تربیت فرزند در راستای سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام


 تربیت فرزند در راستای سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام

از عوامل مهم تربیت، الگوپذیری است، ما باور داریم که اهل بیت‌ علیهم السلام، الگوهایی شایسته هستندو تکیه بر دیدگاه‌ها و رفتارهای تربیتی آنان‌، کارآمد‌ترین راهکار تربیتی برای تربیت، به‌ویژه تربیت فرزندان است.

به گزارش خبرنگار شهرستان های استان تهران خبرگزاری شبستان از اساسی‏‌ترین نیازهای انسان، تربیت است. بشر، تنها در پرتو تربیت صحیح می‌تواند مسیر زندگی را با موفقیت طی کرده و به کمال، هویت و عبودیت دست یابد. از این رو، پیامبران الهی آمده‌اند تا انسان‌ها را تربیت نمایند. از عوامل مهم تربیت، الگوپذیری است. ما باور داریم که اهل بیت‌ علیهم السلام، الگوهایی شایسته هستندو تکیه بر دیدگاه‌ها و رفتارهای تربیتی آنان‌، کارآمد‌ترین راهکار تربیتی برای تربیت، به‌ویژه تربیت فرزندان است.

اهمیت تربیت فرزند
یکی از بایسته‌های زندگی اجتماعی، تربیت فرزندان است؛ زیرا ایجاد خانواده متعادل وجامعه آرمانی، به این امر بستگی دارد. ازاین رو، تعلیم وتربیت فرزندان، همواره ازدغدغه‌های انسان‌ها بوده است. پیش از آن‌که سقراط را محاکمه کنند، از وی پرسیدند: بزرگ‌ترین آرزویی که در دل داری، چیست؟ پاسخ داد: «بزر‌گ‌ترین آرزوی من، این است که به بالاترین مکان آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم: ای دوستان! چرا با این حرص و ولع، بهترین وعزیزترین سال‌های زندگی خود را به جمع‌آوری ثروت و سیم و طلا می‌گذرانید؛ در حالی که آن‌‌گونه که باید و شاید، در تعلیم و تربیت اطفال‌تان که مجبور خواهید شد ثروت خود را برای آن‌ها باقی بگذارید، همت نمی‌‌گمارید؟»
امروزه، تربیت فرزندان از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا دشمنان، فرزندان ما را نشانه رفته و در قالب جنگ نرم وارائه الگوهای کاذب‌، در صدد سست‌نمودن عقاید وهویت‌زدایی از آنان می‌باشند. یکی ازروش‌های مقابله با شبیخون فرهنگی، تربیت روش‌مند فرزندان است. در آیات و روایات نیز به تربیت فرزند ومصونیت‌بخشی خانواده از ناهنجاری‌ها تأکید شده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ...؛اى کسانى که ایمان آورده‏اید! خود و خانواده‏‌های‌تان را از آتشى که هیزمش مردم و سنگ‏ها خواهند بود، نگه دارید.» ابوبصیر می‌گوید: از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند: «قُوا أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَاراً...» پرسیدم و گفتم: نفس خود را از آتش حفظ می‌‌کنم؛ اما چگونه خانواده خود را حفظ کنم؟ فرمود: «آنان را به آن‌‌چه خداوند امر فرموده، امر کن و از آن‌چه خدا نهی فرموده، نهی کن. پس اگر از تو پیروی کردند، تو آنان را حفظ نموده‌ای و اگر نافرمانی کردند، تو تکلیف خود را انجام داده‌‌ای.»
اهل بیت‌علیهم السلام نیزبه تربیت فرزندان خود اهتمام وافری می‌ورزیدند؛ زیرا عبودیت، سعادت و طی مسیر پُرفراز ونشیب زندگی فرزندان، نیازمند تربیت صحیح است. ازاین رو، علی‌(ع) درنامه ۳۱ نهج البلاغه اصول تربیتی را برای فرزندش امام حسن(ع) بیان نمود. امامان دیگر نیز به این امر می‌پرداختند. آنان، تنها به تربیت فرزندان خود اکتفا نمی‌کردند؛ بلکه همگان را به این امر سفارش می‌نمودند. امام سجاد(ع) فرمود: «... و اما حق فرزندت آن است که بدانی او از تو است و تو نسبت به تربیت شایسته او‌، مسئولی... .»

