خانواده خوب؛ با هر سختی، آسایشی است


خانواده خوب؛ با هر سختی، آسایشی است

با همه عشق و انگیزه‌ای که از تولد امیرحیدر گرفته بودند، باید برای روز‌هایی سخت آماده می‌شدند و باید با غیبت مادر خانواده کنار می‌آمدند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، در روز‌هایی که مادر به دلیل افسردگی بعد از زایمان ترجیح می‌داد، تنها بماند؛ عسل خرسندیان می‌گوید: دوست داشتم بیشتر بخوابم و هیچ کس را نبینیم؛ به جرات می‌توانم بگویم هیچ کس جز محمدحسن نمی‌توانست درک کند که من اگر نمی‌خواهم بچه‌ها را ببینم فقط به خاطر خود بچه هاست.
ادامه می‌دهد: خوب من افسردگی بارداری داشتم که با افسردگی بیماری پانکراس همراه و یک چیز عجیب غریب شده بود.
حس و حال عجیبی که به گفته عسل می‌رفت تا منجر به جدایی او از محمدحسن شود با حمایت همسرش عاقبت دیگری پیدا کرد.
عسل توضیح می‌دهد: تصمیم گرفتم بروم دنبال درمان افسردگی ام. به جرات اگر محمد حسن نبود نمی‌رفتم دنبالش. می‌خواستم این فرصت را به خودم بدهم که آن حس خوب مادر بودن را کنار محمد حسن تجربه کنم.


برای تجربه دوباره این حس خوب همه چیز آماده بود؛ آقامحمدحسن با آمادگی کامل برای سپری شدن این بحران روحی به همسرش اطمینان خاطر داده بود.
به یاد می‌آورد که دوران خیلی سختی بود به ویژه اینکه باید همزمان خورد و خوراک و رسیدگی‌های هر دو بچه را انجام می‌دادم؛ و بعد ادامه می‌دهد در گذشته می‌گفتند که سازش باید از طرف دختر باشد و انگار نقش سازشگری را برای آقایان قائل نبودند در حالی که اسلام این را نمی‌گوید؛ هم زن باید سازش کند، هم مرد. الان خیلی خوشحالم که انقدر قوی شدم و رشد کردم؛ ان روزی که همسرم را بردم بیمارستان، فکر نمی‌کردم قرار است پنج ماه بچه‌ها مادرشان را نبینند.
محمدحسن روحانی هم باور دارد: هدف ازدواج آرامش است؛ هرجا همسر ناآرام است، مثل زمانی که باردار میشود یا زایمان میکند، مرد بیشتر باید پشتیبان همسر باشد.
در تمام مدت تنهایی با پسرها، هم گشت و گذار و بازی‌های کودکانه بچه‌ها سرجاش بود و هم مهر و محبتی که باید مضاعف به بچه‌ها می‌کرد. روز‌هایی که می‌توانست با کدورت و به سختی بگذرپ، شد فرصتی برای اثبات عشق و وفاداری آقای روحانی به همسرش.
تعریف می‌کند بار‌ها عسل خانم به من می‌گفت خدایی من را دوست داری؟ می‌گفتم آره دوست دارم چه جوری باید بهت بگم؟ وقتی این اتفاقات افتاد توانستم خودم را ثابت کنم.
حالا که گذشته را مرور می‌کنند به ضعف‌ها و توانمندی‌های خودشان آگاه‌تر شده اند.
آقا محمدحسن می‌گوید: خوب شدن جسارت می‌خواست که همسرم داشت و باعث شد زندگی مان حفظ شود؛ اگر شجاعت همسرم نبود اگر استقامت همسرم نبود هیچ وقت دوباره دور هم جمع نمی‌شدیم.
عسل هم می‌گوید: من مهارت همدلی نداشتم اصلا نمی‌توانستم درک کنم و بپذیرم بعضی چیز‌ها را؛ وقتی بحرانی پیش می‌آمد می‌توانستم فضا را مدیریت کنم که خیلی به حاشیه نرویم، ولی همدلی نمی‌توانستم بکنم.
آقای روحانی و همسرش یک زوج دهه هفتادی هستند که در طول زندگی مشترکشان پله رشد هم شدند. عسل خانم می‌گوید: شهریور ۹۸ که بعد از آن بیماری شدید برگشتم خانه، به پیشنهاد محمد حسن شروع کردم به خواندن و در رشته مورد علاقه ام فلسفه دین دانشگاه علامه در مقطع ارشد قبول شدم.
آقا محمدحسن هم ادامه می‌دهد: من در همین دو سال توانستم دانشگاه طباطبایی قبول شوم و با نمره ۱۸/۷۵ از ۱۹ از پایان نامه ام دفاع کنم.
عسل و محمدحسن توانسته اند با توصیه‌های امتحان پس داده از چالش‌های زندگی مشترک عبور کنند. آنچه مرد خانواده این طور برایمان توضیح می‌دهد: ان مع العسر یسرا، آرامش و آسایش راحت به دست نمی‌آید در کنار سختی به دست می‌آید.
خانم و آقای روحانی برای حفظ زندگی مشترکشان از جان و دل مایه گذاشته اند. روایت آنچه در طول ده سال با هم بودن تجربه کرده اند، پر است از شجاعت، مقاومت، درک متقابل، احترام و کامل شدن در مسیر سختی ها؛ روایتی که گزیده‌ای از آن را در صفحه مجازی شان هم به اشتراک گذاشته اند.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه اجتماعی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی