ذکر فضایل امیر مومنان(ع) در زیارت «غدیریه» امام هادی(ع)


 ذکر فضایل امیر مومنان(ع) در زیارت «غدیریه» امام هادی(ع)

مدیرگروه تاریخ وسیره مرکز مطالعات وپاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه گفت: امام علی النقی الهادی(ع) در زیارت‏ غدیریه‏ ضمن بیان فضایل امیر مومنان(ع) به بیان نکاتی خاص درباره جدّش امیر المؤمنین علیه السّلام، که بنیان واساس امامت هستند پرداخته است.

خبرگزاری شبستان؛ گروه اندیشه؛ امام هادی (علیه‌السلام) پیشوای دهم شیعیان، بنا بر نظر مشهور در نیمۀ ذی‌حجه سال ۲۱۲ هـ. ق در مدینه به دنیا آمد. پدر بزرگوارش پیشوای نهم، امام جواد (علیه‌السلام) و مادرش بانوی گرامی «سمانه مغربیه» است که کنیزی با فضیلت و با تقوا بود. مشهورترین القاب امام دهم، «نقی» و «هادی» است و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نیز می‌گویند.


علم و دانش امام هادی (علیه‌السلام) همانند آباء و اجداد گرامی‌اش، علم لدنی بود؛ یعنی مستقیماً از طریق غیب و هم‌چنین از علوم و معارف قرآن و سنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و پدران بزرگوارش دریافت می‌نمود. با توجه به اینکه امروز پانزدهم ذی الحجه سالروز ولادت امام علی النقی الهادی(ع) است؛ خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان برای بررسی ابعاد زیارت «غدیریه» که یکی از یادگاران گرانقدر این امام همام است با حجت الاسلام و المسلمین «امیر علی حسنلو» مدیرگروه تاریخ وسیره مرکز مطالعات وپاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه گفت و گویی انجام داده است که در ادامه ملاحظه می فرمایید.

در خصوص زیارت نامه هایی که از امام هادی(ع) به یادگار مانده به ویژه زیارت غدیریه توضیح بفرمایید؟

امام هادى علیه السّلام دو زیارت نامه مهم با متن عالی وزیبا و رسا درباره ائمه دارد که در آن ها اوصاف امامت وحقانیت امامت را بطور دقیق و مفصل ذکر فرموده است؛ یکی «زیارت جامعه» که در جای دیگر و مصاحبه های دیگر ومقالات دیگر بنده درباره آن مفصل توضیح و تبیین نموده ام در این مجال درباره زیارت غدیریه نکاتی را متذکر می شوم .

در این زیارت محوریت ذکر فضایل امیر مومنان است؛ حکمت این رویکرد وتوجه واهمیت امام هادی (ع) هم می تواند به جهات سیاسی و هم به جهات کلامی و باورهای شیعه ومسلمانان باشد در مقابل فضائل تراشی برای خلفای ستمگر وغاصب باشد؛ از طرفی متوکل که سر سخت ترین دشمن علویان بود ، مدام به امیر مومنان توهین می نمود احتمال دارد، امام هادی موضعی در مقابل این گستاخی ها به بیان فضایل حضرت بپردازد و دفع شبهات نماید و به تنویر افکار مسلمانان در مقابل سیل تهاجم این خلفای نادان اقدام بفرماید؛ لذا دراین زیارت نامه با توجه به متن زیبا وعالی آن که به ذکر پاره ای از حوادث تاریخ ونقش امیر مومنان(ع) دراستقرار اسلام و ایثار ها و مجاهدتهای حضرت پرداخته است؛ لذا در زیارت‏ غدیریه‏ نکاتی درباره جدّش امام امیر المؤمنین علیه السّلام، که بنیان واساس امامت است فرموده است؛ به چند نمونه اشاره می شود:

1- آن حضرت نخستین کسى است که اسلام آورد و به خداوند مؤمن و معتقد شد و دعوت رسول خدا(ص) را لبیک گفت، امام هادى جدش را مخاطب ساخته، مى‏گوید:[1]