روش‌های تربیت در سیره اهل بیت:

۱. انتخاب همسر شایسته
برخی تصور می‌کنند که تربیت فرزند، بعد از تولدش آغاز می‌شود؛ حال آن‌که این امر، به زمان پیش از تولد برمی‌گردد. ازاین رو، در آموزه‌های دینی برای قبل وبعد بارداری زن، آداب و شرایط خاص تعریف شده است که رعایت یا عدم رعایت آن، در شخصیت و آینده فرزند تأثیر شگرفی دارد. به موجب آمار، تعداد بسیاری از کودکان ناقص‌الخلقه جهان و کودکانى که رشد مغزى، عصبى و جسمى ناقصى دارند، در دوران باردارى مادران‌شان درست تغذیه نشده‏اند. طبق برخی تحقیقات، علاقه‌مندی مادر به فرزند در هنگام شیر‌دادن، در ثبات شخصیت او مؤثر است.به همین جهت، در روایات تأکید شده است که پیش و پس از بارداری‌، رعایت برخی مسائل ضرورت دارد؛ مثلاً سفارش شده که در هنگام ازدواج، برای فرزنددارشدن دعا کنیم. امام صادق(ع) می‌فرماید: وقتی قصد ازدواج داشتید، چنین دعا کنید: «اللَّهُمَّ‌... قَدِّرْ لِی وَلَداً طَیِّباً تَجْعَلُهُ خَلَفاً صَالِحاً فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَمَاتِی‌.» همچنین سفارش شده است که از خوردن لقمه و مال حرام پرهیز کنیم؛ زیرا این امر در روح و جسم فرزند تأثیر دارد. امام صادق(ع) فرمود: «آثار کسب حرام، در نسل انسان آشکار می‌شود.»
بر این اساس، انتخاب همسرشایسته، ازمهم‌ترین زمینه‌های تربیت فرزند است؛ زیرا طبق قانون وراثت، همان طورکه صفات ظاهری والدین و اجداد به فرزند منتقل می‌شود، رذایل وفضایل اخلاقی آنان نیز به او انتقال می‌یابد.از این رو، اهل بیت‌: درانتخاب همسر دقت می‌نمودند؛ چنان‌که علی‌(ع) به برادرش عقیل دستور داد که همسرشایسته‌ای برایش گزینش نماید. امام سجاد‌(ع) ، یکی از بهترین نوادگان امام مجتبی‌(ع) را به همسری انتخاب نمود که حاصل آن، تولد امام باقر(ع) بود.امام حسن عسکری‌(ع) نیز با همسری بافضلیت ازداوج کرد و این گونه، آخرین حجت خداوند به دنیا آمد.
معصومان‌(علیهم السلام) ، نه تنها خود در انتخاب همسر دقت می‌نمودند، بلکه دیگران را نیز به این امر سفارش می‌کردند. امام صادق‌(ع) می‌فرماید: «از طایفه پاک‌دامن و خوش‌اخلاق، همسر انتخاب کنید. به‌درستی که عِرْق (ژن) در فرزند اثر می‌گذارد.»علی(ع) نیز می‌فرماید: سجایای اخلاقی، دلیل پاکی وراثت و فضیلت ریشة خانوادگی است.»محمد حنفیه، فرزند علی(ع) ، در جنگ جمل پرچم‌دار بود. علی(ع) به وی فرمان حمله داد و او نیز حمله کرد؛ ولی دشمن با تیر و ضربات نیزه، جلوی او را گرفت. محمد از پیش‌روی باز ماند. حضرت خود را به او رساند و فرمود: از حملات دشمن مترس، حمله کن. محمد، قدری پیش‌روی کرد؛ ولی باز متوقف شد. علی(ع) از ضعف فرزندش آزرده‌خاطر شده، نزدیک آمد و با قبضه شمشیر به دوشش کوبید وفرمود: «أدرکک عرق أمّک؛‏این ترس را از مادرت به ارث برده‌ای.» من که پدر تو هستم، ترسی ندارم.

