدت زیادی در نجف 3000 مرتبه این ذکر را در سجده می گفتند.
از بسیاری از بزرگان این ختم با عدد 400 مرتبه در سجده خصوصا” در میان نماز مغرب و عشاء و یا قبل از اذان صبح و یا بین الطلوعین جهت افاضات روحانی نقل شده است و این یکی از ختوماتی است که معمولا” اساتید در ابتدای سلوک به شاگردانشان توصیه می کنند . ناگفته نماند که این ختم به منزله توبه ای حقیقی است اگر خالصانه برای خدا بجای آورده شود اثر شگرفی در پیشبرد انسان دارد .
وقتی از مرحوم آیت الله کشمیری پرسیدند بهترین کار برای سالک در کدام یک از اعمال عبادی است؟ فرمودند : بهترین آن سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود . و فرمودند : امان ذکر یونسیه موجب اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخی می گردد. 3
این ذکر شریف اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد
امام صادق علیه السلام فرمودند : تعجب می کنم از چهار کس که چهار نوع گرفتاری دارند چگونه به این چهار چیز پناه نمی برند.
از جمله اینها فرمودند : تعجب می کنم از کسی که دچار غم و اندوه شده است اما به این سخن پناه نمی برد، زیرا که حق تعالی در دنباله آن فرموده: ” و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین ” یعنی ما او را ” حضرت یونس را به سبب این سخن ” از غم و اندوه نجات دادیم و اینگونه ما مؤمنان را نجات می بخشیم.
ختم چهل روزه (عجیب و شگفت آور)ذکر یونسیه از مرحوم آیت الله کشمیری ………………………………………………………………………………………………………… |
هو الرحمن الرحیم
ختم چهل روزه (عجیب و شگفت اور)ذکر یونسیه که مرحوم کشمیری (ره)فرموده اند
لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ اول اینکه عامل(فردی که ختم را انجام میدهد) بر یگانگی خداوند ایمان داشته باشد نه در زبان بلکه با تمام وجود و با شناخت اندکی که دارد که سرلوحه همه انها یکتایی و بی همتایی خداوند در تمام صفات ثبوتی و مبر بودن او از تمام صفات سلبی است. توجه کامل به وجود بی همتای خداوند و این که عامل بداند خداوند در همه حال ناظر بر عمل اوست همان طور که هنگامی که با یک نفر صحبت میکنید تمام حواس شما به اوست در اینجا نیز باید حالتی مشابه داشته باشید حال انکه در هنگام گفتن این ذکر با سرچشمه وجودو هستی صحبت می کنید. پشیمانی از گذشته سرشار از کوتاهی و ناسپاسی زیرا که این ذکر طبق گفته بزرگان اهل معرفت خود نوعی توبه به درگاه باری تعالی است.نیاز نیست که تنها به معنی ایه اکتفا کنید بلکه به رابطه مضموم ایه با خودتان نیز باید اهمیت بدهید .منظور اینکه در قسمت اول ایه که در یگانگی و یکتایی و منزه بودن خداوند گواهی داده می شود به عظمت خداوند در جهان هم توجه شود به نظم و هماهنگی در کره زمین و در سیارات وستاره ها و خورشید یا حیات در خشکیها و دریاها وسایر نشانه های عظمت حقتعالی و در قسمت بعدی ذکر گناهان و کوتاهی ها و ناسپاسی هایی که انجام شده به یاد اورده مثل کفران نعمت یا کوتاهی در انجام اعمال پسندیده و… و غرض این نیست که در هر بار خواندن ذکر تمام این مطالب دوره شود بلکه هر کدام از این دو قسمت را که باعث می شود شما بیشتر در ان لحظات قرب به حضرت دوست پیدا کنید انتخاب کنید که اکثر اوقات به هردو معنی توجه میشود. زمان مناسب همانطور که قبلا گفته شد بعد از عشاء است (حدودا ساعت ده به بعد). در مورد تعداد این ختم هم باید از 400 شروع شود و کم کم زیاد شود البته نیازی نیست حتما شما تعداد بشمارید بلکه از 20دقیقه که زمان تقریبی 400 ذکر است شروع کنید و ذره ذره (مثلا سه دقیقه یا پنج دقیقه)انرا زیاد کنید.قبلا گفته شد یکی از دوستان چگونه ختم گرفته بود او حدود20 دقیقه این ذکر را می خوانده و بعد انقدر می خوانده تا در سجده خوابش می برده است بسیاری از انها هم که این ختم را تجربه کرده اند این را توصیه می کنند اینجانب نیز همین طور. زیرا مرحوم کشمیری این را فرمودند. شاید کمی دشوار به نظر آید اما آیا نتیجه کار انقدر ارزشمند نیست که این سختی ها را بجان خرید؟ آیا نیاز نیست که انسانها بخشی از شبانه روز را به مناجات با باریتعالی بپردازند حال انکه چنین نتایج عظیمی همچون:((( چشم برزخی.ارتباط با عالم ملکوت.و راهیابی به دنیای ارواح. و نورانی شدن قلب. و زدودن لکه های سیاه گناه از روح آدمی. و بسیار چیزهای دیگر))) حاصل این عمل گرانبها نزد علمای اهل معرفت و استادان و بزرگان است. ________________________________________ از امام باقر (ع) روایت شده است که :یونس علیه السلام سه روز در شکم ماهی درنگ کرد و در تاریکی های سه گانه تاریکی شکم ماهی تاریکی شب تاریکی دریا ندا در داد و گفت:لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ آنگاه خداوند دعایش را اجابت کرد و سپس ماهی وی را بر حال افکند. ________________________________________ مرحوم استاد علامه طباطبائی فرمودند که مرحوم قاضی ( استاد آنجناب عارف عظیم و سالک مستقیم حضرت آیت الله حاج سید علی قاضی تبریزی ) اول دستوری که می دادند ذکر یونسی بود لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ که در مدت یک سال در وقت خاص به حالت سجده ات بازخوانده شود. یا مهدی ادرکنی |
ذکر یونسیه چیست؟/سفارش امام صادق (ع) به گفتن ذکر یونسیه
به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران، حضرت یونس علیه السلام مدت ها در میان قومش به ارشاد مردم پرداخت ولی در مدت سی و سه سال فقط دو نفر به او ایمان آوردند او هم قوم خود را نفرین کرد و خداوند به او وعده داد که در فلان تاریخ عذاب خود را بر آنان خواهد فرستاد یونس از شهر خارج شد اما یکی از دوستانش در شهر ماند و مردم را از عذاب خدا ترساند و از آنها خواست توبه کنند و آنها که نشانه های عذاب وعده داده شده را دیدند از ترس عذاب توبه و ناله کردند تا خدا عذابش را از آنان بر گرداند یونس به امید اینکه مردم نابود شده اند به شهر بازگشت و وقتی دید همه چیز عادی است و مردم به کارشان مشغول عصبانی شد و شهر را بدون اجازه خداوند ترک کرد و با یک کشتی راهی دریا شد.
