عراقی‌هایی که زیر پرچم ایران جنگیدند


عراقی‌هایی که زیر پرچم ایران جنگیدند

با گذشت 41 سال از آغاز جنگ تحمیلی هم‌چنان ابهاماتی برای نسل‌هایی که جنگ را ندیدند وجود دارد که «اگر ایران با عراق جنگیده، چه‌طور حالا این پیوند برادری بین‌شان شکل گرفته؟»

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ مرضیه کیان: مادرم از همان حول و حوش ۱۸، ۱۹ سال پیش که آمریکا وارد خاک عراق شد و مردم این کشور را از مردان نظامی و غیرنظامی گرفته تا زن و بچه و پیر و جوان را مورد حمله و تجاوز و تهاجم قرار می‌داد، تا همین ۸ سال پیش که عمرش را بدهد به شما، هر وقت خبر کشته شدن یا حملات آمریکا به عراق را در اخبار می‌دید، مثل ابر بهار، شروع می‌کرد به گریه کردن. می‌گفتم: «مامان یه نگاه به قاب عکس روی دیوار بنداز. پسرت رو همین عراقی‌ها شهید کردنا! حالا داری براشون گریه می‌کنی؟» می‌گفت: «نه مادر جان… جنگ ایران و عراق کار مردم عادی عراق نبوده، این بعثی‌های از خدا بی‌خبر بودن که کلی از جوونای ما رو پرپر کردن.»

عراقی‌هایی که زیر پرچم ایران جنگیدند

حرف مادرم را تا همین چند سال پیش باور نمی‌کردم؛ می‌گفتم شاید یا جنگ را یادش رفته یا از سر دلسوزی، طاقت دیدن قربانی‌های عراقی را ندارد! وقتی ماهیت حزب بعث عراق را شناختم و با معاودین از عراق که بیشتر ساکن دولت‌آباد شهرری هستند، آشنا شدم، تازه به حرف‌های مادرم ایمان آوردم. شهادت ابومهدی المهندس هم حجت نهایی شد؛ چرا که تازه بعد از شهادتش شناخته شد و از مجاهدت‌هایش گفته شد.

فقط دعا کن اسیر نشوم...

یک تمایز اساسی باید بین مردم عادی عراق و حزب بعث قائل شد؛ حاکمیت حزب بعث، نمونه‌ای از بدترین صورت‌های حاکمیت اقلیت بر اکثریت بود. در وزارت‌خانه‌ها و تشکیلات این حکومت، خیلی کم، افراد شیعه حضور داشتند. اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ میلادی، حزب بعث علیه افکار اسلامی وارد جنگ شد و جوان‌ها را مجبور کرد که به حزب بعث بپیوندند.

یکی از روش‌های حکومت حزب بعث، قبل از شروع جنگ با ایران، دستگیری وسیع صدها هزار نفر جوان و اعدام تعدادی از آن‌ها بود. اگر کسی هم دستگیر می‌شد، خانواده‌اش حق نداشتند بروند سوال کنند که چه بلایی سر فرزندشان آمده، فقط به آن‌ها خبر می‌دادند که مثلاً پس فردا بروید شهر بصره از پزشکی قانونی جنازه را تحویل بگیرید و تعهد می‌گرفتند که خانواده، حق اقامه مجلس فاتحه و ختم ندارد.

عراقی‌هایی که زیر پرچم ایران جنگیدند

بعید می‌دانم هرچقدر هم دل‌گُنده باشید، بتوانید فیلم‌های جنایت‌های حزب بعث را طاقت بیاورید و ببینید. مسئله این است که وقتی جماعت بعثی با جوان‌های خودشان این‌طور وحشیانه رفتار می‌کردند و پرت کردن‌شان از بالای ساختمان دو طبقه، شکستن دست و پا و قطع کردن انگشتان دست برایشان کم‌ترین شکنجه بود، با رزمنده‌ها و اسرای ما چه می‌کردند؟! تازه می‌فهمم چرا برادرم در آخرین اعزام به جبهه به مادرم گفت: «فقط دعا کن اسیر نشم!»

معاودین؛ عراقی‌های ایرانی الاصل

در همان زمان، ایرانیانی که بین سال‌های ۱۱۰۰ تا ۱۱۴۱، بعد از تصرف اصفهان و سقوط صفویان مجبور شدند به شهرهای کربلا و نجف و کاظمین مهاجرت کنند و درآن‌جا ساکن شوند، در زمان حکومت بعث (به ویژه زمان احمد حسن البکر)؛ یعنی از سال ۱۳۴۸ به بعد، با جرم ایرانی بودن از کشور عراق اخراج شدند و به ایران برگشتند. به این عراقی‌های ایرانی الاصل، معاودین (یا بازگشتگان) از عراق گفته می‌شود.

معاودین در نقاط مرزی و برخی شهرهای ایران اسکان داده شدند و در تهران، در منطقه دولت‌آباد شهرری متمرکز شدند.

نقش مهم «سپاه بدر» در عملیات مرصاد

بعد از شروع جنگ تحمیلی، «سپاه بدر» با فرماندهی شهید دقایقی در سال ۱۳۶۱ به عنوان شاخه‌ای از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد تا مجاهدین عراقی بتوانند در کنار مجاهدان بسیاری از کشورها مانند بحرین، کویت، لبنان، سوریه، مصر، تونس و چند کشور دیگر با وجود اختلاف زبان، فرهنگ و مذهب در جبهه ایران علیه حزب بعث عراق بجنگند.

طبق گزارش‌ها سپاه بدر در عملیات مرصاد نقش مهمی داشت و در مجموع ۱۰۵ نفر از سپاه بدر در این عملیات به شهادت رسیدند.

در این فیلم قدیمی عزاداری رزمندگان عراقی در دفاع مقدس را مشاهده می‌کنید:

سپاه بدر از دیروز تا امروز

پس از پایان جنگ ایران و عراق، سپاه بدر هم‌چنان به فعالیت خود در خاک عراق ادامه داد و در سال‌های ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱، چهار بار کاخ ریاست جمهوری صدام را مورد حمله قرار داد و در عملیات سقوط صدام در سال ۱۳۸۲، هم‌زمان با حمله آمریکا و متحدان‌ش از جنوب عراق، در دیاله شهری در مرز ایران، حمله‌ای را شروع کرد.

بعد از سقوط صدام، حضور و مشارکت در ساختار سیاسی عراق به هدف اصلی سازمان بدر تبدیل شد و به جهت عدم نیاز به فعالیت نظامی، سپاه بدر فعالیت‌های سیاسی و مدنی را در پیش گرفت و به عنوان سازمان بدر شناخته شد.

حالا سپاه بدر گروه اصلی حشد الشعبی علیه داعش است که عدنان ابراهیم معروف به ابوعلی بصری از ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۰، جمال جعفر ملقب به ابومهدی المهندس سال ۱۳۸۱ و هادی العامری هم از سال ۱۳۸۱ تاکنون رهبری این گروه را به عهده داشتند که ابومهدی المهندس به همراه سردار قاسم سلیمانی در دی ماه ۱۳۹۸ به شهادت رسیدند.

با گذشت این سال‌ها و مطالعه تاریخ (به ویژه تاریخ جنگ تحمیلی)، حضور عراقی‌های زیادی را در جریان جنگ تحمیلی شاهدیم که علیه صدام دوشادوش ایرانی‌ها جنگیدند و در عملیات‌های مختلفی کمک کردند و حساب‌شان زمین تا آسمان متفاوت از حزب بعثی‌هاست، حتی شورش‌هایی هم که اکنون در عراق اتفاق می‌افتد را نباید به حساب مردم عراق نوشت؛ شورش‌هایی مثل به آتش کشیدن کنسولگری ایران در بصره، که این آتش فقط به خرمن کنسولگری ایران نیفتاد، بلکه مقر جنبش نجباء، حشد الشعبی، مقر سازمان بدر، ساختمان منتسب به حزب الدعوه و بسیاری از اماکن سیاسی نظامی عراق را نیز دربرگرفت و در آتش فتنه انگیزی باقی‌ماندگان بعثی تکفیری سوخت.


خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ مرضیه کیان: مادرم از همان حول و حوش ۱۸، ۱۹ سال پیش که آمریکا وارد خاک عراق شد و مردم این کشور را از مردان نظامی و غیرنظامی گرفته تا زن و بچه و پیر و جوان را مورد حمله و تجاوز و تهاجم قرار می‌داد، تا همین ۸ سال پیش که عمرش را بدهد به شما، هر وقت خبر کشته شدن یا حملات آمریکا به عراق را در اخبار می‌دید، مثل ابر بهار، شروع می‌کرد به گریه کردن. می‌گفتم: «مامان یه نگاه به قاب عکس روی دیوار بنداز. پسرت رو همین عراقی‌ها شهید کردنا! حالا داری براشون گریه می‌کنی؟» می‌گفت: «نه مادر جان… جنگ ایران و عراق کار مردم عادی عراق نبوده، این بعثی‌های از خدا بی‌خبر بودن که کلی از جوونای ما رو پرپر کردن.»

عراقی‌هایی که زیر پرچم ایران جنگیدند

حرف مادرم را تا همین چند سال پیش باور نمی‌کردم؛ می‌گفتم شاید یا جنگ را یادش رفته یا از سر دلسوزی، طاقت دیدن قربانی‌های عراقی را ندارد! وقتی ماهیت حزب بعث عراق را شناختم و با معاودین از عراق که بیشتر ساکن دولت‌آباد شهرری هستند، آشنا شدم، تازه به حرف‌های مادرم ایمان آوردم. شهادت ابومهدی المهندس هم حجت نهایی شد؛ چرا که تازه بعد از شهادتش شناخته شد و از مجاهدت‌هایش گفته شد.

فقط دعا کن اسیر نشوم...

یک تمایز اساسی باید بین مردم عادی عراق و حزب بعث قائل شد؛ حاکمیت حزب بعث، نمونه‌ای از بدترین صورت‌های حاکمیت اقلیت بر اکثریت بود. در وزارت‌خانه‌ها و تشکیلات این حکومت، خیلی کم، افراد شیعه حضور داشتند. اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ میلادی، حزب بعث علیه افکار اسلامی وارد جنگ شد و جوان‌ها را مجبور کرد که به حزب بعث بپیوندند.

یکی از روش‌های حکومت حزب بعث، قبل از شروع جنگ با ایران، دستگیری وسیع صدها هزار نفر جوان و اعدام تعدادی از آن‌ها بود. اگر کسی هم دستگیر می‌شد، خانواده‌اش حق نداشتند بروند سوال کنند که چه بلایی سر فرزندشان آمده، فقط به آن‌ها خبر می‌دادند که مثلاً پس فردا بروید شهر بصره از پزشکی قانونی جنازه را تحویل بگیرید و تعهد می‌گرفتند که خانواده، حق اقامه مجلس فاتحه و ختم ندارد.

عراقی‌هایی که زیر پرچم ایران جنگیدند

بعید می‌دانم هرچقدر هم دل‌گُنده باشید، بتوانید فیلم‌های جنایت‌های حزب بعث را طاقت بیاورید و ببینید. مسئله این است که وقتی جماعت بعثی با جوان‌های خودشان این‌طور وحشیانه رفتار می‌کردند و پرت کردن‌شان از بالای ساختمان دو طبقه، شکستن دست و پا و قطع کردن انگشتان دست برایشان کم‌ترین شکنجه بود، با رزمنده‌ها و اسرای ما چه می‌کردند؟! تازه می‌فهمم چرا برادرم در آخرین اعزام به جبهه به مادرم گفت: «فقط دعا کن اسیر نشم!»