۲. انتخاب نام نیکو
از روش‌های مهم تربیت فرزند، انتخاب اسم خوب و زیبا برای فرزند است؛ زیرا نام، وسیله‌ای برای توجه به شخصیت فرزند بوده، خوبی وبدی آن در شخصیت‌سازی فرزند اثرگذار است؛ اگر نام خوب نباشد، سبب رنجش روحی و آزردگی ‌خاطر کودک خواهد شد.
پیشوایان معصوم(علیهم السلام) ، به نام‌گذاری فرزندان خود بسیار اهمیت می‌دادند و مقید بودند که نیکوترین و بهترین اسم را برای فرزندان خود گزینش کنند. از این رو، از آغاز تولد نوزاد پسر تا روز هفتم، او را «محمد» می‌نامیدند تا از بدو تولد، روح، فکر و مغز کودک را با حضرت آشنا کرده باشند. امام صادق‌(ع) فرمود: «لَا یُولَدُ لَنَا وَلَدٌ إِلَّا سَمَّیْنَاهُ مُحَمَّداً فَإِذَا مَضَى لَنَا سَبْعَةُ أَیَّامٍ فَإِنْ شِئْنَا غَیَّرْنَا وَ إِنْ شِئْنَا تَرَکْنَا؛[۱۵] هیچ نوزادی برای ما متولد نمی‌شود، مگر این‌که نخست نام او را «محمّد» می‌نامیم و پس از هفت روز، اگر خواستیم، نامش را تغییر می‌دهیم؛ وگرنه همان نام را بر او می‌گذاریم.»
ابوهارون می‌گوید: در مدینه همنشین امام صادق(ع) بودم. چند روزی حضرت مرا ندید و پس از چند روز، به حضورش رفتم. حضرت فرمود: ای ابوهارون! چند روزی است که تو را ندیده‌ام؟ عرض کردم: پسری برایم متولد شد. حضرت فرمود: مبارک باشد، او را چه نام می‌گذاری؟ عرض کردم: محمد. حضرت تا نام «محمد» را شنید، گونه خود را به طرف زمین برده و فرمود: محمد، محمد، محمد، به احترام نام محمد خم شد و سپس فرمود: جانم، فرزندم، همسرم، پدر و مادرم به فدای رسول خدا باد! مبادا او را دشنام دهی یا بزنی! مبادا با او بدی و بدرفتاری کنی!»
عبدالرحمن بن محمد عزرمی می‌گوید: «معاویه به مروان بن حکم، والی مدینه، دستور داد تا برای جوانان قریش مبلغی مقرر کند. امام سجاد(ع) می‌فرماید: من نیز نزد او رفتم و او از نامم پرسید: گفتم: علی‌بن حسین. گفت: نام برادرت چیست؟ گفتم: علی. گفت: علی و علی! مثل این‌که پدرت قصد دارد نام تمام فرزندانش را علی بگذارد... از نزد او بیرون آمده و به حضور پدرم رسیدم و ماجرا را به ایشان عرض کردم. پدرم فرمود:... ‌اگر صاحب صد فرزند نیز شوم، دوست ندارم جز «علی» نامی بر آن‌ها بگذارم.»
امروزه، انتظار می‌رود مردم ما به فرهنگ نام‌گذاری اهل بیت: بیشتر توجه نمایند. اسامی‌ای را برای فرزندان خویش انتخاب کنند که با آموزه‌های دینی و فرهنگ ما هم‌سویی داشته باشد. متأسفانه، برخی والدین تحت تأثیر فرهنگ بیگانه قرار گرفته ونام‌هایی را برای فرزندان خود گزینش می‌نمایند که در شأن جامعه دینی نیست. البته ناگفته نماند که ـ بحمدالله ـ تعداد فراوانی از فرزندان این مرز و بوم، به نام اهل بیت‌: نام‌گذاری شده‌اند.

۳. فرصت‌شناسی
اگرچه زمان تعلیم وتربیت، ازگهواره تا گور است، اما برخی زمان‌ها برای این امرمناسب‌تر می‌باشد. دوران کودکی، فرصت خوبی برای تربیت است. دربرخی روایات، تربیت در زمان کودکی و نوجوانی، به نقاشی برسنگ تشبیه شده است که نشان از اهمیت توجه به زمان دارد. به تعبیر بعضی روان‌شناسان بالینی، ذهن کودکان، مانند صفحه سفید‌، آماده نگاشتن تجارب است. در روان‌شناسی گفته شده است: «کودک در پنج و شش سالگی، نسخه کوچک جوانی است.»
معصومان‌(ع) ، تربیت فرزندان خود را از دوران کودکی آغاز می‌نمودند؛ زیرا هنوز گناه، قلب آسمانی کودکان را سیاه نکرده است. افزون بر آن‌، پدر و مادر همیشه توان تربیت فرزندان را ندارند؛ چون پیری توان آنان را خواهد گرفت‌. حضرت علی(ع) خطاب به فرزندش، امام حسن‌(ع) فرمود: «پسرم! هنگامى که دیدم سالیانى از من گذشت و توانایى رو به کاستى رفت، به نوشتن وصیت براى تو شتاب کردم و ارزش‏هاى اخلاقى را براى تو بر شمردم... پیش از آن‌که خواهش‌ها و دگرگونى‏هاى دنیا به تو هجوم آورند؛ زیرا قلب نوجوان، چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذرى است که در آن پاشیده شود. پس، در تربیت تو شتاب کردم؛ پیش از آن‌که دل تو سخت شود... .»

