از عثمانیان تا صدام: ماجرای جنگ‌های اروندرود


از عثمانیان تا صدام: ماجرای جنگ‌های اروندرود

وقتی صدام اروندرود را از آن خود دانست و جنگ با ایران را آغاز کرد، دست روی نقطه تاریخی حساسی گذاشته بود.

کیفیت پایین:

کیفیت خوب:

عصر ایران؛ محسن ظهوری – هواپیماها به سمت ایران می‌روند. برای آغاز نبردی که آن را طولانی‌ترین جنگ کلاسیک قرن بیستم میلادی دانسته‌اند.

اینجا در ایران، مراکز نظامی و پایگاه‌های هوایی است که یکی‌یکی به دست عراقی‌ها بمباران می‌شوند. ما در ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ هستیم؛ روز آغاز رسمی جنگ ایران و عراق که با شلیک یک توپ جنگی توسط صدام اعلام شد.

دلیل اصلی‌اش آبراهة بزرگی است که آن را اروندرود می‌نامیم و عراقی‌ها شط‌العرب. رود بزرگی که از دجله و فرات در عراق آغاز می‌شود و در ایران با پیوستن به کارون به خلیج‌فارس می‌رود. خط مرزی جنوب‌غربی ایران و عراق همین‌جاست و علت اصلی جنگ هم. اروندرود نقطه مهمی است که اختلاف بر سر آن هشت سال جنگ را رقم زد. اما چرا؟ اختلاف بر سر چه بود؟

برای فهمیدن داستان باید به حدود ده سال قبل از آغاز جنگ برویم؛ به ۱۳ فروردین‌ماه سال ۱۳۴۸، روزی که کشتی تجاری ابن‌سینا پرچم ایران را برافراشت و با همراهی کشتی‌ها و هواپیماهای جنگی این رود را طی کرد تا برای دولت بعثی عراق قدرت‌نمایی کند. حزب بعث با رهبری حسن البکر و معاونش صدام حسین که تمام اروندرود را از ایران می‌خواستند، تهدید کرده بودند که هیچ شناوری حق ندارد این رود را با پرچم ایران طی کند. ایران هم بلافاصله قرارداد سرحدی را ملغی دانست، درون اروندرود قدرت‌نمایی کرد. اما قرارداد سرحدی چه بود؟

برویم به دوره رضاشاه، وقتی ملک فیصل اول، پادشاه عراق اروندرود را که شط‌العرب می‌خواند از آنِ این کشور دانست. او معاهده‌ اَرزُروم را حَکم می‌دانست و دولت رضاشاه تفسیر آن‌ها از این معاهده را قبول نداشت. بازهم به عقب برویم و ببینیم معاهده اَرزُروم چیست.

به دوره فتحعلی‌شاه قاجار آمده‌ایم و معاهده‌ای که پس از پیروزی بر عثمانیان با محمود دوم پادشاه آن امپراطوری در شهر اَرزُروم امضا کرد. معاهده‌ای که مرزهای ایران و عثمانی را طبق عهدنامة قصرشیرین در دوره صفوی تثبیت می‌کرد. حالا باید ببینیم عهدنامه قصر شیرین چه بوده. اما نگران نباشید، بعد پله پله جلو می‌آییم و ماجرا دست‌تان می‌آید.

ما در تاریخ به میانه نبرد جنگ صفویان و عثمانیان رسیده‌ایم. سلسله جنگ‌هایی که بارها مرزهای هر دو امپراتوری را تغییر داد. عثمانیان تمامی میان‌رودان، ارمنستان، خوزستان و آذربایجان را از آن خود می‌دانستند و ایران هم آن‌ها را جزوی از قلمروی کشورش.

وقتی شاه عباس اول صفوی درگذشت، سلطان مراد چهارم امپراتوری عثمانی که قبلا شکست سختی از او خورده بود، فرصت را برای تصرف بغداد در میانرودان مناسب دید. او به این منطقه یورش برد و بغداد را ضمیمه امپراتوری خود کرد. شاه صفی جوان صلح خواست و معاهده قصر شیرین یا زُهاب امضا شد؛ در سال ۱۰۱۸ خورشیدی. بر اساس این قرارداد بغداد و میان‌رودان به عثمانیان رسید و ایروان را به ایران برگرداندند. گرچه این مرزها در زمان نادرشاه و کریم‌خان‌زند چندباری جابه‌جا شد، اما کمابیش رود اروند شد مرز جنوب‌غربی ایران و عثمانیان.

سال‌ها بعد وقتی فتحعلی‌شاه قاجار سلطان محمود دوم عثمانی را شکست داد، در معاهده اَرزُروم مفاد همین قرارداد را تائید کردند. اما عثمانیان چندسال بعد دوباره آهنگ جنگ کردند؛ این‌بار با محمدشاه قاجار که منجر به امضای دومین عهدنامه اَرزُروم شد. ایران از حق حاکمیت بر مَندَلی، نفت‌خانه و خانقین دست برداشت و عثمانیان هم اراضی اشغال شده از ایران همچون خرمشهر را پس دادند و حق کشتیرانی در اروندرود آزاد اعلام شد.