در بین راه ماهی غول پیکری به کشتی حمله کرد و به خواست خداوند متعال حضرت یونس را بدون اینکه به او آسیب برساند بلعید حضرت یونس وقتی به هوش آمد متوجه اشتباه خود شد و با ناله و تضرع به درگاه خداوند توبه کرد که توبه او در قرآن آمده است و بخشی از آیه به عنوان ذکر یونسیه مشهور شده است که علما و عرفا خواص بیشماری را برای آن نقل میکنند .
قرآن میفرماید : «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»1 ؛ ذوالنون 2 را ، آنگاه که خشمناک برفت و پنداشت که هرگز بر او تنگ نمی گیریم و در تاریکی ندا داد : هیچ خدایی جز تو نیست ، تو منزه هستی ومن از ستمکاران هستم.
ذکر یونسیه یعنی گفتن: «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»
آثار و برکات ذکر یونسیه
1- پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم : هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .
2-. رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم : آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین»
3- امام صادق علیه السلام : عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین» چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم .
4- مرحوم کلینى نقل مى کند: مردى خراسانى بین مکه و مدینه در ربذه به امام صادق علیه السلام برخود و عرضه داشت : فدایت شوم من تا کنون فرزند دار، نشده ام ، چه کنم ؟حضرت فرمود: هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى آیه ( 78 سوره انبیا) را بخوان انشاء الله فرزند دار خواهی شد .
برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است وبرای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.
ختم های ذکر یونسیه
ختم های این ذکر شریف 400 /700/7000/4000/3000/1001/ بار گفته اند که بستگی به دستور استاد و قابلیت طالب دارد . اما عدد 400 برای همه آن هم شب ها بعد از نماز عشاء تا هر وقت شب در سجده نافع است .
چون این ذکر به معنی استغفار است در آن هیچ عوارضی نیست . برای دیدن حالات برزخی مؤثر است،
برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است وبرای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.
تجرد، با مداومت این ذکر حاصل میشود ، چنانکه برای مرحوم سید هاشم حداد سه روز حالت تجرد برزخی اتفاق افتاد که البته مکاشفه این طول زمانی را ندارد.
مرحوم آخوند ملا حسنقلی همدانی: هر قدر در هر وقت بتوانید این ذکر را بگوئید.
مرحوم سید هاشم حداد نقل کردند که ذکر یونسیه برای معرفت نفس و معرفت رب مؤثر است و خودش به ذکر یونسیه مشغول بود .
از وی سئوال شد در ایام فراغت همانند راه رفتن و نشستن چه ذکری برای نورانیت قلب و رفع حجب خوب است ؟ فرمود : ذکر یونسیه
می فرمود : عدد 3000 به بعد برای کاملین ” سالکینی که از مراحلی و منازلی عبور کرده اند ” می باشد .جناب استاد مدت زیادی در نجف 3000 مرتبه این ذکر را در سجده می گفتند.
از بسیاری از بزرگان این ختم با عدد 400 مرتبه در سجده خصوصا” در میان نماز مغرب و عشاء و یا قبل از اذان صبح و یا بین الطلوعین جهت افاضات روحانی نقل شده است و این یکی از ختوماتی است که معمولا” اساتید در ابتدای سلوک به شاگردانشان توصیه می کنند . ناگفته نماند که این ختم به منزله توبه ای حقیقی است اگر خالصانه برای خدا بجای آورده شود اثر شگرفی در پیشبرد انسان دارد .
وقتی از مرحوم آیت الله کشمیری پرسیدند بهترین کار برای سالک در کدام یک از اعمال عبادی است؟ فرمودند : بهترین آن سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود . و فرمودند : امان ذکر یونسیه موجب اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخی می گردد.
این ذکر شریف اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد
امام صادق علیه السلام فرمودند : تعجب می کنم از چهار کس که چهار نوع گرفتاری دارند چگونه به این چهار چیز پناه نمی برند.
از جمله اینها فرمودند : تعجب می کنم از کسی که دچار غم و اندوه شده است اما به این سخن پناه نمی برد، زیرا که حق تعالی در دنباله آن فرموده: ” و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین ” یعنی ما او را ” حضرت یونس را به سبب این سخن ” از غم و اندوه نجات دادیم و اینگونه ما مؤمنان را نجات می بخشیم.
شرح ابیات تبری علامه حسن زاده آملی ( قسمت سوم)
بحمدالله تا حدودی با مطالب مصراع اول و مخصوصا این ذکر شریف (ذکر یونسیه) و شرایط گفتنش و همچنین لطائف و دقائق پیرامونش آشنا شدیم ، حال به شرح مصراع دوم میپردازیم. حضرت علامه در این مصراع میفرمایند (حاجت بخواین خدا جواده یارون). مطالب عمده در این مصراع دعوت به خواستن حاجت از خداوند متعال و جواد بودن وی است. ان شاء الله به بیان گوشه ای از مطالب نهفته در آن خواهیم پرداخت.
حاجت درونی حضرت یونس
پیشتر عرض نمودیم که حضرت ذالنون وقتی در ظلمات سه گانه محبوس گشت حالت تنبه و بیداری و حال دعا به او دست داد و به این مطلب پی برد که به خطا(نه به معنای عرفی آن) رفته است. از این رو به محضر حق متعال ندا در داد :((فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ)) در این آیه شریفه میباید دقت بسیار نمود.با اینکه ظاهر آن درخواست و دعا نیست و فقط خبر به توحید و پاکی خداوند و گنه کاری بنده است، لیکن در واقع، معنا و هدف از گفتن این ذکر، دعا و درخواست است.
برای مثال عرض میکنم که اگر کسی در بیابان راه را گم کرده باشد و دست به دعا بر دارد و بگوید ای کسی که مخلوقات را هدایت میکنی. من راه گم کرده ام. معنای این جمله این است که مرا نیز هدایت کن و راه را به من نیز نشان ده.
در ذکر یونسیه نیز می گوییم: خدایی جز تو نیست و تو پاک و منزهی ، من از ظالمینم. معنای آن این است که ای خدایی که پاک و منزهی مرا که از ظالمین هستم و در حجاب ظلمت به سر میبرم را نجات بده و از این حجاب برهان و پاک کن.خداوند متعال نیز در ادامه میفرماید: فاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّینَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ(الأنبیاء/89)ما دعای او را به اجابت رساندیم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم؛ و این گونه مؤمنان را نجات میدهیم!
آن دعایی از حضرت یونس که به اجابت رسید و خداوند درباره آن فرمود (فاستجبنا له) خروج از ظلمت حجاب و رجوع به مقام عبودى قبلیش بوده است. ظاهرا این نحوه دعای مودبانه و پر شرم را خداوند متعال پسندیده است و آن را از باب تعلیم در قران کریم ذکر نموده و میفرماید هر کسی که به غمی دچار شده و حاجتی دارد به این ذکر پناه ببرد زیرا در ادامه داریم:(َکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ).
حضرت علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرمایند :((یونس (علیه السلام ) تنها کسى است که در بین انبیاء چنین دعائى کرده که در آغاز آن کلمه رب به کار نرفته ، پس از این اقرار، ماجراى خود را که قومش را پس از نزول عذاب و هلاک نشدن آنان ، ترک گفته بود به یاد آورده و ظلم را براى خود اثبات نموده و خداى سبحان را از هر چیزى که شائبه ظلم و نقص در آن باشد منزه کرده و گفت : ((سبحانک انى کنت من الظالمین )). یونس (علیه السلام ) در این مناجات حاجت درونى خود را که عبارت بود از رجوع به مقام عبودى قبلیش اظهار نکرد، گویا خود را لایق براى چنین درخواستى ندید و به خود اجازه تقاضاى چنین عطائى نداد، و خود را مستحق آن ندانست و خلاصه خواست رعایت ادب کرده و بگوید من غرق در عرق خجالت و شرمنده هستم .
دلیل اینکه یونس چنین تقاضائى در دل داشت این است که خداى تعالى بعد از آیه سابق مى فرماید: ((فاستجبنا له و نجیناه من الغم )) و دلیل بر اینکه حاجت درونیش عبارت بود از بازگشت به مقام و منصب قبلیش این است که خداى تعالى فرمود: ((فنبذناه بالعراء و هو سقیم . و انبتنا علیه شجره من یقطین . و ارسلناه الى مائه الف او یزیدون . فامنوا فمتعناهم الى حین )).)
حال تو ای سالک طریق بندگی ، در دل ظلمات شب با خدای خویش نجوا کن و اقرار به ظالم بودن خویش نما و با عرق شرم از حجاب گناهانی که موجب بعد بین تو و مولایت شده به پیشگاهش عرضه دار خدایی جز تو نیست . تو پاک و منزهی و من از ظالمینم و بدان اگر با حالت پشیمانی و شرم و خلوص به این امر مبادرت ورزی ندای فاستجبنا له و نجیناه من الغم را با گوش جان خواهی شنید.
یک صبح به اخلاص بیا بر در ما
گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن
حاجت رندان راه
حضرت یونس سلام الله علیه حاجتی جز وصل یار و بازگشت به مقام قرب سابق نداشتند. شکم ماهی و ظلمات و بیماری و … حاجاتی نیست که غرض حقیقی ایشان بوده باشد. در حقیقت حاجت رندان راه جز وصل یار نیست زیرا که چو صد آمد نود هم پیش ماست.اگر انسان خدا داشته باشد ، همه چیز دارد و اگر او را نداشته باشد ، هیچ چیز به کارش نخواهد آمد.حضرت علامه در این رابطه در دیوان اشعارشان میفرمایند :
همتى اى جان من سیر سماوات را
گوى خدا و مجوى کشف و کرامات را
حاجت رندان راه نیست بجز وصل یار
تا تو چه حاجت برى قبله حاجات را
کشف و کرامت و مقامات و مناصب دنیوی و اخروی شاید خوب باشد اما حاجت رند راه مافوق اینهاست. باید بلند همت بود و به آن سعادت حقیقی چشم دوخت. وصال یار برتر از همه اغیار است هرچند غیری نیست .
همت بلند دار که مردان روزگار
از همت بلند به جایی رسیده اند
جناب حافظ شیرین سخن در غزلی بسیار زیبا حق مطلب را در اینباره ادا نموده است که به زمزمه آن مترنم میشویم:
وصال او ز عمر جاودان به خداوندا مرا آن ده که آن به
به شمشیرم زد و با کس نگفتم که راز دوست از دشمن نهان به
به داغ بندگی مردن بر این در به جان او که از ملک جهان به
خدا را از طبیب من بپرسید که آخر کی شود این ناتوان به
گلی کان پایمال سرو ما گشت بود خاکش ز خون ارغوان به
به خلدم دعوت ای زاهد مفرما که این سیب زنخ زان بوستان به
دلا دایم گدای کوی او باش به حکم آن که دولت جاودان به
جوانا سر متاب از پند پیران که رای پیر از بخت جوان به
شبی میگفت چشم کس ندیدهست ز مروارید گوشم در جهان به
اگر چه زنده رود آب حیات است ولی شیراز ما از اصفهان به
سخن اندر دهان دوست شکر ولیکن گفته حافظ از آن به
آری. جوانا سر متاب از پند پیران. به این دستور حضرت علامه عامل باش که میفرمودند بعد از هر نماز سر به سجده آور و از خدا خودش را طلب کن و بگو :اللهم ارزقنا حلاوت ذکرک و لقائک و الحضور عندک.و در دل شب به این مناجات الهی ذاکر باشد که:
الهى ذوق مناجات کجا و شوق کرامات کجا .
الهى اگر بهشت شیرین است بهشت آفرین شیرین تر است
الهى شیدایى جانان را با حور و غلمان چه کار .
حاجت علامه حسن زاده آملی
در حقیقت وصال یار جز به معرفت نخواهد بود زیرا : وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ(الذاریات/57). عبادت حق متعال فرع بر معرفت و شناخت اوست. پس هدف از خلقت شناخت حق است و این شناخت ، علم است که جز از ناحیه صاحبان حقیقی آن اعنی انسان های کامل افاضه نخواهد شد. اگر شخصی حقیقتا طالب وصال است میباید طالب علم باشد زیرا معرفت و شناخت اوست که حب و محبت و عشق می آورد و شخص هر چه بیشتر علم بیاموزد واصل تر میشود و به مبداء خویش که اوست مقرب تر میگردد. حضرت علامه در این رابطه خاطره شیرینی را بیان میدارند که ذکر آن خالی از لطف نیست:
((در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى که در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف و تهجد عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم ؛ در رؤیاى مبارک سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل کردم و به زیادت جمال دل آراى ولى الله اعظم ، ثامن الحجج ، على بن موسى الرضا – علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیه و الثناء – نائل شدم .
در آن لیله مبارکه قبل از آن که به حضور باهر النور امام (علیه السلام ) مشرف شوم ، مرا به مسجدى بردند که در آن مزار حبیبى از احباء الله بود و! من فرمودند: در کنار این تربى دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که بر آورده است ، من از روى عشق و علاقه مفرطى که به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم .
سپس به پیشگاه والاى امام هشتم ، سلطان دین رضا – روحى لتربه الفداء، و خاک درش تاج سرم – رسیدم و عرض ادب نمودم ، بدون آیین که سخنى بگویم ، امام که آگاه به سر من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مى دانست فرمود: نزدیک بیا !
نزدیک رفتم و چشم به روى امام گشودم ، دردم با دهانش آب دهانش را جمع کرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود که : بنوش ، امام خم شد و من زیانم را در آوردم و با تمام حرص و رلع که خواستم لب هاى امام را بخودم ، از کوثر دهانش آن آب حیات را بوسیدم و در عمان حال به قلبم خطور کرد که امیرالمؤمنین على (علیه السلام ) فرمود: پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله ) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم که هزار در علم و از هر درس هزار در دیگرى به دوى من گشوده شد.
پس از آن امام (علیه السلام ) طى الارض را عملا به من بنمود، که از آن خواب نوشین شیرین که از هزاران سال بیدارى من بهتر بود به در آمدم ، به آن نوید سحرگاهى امیدوارم که روزى به گفتار حافظ شیرین سخن به ترنم آیم که :
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى
آن شب قدر که این تازه براتم دادند ))
جود الهی و اسم جواد حق متعال
در این بیت زیبا حضرت علامه حق متعال را با اسم جواد یاد میفرمایند و روا نمودن حاجت بنده را ناشی از جود حق متعال میدانند.در قرآن کریم اسم جواد برای حق متعال به کار نرفته است اما در ادعیه و روایات بسیاری به آن اشاره شده است و از آن جمله دعای عظیم الشاءن جوشن کبیر میباشد. به فرازهایی از این دعا تبرک میجوییم:
((یا اَجْوَدَ مِنْ کُلِّ جَوادٍ!)).((اى بخشنده تر از هر بخشنده !)).((یا ذَاالْجُودِ وَالسَّخاء!)).((اى بخشنده و بلند نظر!)). ((یا ذَاالْجُودِ وَالاْحْسانِ!)).((اى دارنده بخشش و نیکى !)) ((یا ذَاالْجُودِ وَالنِّعَمِ!)).((اى صاحب بخشش و نعمت !)).((یا مَنْ اَکْرَمَ بِجُودِهِ!)).
((اى کسى که با جود و بخشش ، گرامى مى دارد!)).((یا مَنْ جادَ بِلُطْفِهِ!)).((اى کسى که به سبب لطفش مى بخشد!)).((یا جَواداً لا یَبْخَلُ!)).((اى بخشنده اى که تنگ نظرى نمى کند!)).
((جود)) به معناى ((سخاوت و بخشندگى )) است . کسى که داراى چنین صفتى است ، مایل است از آنچه دارد به دیگران ببخشاید و آنها را از داشته هاى خویش بهره مند سازد. خداوند ((جواد)) است به این معنا که از هیچگونه بخشش و دِهِشى به مخلوقات و بندگان خود دریغ ندارد.در حقیقت جود از آن خداوند است و مخلوقات دیگر بالعرض جوادند زیرا :
اولاً: این صفت را خداوند به آنان بخشیده است
ثانیا: آنچه را هم که به وسیله آن جود و بخشش مى کنند، خداوند به آنان داده است .