۴. تربیت دینی
همان گونه که اشاره شد، تربیت فرزندان اهمیت دارد؛ اما این امر بر اساس آموزه‌های دینی، از اهمیت وافری برخوردار است؛ زیرا عمق‌بخشی آموزه‌‌های دینی در نهاد کودکان و نوجوانان، آنان را از آسیب‌های خطرآفرین وانحراف‌های اخلاقی و اجتماعی حفظ می‌کند. از این رو، والدین باید به تعلیم وتربیت امور دینی فرزندان خود اهمیت دهند؛ وگرنه مسئول آینده آنان خواهند بود.
پیامبراکرم(ص) وقتی بعضی کودکان را می‌دید، می‌فرمود:«وای به فرزندان آخرالزمان، از روش ناپسند پدران‌شان!» عرض شد: «ای رسول خدا! از پدران مشرک؟» فرمود: «نه، از پدران مسلمان که به فرزندان خود هیچ یک از فرایض دینی را نمی‌آموزند و به ناچیزی از امور مادی در باره‌ آنان قانع هستند. من، از این مردم بری و بی‌زارم و آنان نیز از من بی‌زار.»
علی(ع) نیز می‌فرماید: «باید خردسالان شما به بزرگسالان تأسى جویند و بزرگسالان شما به کودکان‌تان مهربان باشند. هم‌چون ستم‌پیشگان دوران جاهلیت مباشید که نه آگاهى از دین‏ داشتند و نه در شناسایى خداوند اندیشه مى ‏کردند.» حضرت به فرزندش امام حسن(ع) نوشت: «وَ أنْ أَبْتَدِئَکَ بِتَعْلِیمِ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَأوِیلِهِ وَ شَرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ أحْکَامِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ لَا أجَاوِزُ ذَلِکَ بِکَ إِلَى غَیْرِهِ‌...؛در آغاز تربیت، تصمیم گرفتم تا کتاب خدای عزیز و بزرگ را همراه با تفسیرش و شریعت اسلام و احکام آن از حلال و حرام را به تو تعلیم دهم و به چیز دیگری نپردازم.»
اهل بیت(علیهم السلام) دریادگیری فرزندان، به برخی موضوعات دینی توجه خاص داشتند؛ از جمله: خداشناسی، تعلیم قرآن و محبت اهل بیت علیهم السلام. رسول خدا(ص) فرمود: «أدِّبُوا اولادَکُم عَلی ثَلاثَ خِصالٍ: حُبِّ نَبِیّکُم و حُبِّ اهل‌بیتِهِ وَ قِراءةِ القُرآنِ؛ فرزندان‌تان را بر سه خصلت [نیکو] تربیت کنید؛ دوستی پیغمبرتان و دوستی اهل‌بیت او و خواندن قرآن.» امام باقر(ع) نیز فرزندش را به چگونگی سپاس‌گزاری از خدوند واستغفار سفارش نمود.
متأسفانه در عصر حاضر‌، برخی پدر و مادر‌ها، به تعلیم آموزه‌های دینی فرزندان خویش اهمیت نمی‌دهند و برای یادگیری رایانه و مانند آن، برای کودکان و نوجوانان خویش هزینه بسیاری می‌کنند؛ اما نسبت به نهادینه‌سازی معارف دینی و معنوی آنان، کم‌توجه یا بی‌تفاوت‌اند!

۵. همسویی رفتار و گفتار
از مؤثرترین روش تربیت فرزندان‏، رفتارهاى درست والدین است.چشم و گوش کودکان و نوجوانان، چون دریچه‌ای باز است و به‌خوبی می‌بینند و می‌شنوند و ذهن‌شان، چون آیینه‌ای است که هر چیزی در آن انعکاس می‌یابد؛ با این تفاوت که آیینه، تصویر اشیا را در خود نگه نمی‌دارد؛ ولی ذهن کودکان و نوجوانان، این‌ها را در خود نگه می‌دارند و الگو قرار می‌دهند. بنابراین، والدین باید مراقب باشند تا بین گفتار و عمل‌شان تناقض به وجود نیاید.
ای که به من راستی آموزی در ره کج از چه نهی پا را
آمـوزگار خلق شـدیـم امـا خود نشناختیم الف و با را
اهل بیت(علیهم السلام) برای تربیت فرزندان خود، از اصل «خودسازی، مقدم بر دیگرسازی» بهره می‌گرفتند؛ یعنی قبل ازآن‌که به فرزندان خویش بگویند فلان کار را انجام دهند، خود انجام می‌دادند و بین گفتار ورفتار‌شان هم‌خوانی وجود داشت. علی(ع) می‌فرماید: «هرکه خود را پیشوای مردم سازد، باید پیش از تعلیم دیگران، به تعلیم خویش بپردازد و باید تربیت‌کردنش، پیش از آن‌که با زبان باشد، با رفتارش باشد و آن که خود را تعلیم وتربیت نماید، از کسی که دیگری را تعلیم می‌دهد و تربیت می‌نماید، شایسته‌‌تر به بزرگ‌داشت و احترام است.»
فرزندان ‏ائمه(علیهم السلام) نیز از رفتار آنان پیروی می‌نمودند. شعیب بن عبدالرحمن خزاعی مى ‏گوید: هنگامى که امام‏ حسین(ع) در کربلا به شهادت رسید، بر دوشش نشان ه‏اى وجود داشت. از امام سجاد(ع) در باره آن پرسیدند. امام بسیار گریست و فرمود: «این، اثر بارهاى غذایى است که پدرم بر دوشش حمل مى ‏کرد و به خانه ‏هاى تهی‌دستان مى‏ برد.»امام سجاد(ع) این رفتار را از پدرش سرمشق گرفت؛ چنان‌که امام باقر(ع) فرمود: «(پدرم) شب‌ها کیسه نان بر دوش حمل مى‏ کرد و صدقه مى‏ داد.»