معاودین؛ عراقی‌های ایرانی الاصل

در همان زمان، ایرانیانی که بین سال‌های ۱۱۰۰ تا ۱۱۴۱، بعد از تصرف اصفهان و سقوط صفویان مجبور شدند به شهرهای کربلا و نجف و کاظمین مهاجرت کنند و درآن‌جا ساکن شوند، در زمان حکومت بعث (به ویژه زمان احمد حسن البکر)؛ یعنی از سال ۱۳۴۸ به بعد، با جرم ایرانی بودن از کشور عراق اخراج شدند و به ایران برگشتند. به این عراقی‌های ایرانی الاصل، معاودین (یا بازگشتگان) از عراق گفته می‌شود.

معاودین در نقاط مرزی و برخی شهرهای ایران اسکان داده شدند و در تهران، در منطقه دولت‌آباد شهرری متمرکز شدند.

نقش مهم «سپاه بدر» در عملیات مرصاد

بعد از شروع جنگ تحمیلی، «سپاه بدر» با فرماندهی شهید دقایقی در سال ۱۳۶۱ به عنوان شاخه‌ای از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد تا مجاهدین عراقی بتوانند در کنار مجاهدان بسیاری از کشورها مانند بحرین، کویت، لبنان، سوریه، مصر، تونس و چند کشور دیگر با وجود اختلاف زبان، فرهنگ و مذهب در جبهه ایران علیه حزب بعث عراق بجنگند.

طبق گزارش‌ها سپاه بدر در عملیات مرصاد نقش مهمی داشت و در مجموع ۱۰۵ نفر از سپاه بدر در این عملیات به شهادت رسیدند.

در این فیلم قدیمی عزاداری رزمندگان عراقی در دفاع مقدس را مشاهده می‌کنید:

سپاه بدر از دیروز تا امروز

پس از پایان جنگ ایران و عراق، سپاه بدر هم‌چنان به فعالیت خود در خاک عراق ادامه داد و در سال‌های ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱، چهار بار کاخ ریاست جمهوری صدام را مورد حمله قرار داد و در عملیات سقوط صدام در سال ۱۳۸۲، هم‌زمان با حمله آمریکا و متحدان‌ش از جنوب عراق، در دیاله شهری در مرز ایران، حمله‌ای را شروع کرد.

بعد از سقوط صدام، حضور و مشارکت در ساختار سیاسی عراق به هدف اصلی سازمان بدر تبدیل شد و به جهت عدم نیاز به فعالیت نظامی، سپاه بدر فعالیت‌های سیاسی و مدنی را در پیش گرفت و به عنوان سازمان بدر شناخته شد.

حالا سپاه بدر گروه اصلی حشد الشعبی علیه داعش است که عدنان ابراهیم معروف به ابوعلی بصری از ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۰، جمال جعفر ملقب به ابومهدی المهندس سال ۱۳۸۱ و هادی العامری هم از سال ۱۳۸۱ تاکنون رهبری این گروه را به عهده داشتند که ابومهدی المهندس به همراه سردار قاسم سلیمانی در دی ماه ۱۳۹۸ به شهادت رسیدند.

با گذشت این سال‌ها و مطالعه تاریخ (به ویژه تاریخ جنگ تحمیلی)، حضور عراقی‌های زیادی را در جریان جنگ تحمیلی شاهدیم که علیه صدام دوشادوش ایرانی‌ها جنگیدند و در عملیات‌های مختلفی کمک کردند و حساب‌شان زمین تا آسمان متفاوت از حزب بعثی‌هاست، حتی شورش‌هایی هم که اکنون در عراق اتفاق می‌افتد را نباید به حساب مردم عراق نوشت؛ شورش‌هایی مثل به آتش کشیدن کنسولگری ایران در بصره، که این آتش فقط به خرمن کنسولگری ایران نیفتاد، بلکه مقر جنبش نجباء، حشد الشعبی، مقر سازمان بدر، ساختمان منتسب به حزب الدعوه و بسیاری از اماکن سیاسی نظامی عراق را نیز دربرگرفت و در آتش فتنه انگیزی باقی‌ماندگان بعثی تکفیری سوخت.

کد خبر 5313387

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


نامه به دوست صمیمی ؛ 7 نمونه متن نامه به دوست ،جدید و محبت آمیز