حضرت علامه در این مصراع میفرمایند ای یاران بروید و از خداوند حاجت بخواهید زیرا که او جواد است و این فرمایش ایشان ناظر به فرازی از ((مناجات شعبانیه )) است که حضرت میفرمایند:((اِلهى جُودُکَ بَسَطَ اَمَلى !)).((بارالها! جود تو آرزوى مرا گسترانیده است )).
یعنی جود حق متعال و وسعت آن باعث میشود که من حاجات و آمال خویش را وسعت ببخشم و آن را در امور نازل و کوچک محدود نکنم. به تعبیری آنقدر این خواسته هایم را بسط دهم که از تو خودت را طلب کنم زیرا این منتهی آمال العارفین است.الهى حسن آملى مالامال آمال بود در راه یک امل همه را پایمال کرد یا منتهى امل الاملین دیگر خود دانى .(الهی نامه)
عارفان بزرگوار را معرفت عمیقی نسبت به جود حق متعال است که این معرفت و شناخت موجب شده است که بزرگترین حاجات را از وی طلب کنند و چیزی اعم از حجب ظلمانی و نورانی مانع آنان نشود. از این باب است که در دعای ابوحمزه ثمالی میخوانیم:((فَوَعِزَّتِکَ یا سَیِّدى ! لَوْ نَهَرْتنى ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ وَلا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ، لِمَا انْتَهى اِلَىَّ مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ)).
((به عزتت قسم اى سرورم ! که اگر مرا از خود برانى و دور کنى ، هرگز از درگاهت نخواهم رفت و از خواهش و تملق به درگاهت دست برنخواهم داشت ؛ زیرا به جود و کرمت آگاهم و معرفت آن به من رسیده است )).
و از طرفی در دعای حضرت ابى عبداللّه (علیه السّلام ) در دعاى روز عرفه مىخوانیم:((اَنْتَ الَّذى بِجُودِکَ اَغْنَیْتَنى !)). ((خدایا! این تویى که با جودت مرا غنا بخشیدى !)).
معرفت به جود حق متعال موجب میشود تا انسان از وی درخواست نماید و به واسطه این ابراز فقر و نیاز به غنا برسد.
شاید این سوال پیش آید که آیا هیچ شرطی برای تعلق جود خداوند به ما وجود ندارد؟ یعنی هیچ پیش نیازی برای این امر نیست که حضرت علامه ما را به آن دعوت نموده است؟ در پاسخ میباید عرض کنم که تنها یک شرط برای این امر وجود دارد و آن را در مناجات عرفانی شعبانیه میخوانیم:((یا جَواداً لا یَبْخَلُ عَمَّنْ رَجا ثَوابَهُ!)).((اى بخشنده اى که از امیدوار به ثوابت ، دریغ نمى کنى !)).
یعنى یکى از شرایط لازم براى رسیدن به جود الهى آن است که آدمى به پاداش و دِهِش پروردگار متعال ((امیدوار)) باشد، بنابراین ، کسى که به هر دلیلى از درگاه بارى تعالى ناامید است ، نمى تواند منتظر بخشش خداوند باشد.حضرت علامه در این دو بیتی در صدد امید بخشیدن به یاران سیر و سلوکی خویشند و آن ها را امید وار به بخشش و جود الهی میفرمایند.
همانطور که پیشتر عرض نمودیم حاجت حقیقی هر انسانی وصال یار و قرب به اوست که از ناحیه اسم جواد حق متعال افاضه میگردد. در دعاى کمیل ،حضرت چنین مى فرمایند:((اَسْئَلُکَ بِجُودِکَ اَنْ تُدنِیَنى مِنْ قُرْبِکَ)).((به جود و بخششت از تو مى خواهم که مرا به قرب خویش نزدیک سازى )).و هیچ گناه و حجابی نیست که از جود خداوند بزرگتر باشد و انسان را از رحمت وی نا امید سازد زیرا در دعاى شریف ابى حمزه میخوانیم :((وَاَىُّ جَهْلٍ یارَبِّ لا یَسَعُهُ جُودُکَ!)).((و کدامین جهالت و نادانى است خدایا! که جود تو آن را فرا نگیرد و شامل نشود)).
یعنى همه خلافها و گناهاى ما انسانها، نوعى جهالت و نادانى محسوب مى شود، اما جود پروردگار متعال آنقدر فراوان و وسیع است که مى تواند تمام این جهالتها را فرا بگیرد.حضرت یونس به توجه به این مطلاب به جود حق متعال دست انداخت و به خدای خویش عرضه کرد لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین. یعنی اقرار به ظلم خویش نمود و با امید و رجاء به جود وی خویش را به او عرضه کرد و در نتیجه از غم رهایی یافت. اللهم ارزقنا
شرح ابیات تبری علامه حسن زاده آملی ( قسمت دوم)
دستور مورد تاکید آخوند ملاحسینقلی همدانی
ذکر یونسیه از اذکاری است که بسیار مورد تاکید بزرگان دین مخصوصا عارفان بزرگوار واقع شده است. عارف و عالم بزرگوار حاج میرزا جواد تبریزی (ره) در دستورالعملی جامع به محقق کم نظیر شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی می فرماید: ((جناب اخوند ملاحسینقلی همدانی) مى فرمودند که در سجده ذکر یونسیه یعنى در مداومت آن که شبانه روزى ترک نشود، هر چه زیادتر توانست کردن اثرش زیادتر، اقل اقل آن چهارصد مرتبه است خیلى اثرها دیده ام . بنده خود هم تجربه کرده ام چند نفر هم مدعى تجربه اند)
لازم به ذکر است که جناب آخوند ملاحسینقلی همدانی از اعجوبه هایی بوده اند که سیصد تن از اولیاء الله را پرورش داده اند و در این سلسه شاگردان و پرورش یافتگان مکتبشان ، ستاره های درخشانی چون مرحوم محمد بهاری و جناب میرزا جواد آقا ملکی تبریزی و عارف کامل مرحوم سید علی قاضی و علامه طباطبایی و علامه حسن زاده و … خودنمایی میکنند.