۶. مهرورزی
محبت، در تربیت کودکان ونوجوانان نقش کلیدی دارد. کودکان، بیشتر از بزرگ‌ترها به محبت نیاز دارند. آنان چندان توجهی ندارند که در کوخ زندگی می‌کنند یا کاخ؛ اما در این جهت که محبوب دیگران هستند یا نه، حساسیت دارند. افزون بر آن، محبت در مقاوم‌سازی کودکان ونوجوانان در برابر ناهنجاری‌ها بسیار مؤثر است؛ به همین جهت، از علل بزه‌کاری کودکان ونوجوانان، فقر عاطفی شمرده شده است. از این رو‌، اهل بیت‌(علیهم السلام) محبت به کودکان را، جزء بهترین اعمال دانسته‌اند. امام صادق(ع) فرمود:
«قَالَ مُوسَى(ع) : یَا رَبِّ أَیُ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَکَ؟ قَالَ: حُبُّ الْأَطْفَالِ فَإِنِّی فَطَرْتُهُمْ عَلَى تَوْحِیدِی فَإِنْ أَمَتُّهُمْ أَدْخَلْتُهُمْ جَنَّتِی بِرَحْمَتِی؛موسی(ع) گفت: خدایا! کدام عمل نزد تو برتر است؟ خداوند فرمود: دوست داشتن کودکان؛ زیرا آنان را با توحید خود سرشته‌ام [و بر یگانگی‌ام آفریدم] و اگر آن‌ها را بمیرانم، با رحمتم به بهشتم داخل می‌گردانم.»
اهل بیت‌علیهم السلام، درتربیت فرزندان خود از اصل «محبت» استفاده کرده، آن را به‌خوبی اظهار می‌نمودند. این امر، گاه با در آغوش‌گرفتن فرزند، وگاهی با بوسیدن او نمود پیدا می‌کرد‌. انس بن مالک می‌گوید: «من هیچ کس را ندیدم که با خانواده خود، از رسول خدا(ص) مهربان‌تر باشد.»حضرت هر روز صبح، بر سر فرزندان و نوادگان خود دست نوازش می‌کشید.عایشه می‌گوید: «هنگامی که ابراهیم، پسر پیامبر(ص) از دنیا رفت، حضرت گریست؛ به گونه‌ای که قطرات اشک بر گونه‌های ایشان سرازیر شد. گفتند: ای رسول خدا! شما دیگران را از گریستن منع می‌کنید؛ در حالی که خود گریه می‌کنید؟ ایشان فرمود: این گریه‌ای نیست که از روی خشم باشد؛ بلکه از روی رحمت و مهربانی است.»
گفتنی است، از افراط و تفریط در محبت نسبت به فرزندان باید پرهیز نمود؛ زیرا محبت و نوازش‌های بی‌حساب، مانع برخورد فرزندان با سختی‌های زندگی می‌شود؛ چنان‌که کوچک‌ترین حادثه ناملایمی آنان را از پا در می‌آورد. ژان ژاک روسو می‌گوید: «اگر جسم زیاد در آسایش باشد، روح فاسد می‌شود. کسی که درد و رنج را نشناسد، نه لذت شفقت را می‌شناسد و نه حلاوت ترحم را. چنین کسی، قلبش از هیچ چیز متأثر نخواهد شد و بدین سبب، قابل معاشرت نبوده، مانند دیوی خواهد بود در میان آدمی.»