«تو نخستین کسى هستى که به خدا ایمان آوردى و در پیشگاه خدا نماز گزاردى و در راه او جهاد کردى و در دیار شرک و بت‏پرستى که آکنده از کفر و ضلالت بود و آشکارا شیطان را مى‏پرستیدند، تو بودى که عرض اندام نمودى (آنجا را از پلیدى و شرک پاک ساختى) ...» رسول خدا- صلّى اللّه علیه و آله- به عایشه فرمود:

این على بن ابى طالب نخستین کسى است که پیش از همه مردم ایمان آورد. و بسیارى از این قبیل اخبار که این مطلب را بصراحت بیان کرده ‏اند.

2- امام هادى علیه السّلام در این زیارتنامه، از جهاد امام امیر المؤمنین علیه السّلام، دلاورى و سرسختى آن حضرت در جنگها از جمله جنگ خندق وبدر سخن گفته، و خطاب به جدش عرض مى‏کند:

«و لک المواقف المشهودة و المقامات المشهورة، و الأیام المذکورة یوم بدر، و یوم الأحزاب، إذ زاغت الأبصار و بلغت القلوب الحناجر، و تظنّون باللّه الظنونا،

3- افتخار نزول آیاتی از قرآن در شان حضرت «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ».

براستى خوابیدن امام امیر المؤمنین علیه السّلام در بستر پیامبر (ص) از بزرگترین کارهاى جهادگرانه بود و امام علیه السّلام در آن شب اسلام را از بزرگترین مصیبتى که دچار شده بود نجات داد و زندگانى امام على علیه السّلام به همین ترتیب، سراسر تقدیم اسلام بوده است.

4- امام هادى علیه السّلام در زیارت خود به بعضى از صفات برجسته معنوی جدش امام امیر المؤمنین علیه السّلام اشاره فرموده است:

«گواهى مى‏دهم اى امیر مؤمنان! که تو همیشه با هواى نفس مخالفت کرده و همواره به همراه تقوا و پرهیزگارى، بر فروخوردن خشم و غضب توانا بودى، و از بدیهاى مردم، چشم مى‏پوشیدى، و هنگامى که مردم از دستور خدا سرپیچى مى‏کردند، تو سخت خشمناک مى‏شدى، و چون راه طاعت مى‏پیمودند تو خوشنود مى‏گشتى و به هر چه عهد و پیمان داشتى عمل مى‏کردى و آن چه را که باید پاس دارى، کاملا رعایت کردى و هر چه را به ودیعت نزد تو گذاشتند، محافظت فرمودى. و آن چه از فرمان خدا بر عهده تو بود که به مردم تبلیغ کنى، انجام دادى. گواهى مى‏دهم که تقیه تو از دشمنان نه به خاطر ذلّت و خوارى (بلکه براى رضاى خدا) بود و خوددارى کردن تو از گرفتن حقّت نه به سبب عجز و ناتوانى بود، و هرگز اظهار رضایت بر خلاف رضاى خدا از آنان نکردى و نه از راه سستى و ضعف در برابر ستمهایى که به تو رسید تسلیمم شدى و از طلب حق خود کوتاهى کردى، پناه به خدا! هرگز از ترس و ضعف و ناتوانى نبود- بلکه ظلمى که کردند در راه دین خدا منظور داشتى و کارت را به خدا واگذاشتى.»

امام علیه السّلام، در این بخش از سخنان خود از روى برخى از صفات والاى امام على علیه السّلام و نمونه ‏هاى برجسته ‏اى که در شخصیّت جدش امیر المؤمنین بوده پرده برداشته است که از آن جمله:

1- مخالفت با هواى نفس است که هیچ چیزى را على علیه السّلام بر اطاعت و رضاى خدا مقدم نداشت.

2- ملازمت آن حضرت باتقوا و پرهیزگارى، که همواره با هر خو و خصلت نیکى همراه و به هر عملى که او را مى‏توانست به خداوند نزدیک کند سرگرم بود.

3- فرو خوردن خشم.

4- گذشت و چشم‏پوشى از ستمگران و متجاوزان به حقّش.

5- خشم گرفتن او بر تبهکاران و بى‏دینان.