درباره مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی هم میباید عرض کنم که ایشان ازشاگردان آن مرحوم و صاحب کتب المراقبات و اسرار الصلاه هستند و سمت استادی مرحوم امام خمینی را دارا بودند و داستان مکاشفه علامه حسن زاده آملی در قبرستان شیخان (محل دفن مرحوم میرزا جواد آقا) در رابطه با شناخت این بزرگوار بسیار خواندنی است.
برترین عمل در سیر و سلوک
ایشان(میرزا جواد آقا ملکی تبریزی) درکتاب شریف المراقبات میفرمایند: (مرا نیز در روزگار تحصیل در نجف اشرف شیخ بزرگواری بود که پیشوا و پناه پارسیان و سالکان بود، از او خواستم که برترین عمل را که او خود آزموده و تأثیر نیکوهش را در بهبود حال سالک تجربه کرده، برایم بازگوید، او مرا سفارش کرد: اینکه در هر شبانه روز سجودی طولانی به جا آورم و در آن، این ذکر را به تکرار باز گویم: «لا اله الاّ أنت سبحانک اِنّی کنت من الظالمین» (خدیا به جز تو خدایی نیست، تو پاکی و این منم که بر خویش ستم کرده ام) و قصد و نیتم از این ذکر این باشد که خدایا اینک جان من در زندان طبیعت گرفتار است و با زنجیرهی هوا و هوس بسته شده است، و من خود با رفتار ناروایم خویش را بدین زندان و زنجیرها گرفتار کرده ام، و هرگز درباره تو چنین پندار ناروایی نمی برم که بگویم تو با من چنین کرده ای، و تو مرا بدین زندان و زنجیرها درافکنده ی، هرگز، تو از این پندارها پاکی، و این منم که خویش را به بلا گرفتار ساخته ام.)
مداومت یک ساله شاگردان آیت الله قاضی بر ذکر یونسیه
شایسته است یادی از حضرت آیت الله حاج سید على قاضى تبریزى که جزو کملین قرن معاصر و از اعجوبه های عرفان اسلامی محسوب میشوند نیز بنماییم. ایشان عصاره و نتیجه مکتب عرفانی آخوند ملاحسینقلی همدانی بودند که حق بزرگی بر گردن عرفان اصیل اسلامی دارند به طوری که عرفان و عارفان بعد از ایشان همگی مدیون این بزرگوار میباشند . این بزرگمرد وادی سیر و سلوک نیز مانند سلسله اساتیدشان به این ذکر شریف اعتنای خاصی داشتند.(ایشان به دو واسطه به مرحوم آخوند همدانی متصل میشوند) حضرت علامه حسن زاده آملی در برخی آثارشان میفرمایند :((مرحوم استاد علامه طباطبایى فرمودند که مرحوم قاضى (استاد آن جناب عارف عظیم و سالک مستقیم حضرت آیت الله حاج سید على قاضى تبریزى ) اول دستورى که مى دادند ذکر یونسى بود لا اله الا الله انت سبحانک انى کنت من الظالمین ، که در مدت یک سال در وقت خاص به حالت سجده (ت ) باز خوانده شود. ))
در توضیح این عبارت میباید عرض نمایم که مداومت چهل روزه و یک ساله بر اینگونه اذکار و هر دستورالعملی ریشه روایی و علمی دارد که ان شاء الله در مطالب آتی بدان پرداخته خواهد شد. آنکه فرمود این ذکر به تعداد (ت) بار خوانده شود به این معنی است که 400 بار قرائت شود و شاید دلیل اینکه ایشان(یا ناقل مطلب ایشان) به جای این عدد معادل حرفی آن را آورده است این باشد که از نظر ایشان این ذکر با این شرایط عام نیست و محتاج اذن و اشراف استاد است که در ادامه در این رابطه بحث خواهیم نمود.
دستورالعمل علامه حسن زاده آملی در ذکر یونسیه
جناب علامه حسن زاده آملی در رابطه با ذکر یونسیه همان سیره جناب آخوند ملاحسینقلی همدانی را دارند و در دستورالعملهای خویش به شاگردان بر این ذکر با شرایط خاصی تاکید میفرمایند. جناب استاد عارف واصل حجت الاسلام و المسلمین مهدی سمندری که یکی از بزرگترین شاگردان ایشان میباشد در صفحه 173 کتاب عرشی اسرارالصلاة یا معراج عشق میفرمایند 🙁 اما دستور حضرت استادمان جناب آقای حسن زاده آملی (روحی فداه) این است که شبانه روز یکبار در ساعت معین چهارصد مرتبه ذکر یونسی را در سجده بخوانید. در آغاز کار چهل روز پی در پی و بعد برای هممیشه و به طور مداوم آن را داشته باشید. این عبدالله گوید: بهتر است در شب و در ساعت معین تنها باشد و توجه کند که چه میگوید و با که می گوید؟)
تجلی ظلمانی ذکر یونسیه
جناب استاد مهدی سمندری در ادامه میفرمایند: ( اینکه برای حضرت یونس لا اله االّا انتَ،سبحانک دیرتجلی کردوتحقق یافت،لذابه اقراروعُذرتقصیر،زبان گشودکه(إنّی کُنتُ مِنَ الظّالمین)ومسئلۀ یونس رااهل معرفت ،تجلّی ظلمانی گویند،ولی تَجلّی تَجلّی است ومعراج،ولودرظلمات(فَنَجَّیناهُ مِنَ الغَمّ)معراج شهود است وهرمؤمن گرفتارظلمت راباتسبیح وتضرّع.(وَکَذالِک نُنجِی المؤمنین)درپی است:
بامن بودی منت نمی دانستم یامن بودی منت نمی دانستم
رفتم چومن ازمیان تورادانستم تامن بودی منت نمی دانستم
یعنی من پرتوومخلوق تواَم ومرا وجود خودی نیست وهمه تویی.)
توضیح این مطلب اینکه حجب در مسیر سیر و سلوک بر دو گونه است. حجب نورانی و ظلمانی. به وزان این حجابها دو نحوه تجلی و خرق حجاب نیز مطرح میشود که شامل تجلی ظلمانی و روحانی باشد.در حدیث معروفی آمده است: «إنّ لله سبعین ألف حجاب من نور و ظلمة».شرح و بیان بیشتر این حجب و تجلیات رساله بلکه رساله های مستقلی میطلبد که برای مطالعه بیشتر میتوانید به موثر 101 از کتاب مآثر آثار مراجعه نمایید..
خاصیت عدد چهل
توصیه اکید عرفای بزرگوار این است که حداقل زمانی که میباید بر ذکر یونسیه مداومت شود یک اربعین میباشد و در عدد چهل اسرار بسیاری نهفته است که به گوشه ای از آن اشاره مینمایم.
در کتاب «إحیاء العلوم» ، ج 4، ص277از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم روایت میکند که: إنّ اللهَ خَمَّرَ طینَةَ آدمَ بِیَدهِ أربعینَ صَباحًا.(خدای متعال طینت و سرشت و ذات انسان را در مدّت چهل روز بپرداخت)
اینکه طینت انسان به دست خداوند متعال که همان اسماءجمالی و جلالی او باشند در چهل صباح ساخته شد نشان از این دارد که مدت زمان تکامل انسان بر مبنای چهل است همانطور که این اصل در تکامل نطفه به علقه و مضغه و جنین نیز لحاظ شده است.
از طرفی در قران میخوانیم :حَتىَّ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً (و هنگامی که انسان به مرحله رشد و شکوفائی تامّ رسید و چهل سال بر او بگذشت) (الأحقاف/16)
در آیه تصریح میشود که مدت زمانی که انسان به بلوغ عقلی و رشد فکری میرسد چهل سال است و بر این مبنا است که تمام پیامبران در سن چهل سالگی به نبوت مبعوث شده اند.
حضرت علامه در ماثر آثار میفرمایند ((از شرافت اربعین آنست که مدت اطوار از نطفه و علقه و مضغه و جنین و مافوق آنها برای خلقت است چه اینکه حق تعالی فرمود ( لقد خلقکم اطوارا)… این اطوار در اربعین قرار گرفته شده است . در چهل روز و شب نطفه علقه می گردد و در چهل روز و شب دیگر علقه مضغه می گردد و در اربعین دیگر مضغه جنین می شود . همچنانکه عقل نیز در چهل سالگی به کمال می رسد .
همانطوری که انسان را بلوغ صوری ظاهری است که با انقضای پانزده سال ظهور می یابد همچنین وی را بلوغ معنوی و رشد باطنی است که غالباً در حد اربعین و چهل سالگی حاصل می گردد و به کمال می رسد .
در ادامه میفرمایند: و هر عمل و ذکری که کمتر از اربعین باشد چندان اثر بارزی ندارد و خاصیت اربعین در ظهور فعلیت و بروز استعداد و قوه و حصول ملکه امری مصرحُ به در آیات و اخبار است.))
و البته داستان اربعین کلیمی حضرت موسی شاه بیت این غزل است که اساس اربعینات در دستورالعملهای عرفانی را میتوان از آن استنباط نمود.حضرت علامه در این رابطه در مآثر آثار در موثر 124 میفرمایند:( بعد از آنکه فرعون هلاک شد، حق تعالی با کلیمش [موسی] علیه السلام بنای مواعده گذاشت. چنانکه از [ آیات] کریمه 50 و 51 بقره مستفاد است. قوله تعالی:
و اذ فرقنا بکم البحر فانجیناکم و اغرقنا آل فرعون و انتم تنظرون و اذ واعدنا موسی اربعین لیلة
پس: تا فرعونِ نفس را نکشتی، از اربعینِ کلیمی، لوحی بر موسیِ روح، لائح نخواهد شد.)
البته در برخی از روایات زمان حضور حضرت یونس در شکم ماهی را چهل شبانه روز ذکر فرموده است و در روایات دیگر زمانهای متفاوتی ذکر شده است. اگر بپذیریم که حضرت در شکم ماهی چهل شبانه روز ماندند روشن میشود که ایشان یک اربعین بر این ذکر شریف مداومت داشتند.
در کنار عدد چهل در برخی رواایات آمده که بر یک عمل و دستور میباید حد اقل یک سال مداومت نمود و دلیل این امر را ادراک شب قدر ذکر فرموده اند که خوانندگان عزیز مستحضرند شب قدر را مراتبی است از این شب ظاهری گرفته تا مراتب بسیار شریف تر که در همین کتاب شرح داده خواهد شد. ان شاء الله تعالی
ده وجه برای نیازمندی به استاد سیر و سلوک
در توصیه های بسیاری از عرفا وارد شده است که بی اذن استاد به سراغ دستورالعمل ها نباید رفت زیرا تبعات نامناسبی خواهد داشت. عرض حقیر این نیست کسی این ذکر را نگوید. این آیه شریف قرآن بسیار ذکر مفید و با ارزشی است منتهی مداومت چهل روزه و یک ساله بر آن و با شرایط خاصش مانند سجده و … ممکن است گرفتاریهایی درست کند و چه گرفتاری بزرگتر از اینکه مکاشفه ای به شخص دست دهد و در آن مکاشفه میزان حق و باطل نداشته باشد و خدای ناکرده مکاشفه شیطانی را به حساب رحمانی بگذارد؟ از این رو توصیه اکید بر این است که زیر نظر انسان راه رفته ای این دستورات انجام شود.