۷. تشویق
از جمله شیوه‏هاى تربیتى، تشویق است. تشویق، به منظور ایجاد انگیزه‌، شناسایی استعداد و قابلیت‌های کودکان و نوجوانان، امری ضروری است. چه بسا فرزندانی که ازتوان‌مندی‌ها وقابلیت‌های ‏خود آگاهى نداشته باشند و والدین باید توانایی‌های فرزندان خویش را شناسایی نمایند و آن‌ها را به دلیل انجام کار‌های خوب تشویق کنند. اهل بیت: ضمن تشویق دیگران به این امر، ‏فرزندان خود را نیز تشویق می‌کردند. امام سجاد۷ فرمود: «من به بیمارى شدیدى مبتلا شدم. پدرم بر بالینم آمد و فرمود: چه خواسته‏اى دارى؟ عرض کردم: دوست دارم از کسانى باشم که در باره آن‌چه خداوند برایم تدبیرکرده، نپرسم؟ پدرم در مقابل این جمله، به من آفرین گفت و فرمود: تو مانند ابراهیم خلیلى؛ به هنگام گرفتارى، جبرئیل نزدش آمد و پرسید: از ما کمک مى‏خواهى؟ او در جواب فرمود: [در باره آن‌چه پیش آمده،] از غیرخداوند سؤال نمى‏کنم. خداوند مرا کافى است و او، بهترین وکیل است.»

۸. احترام
یکى از خواهش‌هاى طبیعى نوجوانان، این است که مانند بزرگسالان به شخصیت‌شان احترام شود و به‌شایستگى مورد تکریم دیگران قرار گیرند. نوجوانان انتظار دارند که پدران و مادران و هم‌چنین بستگان و سایر مردم‌، آنان را به چشم یک فرد کامل نگاه کنند و در معاشرت و محاوره، و خلاصه در تمام شئون زندگی، با آنان مانند بزرگسالان برخورد نمایند.از این رو، اهل بیت: به احترام فرزندان سفارش می‌نمودند. رسول خدا(ص) فرمود: «أکْرِمُوا أوْلَادَکُمْ وَ أحْسِنُوا أدَبَهُم؛فرزندان خود را احترام نمایید و آنان را نیکو تربیت کنید.» امام رضا(ع) نیز می‌فرماید: «اَجمِل مُعاشَرَتَکَ مَعَ الصَغیرِوَ الکَبیرِ؛برخورد و معاشرت خود را با کوچک و بزرگ، زیبا گردان.»
اهل بیت‌علیهم السلام، حرمت وکرامت فرزندان خود را حفظ کرده و به آن‌ها احترام می‌نمودند؛ چنان‌که رسول خدا(ص)، بارها به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) احترام کرد. روزى پیامبر اکرم(ص) نشسته بود که حسنین(ع) وارد شدند. حضرت به طرف کودکان رفت و با احترام از آنان استقبال نمود. بغل باز کرد و هر دو را بر شانه خود سوار نمود و به راه افتاد و خطاب به آنان فرمود: «نِعْمَ‏ الْمَطِیُّ‏ مَطِیُّکُمَا وَ نِعْمَ الرَّاکِبَانِ أَنْتُمَا[فرزندان عزیزم!] مرکب شما چه خوب مرکبى است و شما چه سواران خوبى هستید.» امام حسن و امام حسین(ع) نیز احترامِ آموخته را به فرزندان‌شان انتقال دادند. عبیدالله بن عتبه مى‌گوید: «روزى در محضر سیدالشهدا(ع) بودم که امام سجاد‌(ع) وارد شد. امام او را پیش خوانده و به سینه‌اش چسبانید، پیشانیش را بوسید و فرمود: «... ثُمَّ قَالَ بِأبِی أنْتَ مَا أطْیَبَ رِیحَکَ وَ أحْسَنَ خَلْقَک‏؛پدرم به فدایت باد! چقدر خوش‌بو و زیبایى.»