6- خوددارى امام از حقّ خلافت خویش، که انگیزه این خویشتن‏دارى ترس و ناتوانى نبود، بلکه تنها مصالح عالیه اسلام بود و بس.

امام هادى علیه السّلام دنباله بیان صفات جدش على علیه السّلام را چنین ادامه مى‏دهد و مى‏گوید:

«لا تحفل بالنوائب، و لا تهن عند الشدائد، و لا تحجم عن محارب أفک ...»

«و در سختیها و شداید روزگار باکى نداشتى و در مشکلات سستى به خود راه نمى‏دادى، و از جنگها- در راه اسلام- بازنایستادى ...»

براستى از برجسته ‏ترین صفات امام علیه السّلام آن بود که وى چون کوهى استوار بود که به هیچ تندبادى نمى‏ لغزید، و از سختیهایى که به او رو مى‏آورد باکى نداشت همچنان که از جنگهاى دشمنان و مخالفان بازنمى‏ ایستاد ...

و باز امام هادى علیه السّلام، صفات جدّش را بیان مى‏کند و خطاب به آن بزرگوار مى‏گوید:

«و أنت القائل: لا تزیدنى کثرة الناس حولى عزّة، و لا تفرّقهم عنّى وحشة، و لو أسلمنى الناس جمیعا ...»

«... و تو بودى که گفتى، نه اجتماع مردم در اطراف من باعث عزّت و بزرگى من مى‏شود و نه تفرقه مردم از اطراف من باعث وحشت و نگرانى من مى‏گردد در حالى که تمام مردم نیز مرا واگذارند ...»

پدیده دیگرى از صفات امام امیر المؤمنان علیه السّلام، تمسّک آن حضرت به حق و عدالت است که به هیچ چیز دیگر از مظاهر فریبنده دل نبسته بود، نه اجتماع توده‏ها در اطرافش باعث فزونى عزّت و بزرگى بود، همچنین نه پراکنده شدن آنان از پیرامون آن بزرگوار باعث فزونى وحشت و نگرانى،

اگر تمام مردم او را وامى ‏گذاشتند، باعث اندوه وى نبود، بلکه آن چه که دل آن بزرگوار را خشنود مى‏ساخت گسترش عدالت و انتشار حق و حقیقت در میان مردم بود و بس.

آیا در زیارت غدیریه امام هادی(ع) به بیان جریان غدیر هم پرداخته شده است؟

این زیارتنامه مشتمل بر بیان جریان غدیر است که مسلمانان در آنجا با امام امیر المؤمنین علیه السّلام به عنوان خلیفه و امام ایشان بیعت کردند، از این رو امام هادى علیه السّلام مى‏گوید:

«انّ اللّه تعالى استجاب لنبیّه صلّى اللّه علیه و آله فیک دعوته، ثم أمره باظهار ما أولاک لأمّته إعلاء لشأنک، و اعلانا لبرهانک، و دحضا للأباطیل، و قطعا للمعاذیر فلما اشفق من فتنة الفاسقین، و اتقى فیک المنافقین أوحى إلیه ربّ العالمین‏ «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ، وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» فوضع على نفسه أوزار المسیر، و نهض فى رمضاء الهجیر فخطب و اسمع و نادى فأبلغ ثم سألهم أجمع فقال: هل بلّغت؟ فقالوا: اللهمّ بلى، فقال: اللهمّ اشهد، ثم قال: أ لست أولى بالمؤمنین من أنفسهم؟ فقالوا:

بلى، فأخذ بیدک، و قال: من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه، اللهمّ وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله، فما آمن بما أنزل اللّه فیک على نبیّه الّا قلیل، و لا زاد أکثرهم غیر تخسیر.»

«همانا خداوند دعاى پیامبرش را درباره تو مستجاب کرد، آنگاه خداوند پیامبرش را مأمور ساخت تا امامت تو را بر امّت آشکار کند تا مقام والاى تو هویدا گردد، و برهان حقانیت تو بر مردم آشکار شود، و سخنان بیهوده مخالفان نابود گردد و راه عذر و بهانه مردم قطع شود. و چون پیامبر (ص) از فتنه و آشوب فاسقان و بدکاران درباره تو بیم داشت و از منافقان نسبت به تو مى‏هراسید، خداوند ربّ العالمین به آن حضرت وحى کرد: «اى پیامبر! آن چه از طرف پروردگارت- درباره خلافت على- بر تو نازل شده است بر امت ابلاغ کن که اگر ابلاغ نکنى رسالت خدا را هرگز ابلاغ نکرده‏اى و- اگر از فتنه بدکاران و منافقان- بیمناکى خدا تو را از شر مردم نگه مى‏دارد.» این بود که پیامبر زحمت سفر را بر خود هموار کرد و در بیابان شنزار و در گرمایى طاقت فرسا قیام کرد و خطبه‏اى آغاز نمود و با صداى بلند به گوش تمام مردم رساند و حکم خدا را ابلاغ کرد و پس از ابلاغ از مرد مپرسید: اى مردم آیا من امر خدا را به شما ابلاغ کردم؟ همگى گفتند: آرى یا رسول اللّه. عرض کرد: بار خدایا تو خود شاهد باش.

سپس فرمود: آیا بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر نیستم؟ مردم همه عرض کردند: چرا یا رسول الله. آنگاه دست حضرت على(ع) گرفت و فرمود: «هر که را من سرپرست و آقایم، این على سرپرست و مولاست، بار الها دوست بدار هر که على را دوست بدارد و دشمن دار آن کس را که على را دشمن بدارد و یارى کن هر که را که او را یارى کند و خوار گردان هر که او را خوار سازد» و باز اى فرمانرواى اهل ایمان آن چه خداوند درباره تو بر پیامبرش نازل فرمود: جز اندکى ایمان نیاوردند و بیشتر مردم جز زیان براى خود چیزى نیفزودند.»

براستى روز غدیر، جزئى از رسالت اسلام بود و حیات اسلام در هیچ حال از آن بى‏ نیاز نبود، رسول خدا- صلى الله علیه و آله- پس از خود رهبرى روحانى و حکومتى براى مردم تضمین فرمود و آن را در مسیر تاریخ سرگردان نگذاشت تا امواج فتنه‏ ها و نگرانیها در کام خود فرو برد، بلکه براى مردم رهبر، تعیین کرد و امت در روز غدیر به عنوان امام و فرمانفرما با وى بیعت کردند، و این آیه مبارکه در آن باره نازل شد:

«الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا.»

«... امروز دین شما را به حد کمال رساندم، و نعمت را بر شما تمام کردم و بهترین دینها را که اسلام است برایتان برگزیدم.»

آیا در این زیارت نامه به مصائب و شدایدی که بر امام علی(ع) در دوران امامتشان گذشته اشاره شده است؟

امام هادى علیه السّلام در زیارت غدیریه به آن مصائب و شدایدى که‏ جدّش امام امیر المؤمنین علیه السّلام گرفتار شده بود اشاره کرده و آن حضرت را مخاطب قرار داده مى‏گوید: «باز رنج و محنت تو در روز جنگ صفین، که به مکر و حیله قرآنها را بر سر نیزه بلند کردند و مردم را به شک و تردید واداشتند، و دین حق را بازیچه قرار دادند و از گمان خود پیروى کردند، در آن هنگام- یا على- غم تو نظیر غم و اندوه هارون بود، وقتى که حضرت موسى او را فرمانرواى مردم قرار داد و مردم از اطراف او پراکنده شدند، هر چه هارون به آنان هشدار داد و گفت: «شما به این- گوساله سامرى- امتحان مى‏شوید، پروردگار شما خداوند بخشاینده است، از من پیروى کنید، و امر مرا اطاعت کنید- قوم موسى به هارون- گفتند ما بر پرستش گوساله ثابت مى‏مانیم، تا موسى به سوى ما بازگردد»

و همچنین بود، حال تو- یا على هنگامى که قرآنها را بر سر نیزه بلند کردند، فرمودى: اى مردم! این فتنه و فریب و امتحانى است براى شما آنان با تو مخالفت کردند و از فرمان تو سرباز زدند و از تو تقاضاى تعیین حکمین کردند پس تو از نصب حکمین خوددارى کردى و از کار زشت آنها بیزارى جستى و بناچار، کار را به خود آنها واگذاشتى اما وقتى آشکار شد، و به نادانى و عمل زشتشان پى بردند و بر خطا و جور و ستم خود واقف شده و اعتراف کردند پس از آن نیز راه اختلاف و تفرقه را پیش گرفتند و حکم سفیهانه‏اى را تقاضا و اصرار کردند و تو خوددارى کردى، و آنها دوست داشتند، و تو آن را خطا و مخاطره‏آمیز شمردى، و باز آنان گناهى را که خود مرتکب شده بودند، مباح و روا دانستند و تو همواره از روى آگاهى و بصیرت در راه هدایت بودى و آنان در گمراهى و ضلالت گام بر مى‏داشتند، تا این که خداوند کیفر کار زشتشان را به آنان چشانید، و معاندان و منافقان همگى بیچاره و نگونبخت شدند و به وسیله شمشیر تو به قعر جهنّم رفتند، و سعادتمندان از یاران تو با برهان و ارشاد تو هدایت یافتند پس درود خدا بر تو، در تمام آغاز و انجام کار- صبح و شام- ایستادن و حرکت کردنت، اى که هیچ مدح کننده‏اى به اوصاف کمالت نرسد، و دشمنان و بدخواهانت به مقام فضل و کمالت احاطه پیدا نکنند ...»

براستى از بزرگترین مصائب و گرفتاریهایى که امام امیر المؤمنین علیه السّلام دچار شد، همان مکر و حیله بر سر نیزه کردن قرآنها بود که تمام پیروزیهاى درخشانى را که نصیب یاران امام علیه السّلام شده بود در هم ریخت در حالى که سپاه امام در آستانه فتح نهایى قرار داشت و نزدیک بود که قواى ستمگر را که با این جنگ مى‏خواست اسلام را نابود سازد و پرچم دین را درهم نوردد، براى همیشه از میان بردارد.

امام امیر المؤمنین علیه السّلام، درخواست حکمیت را پذیرفت از ترس جاهلانى که اسلام را نشناخته و عقل و خردشان کارایى نداشت و سر از فرمان امام علیه السّلام پیچیده و نافرمانى کردند و شمشیرها را به سمت امام کشیدند و با آن حضرت اعلان جنگ کردند- که اگر این درخواست احمقانه را نپذیرد، با او خواهند جنگید- با این وصف، امام کارآزموده، علیه السّلام، هیچ چاره‏اى جز اجابت درخواست آنها را نداشت از این رو جنگ را متوقّف ساخت و به این ترتیب حکومت عدل و داد در هم پیچیده شد و معاویه- سرانجام- پیروز شد و در نتیجه ظلم و جور و استبداد همه جا را فرا گرفت.

و چون براى این مردم نادان روشن شد که معاویه در بلند کردن قرآنها بر سر نیزه قصد مکر و فریب داشته، با عجله تمام به سراغ امام علیه السّلام آمدند و از او خواستند تا از پذیرش حکمیت! توبه کند و به این گناه! خود اعتراف نماید که چرا وى درخواست آنها را براى صلح پذیرفت! این بود که امام علیه السّلام امتناع ورزید، زیرا که آن حضرت در سراسر زندگى پاک خود که مملوّ از نیکیها و خوبى در حق اسلام و مسلمین بود هرگز مرتکب گناهى نشده بود که توبه کند. و چون امام علیه السّلام خوددارى کرد و از پذیرش درخواست آنان سرباززد، اعلام جنگ کردند و جنگ نهروان اتفاق افتاد که باعث بدبختیها و مشکلات سیاسى فراوانى براى مسلمین شد و آشوبها و گرفتاریها براى مسلمانان در پى داشت.

پایان پیام/49

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه دینی و مذهبی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


گرگی ناگهان وارد بیمارستان شد/ اما زمانی که پرستاران علت را فهمیدن، نتوانستند جلوی گریه...