عالم عامل ملا احمد نراقی (قدس سره) در کتاب خزائن خود فرمود: «بعض از عرفا در بیان احتیاج به شیخ گفته که به ده وجه احتیاج به آن است:
اول آنکه راه ظاهر به کعبة صورت بی دلیل راه شناس نمی تواند رفت با آنکه هم دیدة راه بین دارد و هم قوّت قدم و هم راه معین.
دوّم آنکه همچنان که در راهِ صورت، قطاع طریق بسیار است هم چنین در راه حقیقت «زُیِّنَ للنِّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النّساء و البَنینَ و القَناطیرِ المُقَنطره…» چگونه بی بدرقه توان رفت؟
سیم آنکه در این راه زلّات و شبهات بسیار است چنانکه فلاسفه به تنها روی به ورطه چندین شبهات افتادند و دین و ایمان به باد دادند و هم چنین دهری و طبیعی و مشبهه و معطّله و غیر هم مگر آنکه در حمایت ولایت مشایخ کمّل سلوک کردند و به توسط ایشان از آن زلّات عبور کردند.
چهارم آنکه روندگان از ابتلاء و امتحان که در سرتاسر راهست وقفات و فترات بسیار افتد صاحب تصرفی باید که به لطایف حیل قبض و فسردگی از طبع او دفع کند و به عبارات و اشارات لطیفه داعیه شوق و گرمی طلب در او پدید آورد.
پنجم رونده را در این راه علل و امراض نفسانی پدید آید و موادّ فاسد غالب گردد و به طبیب حاذق احتیاج افتد که به ادویه صالحه معالجه کند.
ششم آنکه سالک در راه به بعض مقامات روحانی رسد که در آنجا روح از لباس بشریت بیرون آید و پرتوی از ظهور آثار و صفات حق در او پدید آید و چون آئینه دل صفا یافته است پذیرای نور تجلّی گردد و در این وقت اگر تصرف ولایت شیخ کامل نباشد بیم زوال ایمان و افتادن به ورطه حلول و اتّحاد باشد و شیخ مرتبه بالاتر به آن می نماید تا از اینجا خلاص شود.
هفتم آنکه سالک را در راه نمایشها از غیب پدید آید که هر یک اشارتی بود از غیب به نقصان و زیاده مرتبه سالک و نشان صفا و کدورت دل و احوال شیطانی و نفسانی و رحمانی و دیگر معانی معالجه ای که در حصر نیاید و مبتدی بر آن اشارات وقوف ندارد. زبان غیب را اهل غیب داند پس شیخی باید تا معانی را بیان نماید تا از آن معانی محروم نماند.
هشتم آنکه هرگاه سالک به سیر قوّت قدم خویش رود سالها مسافت یک مقام را طی نتواند کند و بعضی مقامات است که به طیران توان عبور نمود.
نهم آنکه سلوک راه به ذکر شود و ذکر بی تلقین شیخ مؤثر نباشد
دهم آنکه تحصیل مناصب ظاهریه از شاه و شاهان صورت بی حمایت مقرّبی، میسّر نگردد پس هم چنین رسیدن به مناصب حقیقی از پادشاه حقیقی.
طریقه شناسایی استاد حقیقی در سیر و سلوک(مشخصات استاد)
جناب ملا احمد نراقی (قدس سره) در کتاب خزائن در ادامه مطالب فوق در رابطه با تشخیص استاد حقیقی و شیادان و ناواصلان میفرمایند :(( هم چنین ایشان برای اینکه سالک مبتدی برای کشف استاد حقیقی این راه، به اشتباه درنیفتد و بیگانه ای از حق را به مرادی نپذیرد برای شیخ و مرشد و مقامات و ارکانی ذکر می کند تا سالک با شناخت صحیح کسی را به استادی خود برگزیند. او در این زمینه می فرماید:
بعض عرفا در مقامات شیخ و صفات او گفته قال الله سبحانه «فَوَجَداً عبداً مِّن عِبادنا آتیناهُ رَحْمةً مِن عِندنا و عَلّمناه مِن لَدُنّا عِلْماً از اینجا پنج رکن مقام رکنیت به دست می آید:
اول: عبدیّت حق که در بند هیچ چیز بجز خدا نباشد.
دوّم: استحقاق قبول حقایق از حقتعالی بی واسطه.
سوّم: خصوصیت دریافت رحمت خاص از مقام عبدیّت.
چهارم: تعلّم علم از خدا بی واسطه.
پنجم: تعلّم علم لَدنّی بی واسطه و مراد از علم لدنی علم به ذات و صفات آن حضرت است بی واسطه وسائط .
و علاوه بر این پنج ارکان بیست صفت دیگر باید در او موجود باشد:
1ـ به قدر حاجت از علم شریف باخبر باشد 2ـ آنکه اعتقاد اهل بدعت را نداشته باشد 3ـ عقل معاش 4ـ سخاوت 5 ـ شجاعت تا از ملامت خلق نیندیشد 6 ـ عفّت تا محل تهمت نشود 7ـ علو همّت که به دنیا و اهل آن التفات نکند 8ـ شفقت بر مرید و سایر ناس 9ـ حلم، به هر حرکت زود خشم نبود 10ـ عفو 11ـ حُسن خلق12ـ ایثار 13ـ کرم 14ـ توکــــل 15ـ تسلیم 16ـ رضا به قضـــاء 17ـ وقـار 18ـ طمأنینه در امور 19ـ ثبات قدم و عزیمت 20ـ هیبت. )
ادامه دارد