بنابراین، فرزندان نیازمند احترام‌اند و اگر به آنان احترام نکنیم، دچار بحران هویت وانحرف‌های اخلاقی می‌شوند. نوجوانى که مورد تکریم پدر و مادر نباشد، در ضمیر خود احساس پستى و حقارت مى‌نماید و همواره، از این احساس درونى رنج مى‌برد. او مى‌کوشد تا به هر وسیله‌، اظهار وجود کند و شخصیت خویش را در محیط خانواده و اجتماع اثبات نماید. جایى که از راه مشروع‌، به این کار موفق نشود، به کارهاى غیر مشروع دست مى‌زند و با خود مى گوید:
در دل دوست، به هر حیله رهى باید کرد طاعت از دست نیاید، گنهى باید کرد
وجود چنین جوانى، براى خانواده و اجتماع، مایه نگرانى و ناامنى است‌. او همواره در معرض انحراف و سقوط قرار دارد و ممکن است مرتکب جرایم بزرگ و جنایات غیر قابل جبرانى بشود؛چنان‌که منتصر، پدرش متوکل را به‌ دلیل بی‌احترامی به قتل رساند. متوکل عباسی‌، نسبت به على‌(ع) به شدت اظهار دشمنى مى‌کرد. او حضرت را فقط با کلمه «ابوتراب» مى‌خواند و در مجالس عمومى و خصوصى‌، نام مبارکش را به بدى یاد مى‌نمود. منتصر عباسى‌، فرزند جوان متوکل و ولی‌عهد کشور، از رفتار زشت پدرش نسبت به على‌(ع) سخت ناراضى بود. روزى متوکل‌، طبق معمول‌، در مجلس خود با حضور جمعى از رجال کشور، نام على(ع) را به زشتى یاد کرد و به صراحت جسارت نمود. منتصر که در مجلس حاضر بود، مانند همیشه از گفتار پدر ناراحت شد و رنگش تغییر کرد. این بار متوکل ساکت نماند و در حضور مردم، فرزندش را توبیخ و تحقیر کرد و به وى دشنام داد. براى منتصر که داراى مقام ولایت‌عهدى بود‌، دشنام پدرش غیر قابل تحمل بود. منتصر، از توهین متوکل سخت به هیجان آمد و آتش نفرت و کینه در ضمیرش شعله‌ور شد. تصمیم گرفت عمل پدر را تلافى کند و انتقام بگیرد. در همان لحظه‌، کشتن پدر از خاطرش گذشت‌. از این رو، در اولین فرصت با چند نفر از غلامان مخصوص متوکل‌، نقشه قتل پدر را طرح کرد و مجریان نقشه را با وعده مال و مقام آماده نمود. شبى متوکل در قصر اختصاصى خود با ندیمان می‌گسارى مى‌کرد. نزدیک نیمه شب‌، بغاى صغیر که رئیس تشریفات کاخ خلافت بود، به تالار وارد شد و اعلام کرد وقت استراحت خلیفه است‌، ندیمان مرخص‌اند. همه از قصر خارج شدند و تنها فتح بن خاقان که مقام رفیعى نزد متوکل داشت‌، در حضور خلیفه ماند. در این موقع‌، غلامان قوى که براى قتل متوکل تعیین شده بودند، از مخفى‌گاه‌ها بیرون آمدند. فتح بن خاقان که از مشاهده این وضع به وحشت افتاده بود، فریاد کشید: مگر مى‌خواهید خلیفه را بکشید؟ او براى محافظت از متوکل‌، خود را بر روى وى افکند؛ ولى غلامان مهلت ندادند و با ضربات پى‌درپى، متوکل و فتح بن خاقان را کشتند و در همان نیمه شب، به قصر مخصوص منتصر رفتند.