با پیدا شدن نفت در جنوب‌غرب ایران، دوباره عثمانیان بر سر مرزهای خود با ایران درگیر شدند که منجر به نوشتن پروتکل استانبول در ۲۰ آذرماه ۱۲۹۰ شد. پروتکلی که حق دریانوردی در اروندرود را از ایران می‌گرفت، اما با شکست عثمانیان در جنگ جهانی اول، دولت بریتانیا کشور عراق امروز را از امپراتوری عثمانی جدا کرد و ملک فیصل اول را به پادشاهی این منطقه گماشت. عراق قبل از اعلام استقلال در سال ۱۳۱۱ باید با همسایگانش به صلح می‌‌رسید. پس با ایران که اصرار داشت مرزها را دقیق ترسیم کنند، وارد مذاکره شد و قبول کرد که اروندرود به‌طور مساوی از آنِ هر دو کشور باشد، اما پس از استقلال ادعا کرد که وارث امپراتوری عثمانی در منطقه است و طبق عهدنامه‌های اَرزُروم و پروتکل استانبول، سراسر شط‌العرب و اروندرود از آنِ عراق است.

از آن‌جا که پروتکل استانبول در مجلس ایران و ترکیه تصویب نشده بود ایران آن را باطل اعلام کرد. در معاهده اَرزُروم هم کشتیرانی در اروندرود آزاد اعلام شده بود، پس ایران شکوائیه عراق را رد کرد. سرانجام پس از مذاکرات طولانی، در سال ۱۳۱۶ عهدنامه‌های سرحدی با پادشاه دوم عراق به امضا رسید که حق کشتیرانی بر رود را در حوالی آبادان بر اساس خط تالوک یعنی خط میانی رودخانه مشخص می‌کرد.

سال ۱۳۳۷ پادشاهی دودمان فیصل اول با کودتای نظامی سقوط کرد و سرتیپ عبدالکریم قاسم به قدرت رسید. او دوباره دعوا بر سر اروندرود را به راه انداخت و گفت ایران در حوالی آبادان هم حق ندارد اداره اروندرود را بر عهده داشته باشد. اما چهار سال بعدش در کودتایی دیگر اعدام شد و عبدالسلام عارف همراه قدیمی‌اش با کمک حزب بعث بر تخت قدرت نشست. او سه سال بعد درگذشت و برادرش عبدالرحمن به قدرت رسید که توانست تا ۱۳۴۷ بر قدرت بماند. در این مدت به ایران آمد و با محمدرضاشاه بر سر اروندرود مذاکره کرد. انگار تنش پایان یافته بود اما نه. حالا نوبت حزب بعث بود که با کودتا در عراق به قدرت برسد؛ حسن‌البکر و خواهرزاده‌اش صدام حسین که معاون او شد اما در اصل همه‌کاره حکومت بود. از اینجاست که اختلاف ایران و عراق ناگهان اوج می‌گیرد.

حزب بعث کل اروندرود را از آنِ خود دانست و ایران هم طبق حقوق جهانی خط میانی رودخانه را مرز اعلام کرد. پس دعوا بالا گرفت. از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۳ حدود ۱۰۰ درگیری مرزی بین ایران و عراق روی داد که با سلاح‌های سنگین هم همراه شد و تلفات زیادی برجا گذاشت. مهم‌ترینش هم در ۲۱ بهمن ۱۳۵۲ بود که در مهران استان ایلام رخ داد.

سرانجام دعوا به این محل ختم شد؛ جلسه سران اوپک در الجزایر، اسفند سال ۱۳۵۳. محمدرضاشاه با صدام حسین دیدار می‌کند و اعلام می‌شود که به توافقی رسیده‌اند. در معاهده الجزایر جزئیات اختلافات هم بررسی شد و مرزهای خاکی و آبی را دقیقا معین کردند. مرز رودخانه را هم خط تالوک مشخص شد تا درگیری‌ها تمام شود.

روابط دو کشور در ظاهر حسنه بود؛ اما در غرب ایران اتفاقی رخ داد که همه‌چیز را بعدها تغییر داد؛ در ارتفاعات میمکِ استان ایلام، آخرین محل میله‌گذاری برای تعیین مرزها که قرار بود پادگان میمک ایران به پشت مرز بیاید و کار تمام شود، ولی ناگهان هیأت عراق کار را رها کرد و رفت.

جنگ ایران و عراق بعدها از همین‌جا شروع شد. وقتی پس از انقلاب، دعوای لفظی طرفین به زدوخورد در پاسگاه‌های مرزی رسید، اینجا در میمک جنگ سختی درگرفت.

۱۵ شهریورماه سال ۱۳۵۹ عراق که حالا صدام، حسن‌البکر را کنار زده و رهبری تام و تمامش را بر عهده داشت، نامه‌ای به ایران می‌زند که ارتفاعات میمک طبق معاهده الجزایر بخشی از سرزمین عراق است ولی ایران آن را تحویل نداده. صدام قبل از جواب، دستور حمله می‌دهد و ارتفاعات خان‌لیلی و زینل‌‌کش را اشغال می‌کند. نبرد زمینی به هوایی هم می‌کشد و سایه جنگ کم‌کم خود را نشان می‌دهد. ارتش عراق چند روز بعد جلوتر می‌آید و میمک هم سقوط می‌کند. صدام ۲۶ شهریورماه به بهانه بمباران مواضع عراقی‌ها به‌دست ایران، قرارداد الجزایر را پاره می‌کند و دوباره تمام اروندرود را از آنِ عراق می‌داند.

۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹، ۱۹۲ هواپیمای عراقی فرودگاه‌ها و مناطق نظامی ایران را بمباران می‌کنند و یک مهرماه هم ارتش عراق از مرز ایران می‌گذرد. وقتی صدام در پایان جنگ دوباره قرارداد الجزایر را به رسمیت شناخت، نتیجه کارش دردناک بود؛ صدها هزار نفر بر خاک خفتند، حدود یک میلیون‌نفر مجروح شدند و میلیاردها دلار خسارت بر جا ماند.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی