ماجرای حمایت امیرالمومنین(ع) از ایرانیان/ وقتی واقعیت سقیفه برملا شد


ماجرای حمایت امیرالمومنین(ع) از ایرانیان/ وقتی واقعیت سقیفه برملا  شد

حجت‌الاسلام کاشانی گفت: امیرالمومنین(ع) می‌دانست اگر در مقابل یک عرب اصیل حتی از یک نژاد غیربرتر از یک ایرانی حمایت کند، حمایت دینداران آن روزگار مثل خوارج را که تعصبات قبیله ای داشتند، از دست می‌دهد اما باز هم از این دست اقدامات فراوان کرده‌اند.

به گزارش خبرنگار گروه غدیر و مهدویت خبرگزاری شبستان، سلسله نشست های «سیره حکمرانی امیرالمومنین(ع)» با سخنرانی حجت الاسلام «حامد کاشانی»، استاد تاریخ اسلام روزهای یکشنبه در مسجد دانشگاه تهران برگزار می شود؛ آنچه در ادامه می آید مشروح نهمین جلسه این نشست ها است که یکشنبه، 21 آذر ماه برگزار شده است:

بعد از حکومت خلیفه دوم که در شرایط ناپایدار و با احتمال جدی سقوط به پایان رسید، حکومت به خلیفه سوم رسید؛ مردم در آن دوران درباره رفتار حاکم وقت ترس داشتند و محبوبیت وجود نداشت دو نفر هم تلاش می کردند اقداماتی کنند یکی زبیر و دیگری عمار و می گفتند اگر فلانی از دنیا برود، با علی(ع) بیعت می کنیم؛ همزمان برخی اصحاب امیرالمومنین(ع) در کوفه مشغول تربیت نیرو بودند وقتی خبر به خلیفه دوم در مکه رسید، گفت: امشب سخنرانی می کنم، عبدالرحمن بن عوف گفت: اگر اینجا سخنرانی کنید، طرف مقابل هم نظراتش را می گوید بهتر است در مدینه سخنرانی کنید!

لذا بعد از بازگشت به مدینه بنابر نقل تواریخ، گفتند: در نخستین شب جمعه خلیفه در موضوعی سخن می گوید که تا کنون کسی سخن نگفته است ... یعنی معلوم می شود درباره سقیفه سخن گفتن، حساس و نو بوده است، یا قرارداد نوشته یا نانوشته ای در این باره وجود داشته است!

آنچه ما از رخداد گردهمایی انصار در سقیفه و حضور سه مهاجر در سقیفه داریم عمدتا برای این گزارش است یعنی حاکمیت این گزارش را بعد از 12 سال منتشر کرده است؛ وقتی برخورد رسانه ای به جای برخورد فیزیکی می شود، یعنی آن گروه در جامعه نفوذ دارند و طرف در موضع ضعف قرار گرفته است؛ اما امیرالمومنین(ع) حتی در موضع قدرت به مردم دلایل جمل را توضیح دادند.

در این سخنرانی چند عبارت مهم وجود دارد؛ خلیفه دوم برای توجیه گفت، گفته شده که خلافت خلیفه اول فلته(بدون فکر و از پیش طراحی شده و خلاف مصالح مسلمین) بوده، بله چنین بوده است!! اما آگاه باشید اگر کسی بخواهد فلته درست کند باید کشته شود بدانید این دو نفر (زبیر و علی بن ابیطالب(ع)) در پی غصب حکومت هستند) حواستان باشد بدون مشورت امری رخ ندهد... لذا خود او هم نمی توانست بدون مشورت با مسلمین برای خود جانشین تعیین کند برای همین وقتی می گفتند کسی را تعیین کنید، می گفت: دچار شک و تردید هستم.

در این میان خواص و نخبگان طرفدار خلافت در این فکر افتادند که باید کسی تعیین شود، لذا با حفصه، دختر خلیفه که همسر پیامبر(ص) نیز بود مشورت کردند، او هم برای پدرش پیام داد: مراقب و چوپانی مردم امانت بزرگی است چطور می خواهید کسی را تعیین نکنید؟! این در صحیح مسلم آمده است. اما این تلاش ها باعث نشد که خلیفه دوم برای خود جانشین تعیین کند چون مردم قبول نمی کردند و قدرت عمار و زبیر و امثال آنها قوت می گرفت.

اما حادثه ای کار را کمی آسان کرد ... در آن حادثه غلامِ مغیره به خلیفه زخمی زد، درباره اینکه این غلام مسلمان بود یا نه، مشکلش فردی بود یا اجتماعی، مورد حمایت بود یا نه و ... بحث ها مفصل و محل اختلاف است، فقط این را بدانیم که مورخان مخالفان سه خلیفه اول را در تاریخ یا یهودی یا نامسلمان معرفی کرده اند و در هر جنگی طرف مقابل را کافر دانسته اند!

در نتیجه این حمله به خلیفه، عبیدالله بن عمر حمله کرد و پنج ایرانی را کشت! وقتی تروری رخ می دهد فضای عمومی ملهتب می شود و جامعه به گونه ای پیش رفت که شورایی شش نفره تشکیل شد تا خلیفه بعد را تعیین کند.

در تفاوت رفتاری امیرالمومنین(ع) با خلیفه دوم باید گفت، خلیفه دوم در مقابل زخم برداشتن چه کرد و حضرت امیر(ع) بعد از ضربت خوردن‌شان فرمودند: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه» و به امام حسن(ع) فرمودند: یک ضربت در مقابل یک ضربه بزنید و بستر نرم و غذای گوارا به او بدهید (چون ممکن بود امام حسن(ع) به دلیل زهد غذای مطبوعی نخورند)، این سفارش را منابع متعدد نوشته اند رفتار هنوز هم غیرقابل تصور و درک است!

امیرالمومنین(ع) می دانستند وقتی احکام حکومتی جاری می شود، اتفاقات جدید عطف به ماسبق نمی شود الا نامشروع بودن آنها؛ لذا وقتی حضرت(ع) به حکومت رسیدند چند کار کردند، یکی آنکه فرمودند: عبیدالله بن عمر را قصاص می کنم، در حالی که خلیفه سوم نه تنها او را قصاص نکرد بلکه دیه آن مسلمین ایرانی را از بیت المال پرداخت؛ اگرچه نقض حکم خلیفه به معنای عدم مشروعیت حکم او بود و حواشی‌ای برای حکومت حضرت(ع) ایجاد کرد اما ایشان فرمودند: عبیدالله را هر جا بیابم او را قصاص می کنم لذا وقتی مذاکرات نتیجه نداد، او به معاویه پناه برد و در صفین از دنیا رفت. حضرت امیر(ع) درباره مغیره بن شعبه هم فرمودند: حد فحشای محصنه‌ای را که به ناحق در دوران خلیفه دوم ازا و برداشته شد، جاری می کنم.

امیرالمومنین(ع) می دانستند اگر در مقابل یک عرب اصیل حتی از یک نژاد غیربرتر از یک ایرانی حمایت کنند، حمایت دینداران آن روزگار مثل خوارج را که تعصبات قبیله ای داشتند، از دست می دهند اما باز هم از این دست اقدامات فراوان کرده اند.

پایان پیام/9

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه مهدویت

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس های جنجالی و برهنه سارا و نیکا در استخر مختلط