۹. رعایت عدالت
واکنش‌های متفاوت در برابر رفتارهای یکسان فرزندان، موجب کاهش علاقه به پدر و مادر و یا ایجاد کینه به خواهر یا برادری است که بیش از دیگری مورد توجه قرار گرفته است. والدین باید بکوشند، با فرزندان خود به عدالت رفتار کنند. اگر بنا به علتی، یکی از فرزندان را بیشتر دوست دارند، نباید علاقه‌ خود را آشکار سازند؛ زیرا فرزندان به این مسأله حساس‌‌اند و تحمل آن برای‌شان دشوار است. در برخی خانواده‌ها، والدین میان دختر و پسر تبعیض قائل می‌شوند. بدیهی است که این‌گونه برخوردها، از نظر تربیتی آثار ویرانگری دارد و باید از آن‌ها پرهیز کرد.اهل بیت: ضمن رعایت این امر نسبت به فرزندان خود، به دیگران سفارش می‌نمایند که بین فرزندان خود به عدالت رفتار کنید؛ چنان‌که دوست دارید میان شما در نیکی و لطف، به عدالت و مساوات رفتار کنند.

۱۰. نظارت
تربیت فرزندان، مانند پرورش نهالی است که نیاز به مراقبت دارد. باید به موقع، به نهال آب داد و شاخ و برگ زایدش را زد تا به درختی پرثمر تبدیل شود.در همین راستا، اهل بیت‌: بر رفتار و گفتار فرزندان خود نظارت می‌کردند. این امر، در عرصه‌های متعدد صورت می‌گرفت؛ مثلاً ائمه‌: بر نوع پوشش و انتخاب دوست فرزندان خود نظارت می‌کردند‌. سلمه می‌گوید: «نزد امام باقر(ع) بودم که امام صادق(ع) وارد شد‌. امام خطاب به او فرمود: فرزندم، آیا لباست را مرتب نمی‌کنی؟ امام صادق‌(ع)بیرون رفت و ما گمان کردیم لباسش کثیف است. سپس بازگشت‌. به امام عرض کردم: فدایت شوم، چه اشکالی داشت؟ فرمود: لباسش بلند بود... .»هم‌چنین اهل بیت‌: مراقب بودند که دوستان فرزندان‌شان چه کسانی هستند و فرزندانشان با چه کسانی رفت‌وآمد دارند. امام صادق(ع) به یکی از فرزندانش فرمود: «فرزندم هرگاه می‌خواهی دیگران را زیارت کنی، خوبان را زیارت کن و بدان را زیارت نکن؛ زیرا بَدان، مانند صخره‌ای که آب از آن نمی‌جوشد و درختی که برگ سبز ندارد و زمینی که در آن نمی‌روید، هستند.»
متأسفانه، امروزه برخی پدر و مادرها به بهانه این‌که فرزندان‌شان بزرگ شده‌اند‌، مراقب آنان نیستند. اینان پدر و مادرانی هستند تا وقتی فرزند‌شان مرتکب جرمی نگردیده و روانه زندان نشده‌ است، نمی‌دانند او کجا است و چه‌کار می‌کند! این در حالی است که امروزه فرزندان ما، بیشتر از هر زمانی نیاز به مراقبت دارند؛ زیرا زمینه ناهنجاری‌ها افزایش یافته وتهاجم فرهنگی، جوانان ما را تهدید می‌نماید. یکی از راه‌های مبارزه با این امر، نظارت بر رفتار فرزندان است. شاید به دلیل اهمیت توجه به اصل نظارت باشد که معصومان‌: سفارش نموده‌اند مراقب رفتار وگفتار فرزندان خویش باشید؛ زیرا دشمنان وجریان‌های انحرافی، عقاید آنان را نشانه گرفته‌اند. امام صادق(ع) در باره گروه‌های انحرافی عصر خود می‌‌فرماید: «پیش از این‌که مرجئه بر شما پیشی گیرد و جوانان شما را منحرف سازد، آن‌ها را با احادیث ما آشنا کنید.»
چنان‌چه زمینه تربیت و نظارت بر فرزندان فراهم گردد‌، آنان زودتر خوبی‌ها را می‌پذیرند‌. امام صادق‌(ع) به مؤمن طاق، یکی از دوستان نزدیکش، فرمود: «به سراغ جوان‌ها برو؛ که جوان‌ها در کار خیر، پیش‌گام‌اند.»

۱۱. موعظه
«موعظه، عملی است که در انسان حالت بازدارندگی از بدی‌ها و گرایش به خوبی را ایجاد می‌کند و سختی را از دل انسان می‌شوید و آدمی را آماده اتصاف به کمالات الهی می‌کند.»موعظه، اصل مهمی است که قرآن ورهبران الهی مردم وخانواده‌ها را بدان فراخوانده‌اند. در قرآن کریم از زبان لقمان حکیم می‌خوانیم: «إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ؛ و [یاد کن] هنگامى را که لقمان به پسر خویش، در حالى که وى او را اندرز مى‏داد‌، گفت: اى پسر من! به خدا شرک میاورکه به‌راستى شرک، ستمى بزرگ است.» هم‌چنین لقمان فرزندش را به نماز و امر‌به‌معروف و نهی‌ازمنکر توصیه می‌نماید: «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ... ؛ اى پسر من! نماز را برپا دار و به کار پسندیده وادار و از کار ناپسند بازدار... .»
اهل بیت‌علیهم السلام نیز فرزندان خویش را موعظه می‌کردند؛ چنان‌که حضرت علی(ع)امام حسن‌(ع) را به خدا و معادباوری، تقواگرایی و موعظه‌پذیری سفارش کرد و فرمود: «إِنِّی أوصِیکَ بِتَقْوَى اللَّهِ أیْ بُنَیَّ وَ لُزُومِ أمْرِهِ وَ عِمَارَةِ قَلْبِکَ بِذِکْرِهِ وَ الِاعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ وَ أیُّ سَبَبٍ أوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ إِنْ أنْتَ أخَذْتَ بِهِ أحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظ؛‌... پسرم! همانا تو را به ترس از خدا سفارش مى‏کنم که پیوسته در فرمان او باشى، و دلت را با یاد خدا زنده کنى، و به ریسمان او چنگ زنى. چه وسیله‏اى مطمئن‏تر از رابطه تو با خدا است، اگر سررشته آن را در دست گیرى؟ دلت را با اندرز نیکو زنده کن.»
یکی از اصحاب امام صادق‌(ع) می‌گوید: «خدمت امام رسیدم. فرزندش امام کاظم‌(ع) حاضر بود. امام وصیت کرد و فرمود: فرزندم! به وصیت و گفته من عمل کن؛ زیرا اگر چنین کردی، زندگی سعادت‌مند و مرگ پسندیده‌ای خواهی داشت؛ هر کس به آنچه خداوند روزی او کرده، راضی باشد، بی‌نیاز است و هر کس به آنچه در دست دیگران است، چشم بدوزد، فقیر خواهد شد.»

پایان پیام/704

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه مساجد و کانونها

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


بارش باران و برف در برخی استان های کشور