ساز شکسته شهر با «کوچه‌های سبز» کوک شود


ساز شکسته شهر با «کوچه‌های سبز» کوک شود

اردبیل - هنوز هم برای در امان ماندن از گزند اتفاقات تلخی که سوسوی نور زندگیمان را ربوده است، می‌توان به کوچه‌هایی سبز از جنس آرامش و طراوت پناه برد.

خبرگزاری مهر، حامد مصطفائی آگاه* وقتی دست‌های یخ زده خود را روی بوق تند گوش‌خراش ماشین گذاشته و سر یک جای پارک به تیپ و تاپ هم می‌زنیم تا با گفتن بد و بیراه به هر قیمتی حرف‌مان را به کرسی بنشانیم، یا در روزهایی که با همه دوندگی‌ها همچنان تا حنجره غرق در قرض شده و مصیبت از سر و کول‌مان بالا می‌رود، جای یک چیز بیشتر از همه احساس می‌شود تا خیالات مبهم و شوم مثل خوره به جانمان نیافتاده و امانمان را نبرد.

آن گمشده می‌تواند یک فنجان چای قندپهلوی لب سوز، یک خواب ظهرگاهی یا یک تماس تلفنی با کسی که قلبش برای ما می‌تپد باشد. همه این‌ها ممکن است آب صبر را بر آتش تند خشم ما ریخته و کمی آرام‌مان کند اما آرامش قلبی دُر گرانبهایی است که به این سادگی‌ها به دست نمی‌آید.

روانشناسان برای در امان ماندن از گزند هوهوی بادهای سیاهی که سوسوی نور زندگی‌مان را نشانه می‌روند، اتفاق نظر دارند؛ آن‌ها معتقد هستند تأثیری که محیط بر خلق و خوی انسان می‌گذارد با هیچ چیز دیگری قابل قیاس نیست.

با استناد به این موضوع یکی از بهترین و ساده‌ترین گزینه‌ها برای افزایش دامنه صبر جامعه‌ای که با تنش‌های زیادی مواجه است، پناه بردن به طبیعت و درختانی است که مظهر حیات و آرامش هستند.

تصور کنید درست از لحظه‌ای که بند کفش‌های خود را محکم بسته و پاشنه خوابیده آن را بالا زدید، به محض خارج شدن از منزل‌تان در محیط شهری اولین چیزی که جلوی چشمان‌تان سبز شود طراوت و زیبایی‌های پر از آرامش درختان استوار، سبزینگی محیط و طراوت و خنکای سحرکننده محیط باشد، آیا قرار گرفتن در چنین محیطی نمی‌تواند ناگزیر اکسیر آرامش را در محیط پراکنده کرده و ذره‌ای از التهاب جامعه را بکاهد؟

دستیابی به شهری که تا این حد گل و درخت در آن جلوه‌گری کند به ظاهر سخت می‌رسد؛ چه بسا زود قضاوت کرده و به ما انگ آرمان گرایی بزنید، اما رسیدن به این مهم اصلاً کار شاقی نیست.

کافی است در قالب طرحی با نام «کوچه‌های سبز» یا هر اسم مشابه دیگری با مشارکت دستگاه‌های مرتبط، به تناوب زنگ درب منازل را به صدا دربیاوریم و پیشنهادمان را به آن‌ها بگوییم؛ «کاشت رایگان نهال در جلوی منزلتان از ما، زحمت نگهداری و آبیاری با شما».

کافی است در قالب طرحی با نام «کوچه‌های سبز» یا هر اسم مشابه دیگری با مشارکت دستگاه‌های مرتبط که در رأس آن شهرداری‌ها و سازمان‌های مردم نهاد می‌توانند قرار گیرند، به تناوب زنگ درب منازل را به صدا دربیاوریم و پیشنهادمان را به آن‌ها بگوییم؛ «کاشت رایگان نهال در جلوی منزلتان از ما، زحمت نگهداری و آبیاری با شما».

رد چنین پیشنهاد سبز وسوسه‌انگیزی آن هم در قرن بیست و یکم و در شرایطی که همه مردم به آثار بی‌نظیر درختکاری پی برده‌اند کمی سخت به نظر می‌رسد. چه بسا با اندکی مشارکت و احساس مسئولیت در اجرای صحیح این طرح در سالیانی نزدیک نقطه به نقطه کهن‌شهر اردبیل درختان سر به فلک کشیده‌ای را شاهد شود که سود آن اول از همه به ساکنین محل و در ادامه به جامعه پرتنش و محیط زیست آسیب پذیر ما برگردد.

جدای از آن با اجرای چنین طرحی در یک کار بزرگ فرهنگی هم شریک خواهیم بود. وقتی با اجازه صاحب ملکی نهالی کاشته می‌شود ساکنین خانه خود را متعهد به حفاظت از درختان خواهند کرد؛ شهرداری و ارگان‌های مرتبط نیز فقط یک بار متحمل هزینه خواهند شد و به جز تأمین و غرس نهال مابقی مراقبت‌ها از جمله هرس و آبیاری را به صاحبان ملک خواهند سپرد.

این طرح را نباید با طرح‌هایی همچون توزیع رایگان نهال در بین اقشار مردم که در هفته منابع طبیعی انجام می‌شود، یکسان گرفت.

اشتباه نکنیم؛ این طرح را نباید با طرح‌هایی همچون توزیع رایگان نهال در بین اقشار مردم که در هفته منابع طبیعی انجام می‌شود، یکسان گرفت چرا که تفاوت این دو طرح از منظر کیفیت و درستی اجرا از زمین تا آسمان است.

درختی که ریشه‌هایش به خاک مقدس چنگ زده باشد، قطع به یقین لبخندهای خشکیده را دوباره خواهد رویاند، زخم‌های نمک خورده را در لابه‌لای درهم تنیدگی شاخسار خود التیام می‌دهد و قلب‌های رنجیده دورافتاده را نزدیک و نزدیک‌تر خواهد کرد.

با اجرای صحیح طرحی که ما «کوچه‌های سبز» نام گذاشتیم، سبزینگی محیط به قلب‌ها هم ریشه خواهد دواند تا معدود مشت‌هایی که برای سلب آرامش دیگران گره شده یا لب‌هایی که به حرف‌های ناسزا باز می‌شود بی‌اختیار بسته بمانند.

اصلاً چرا سخن را به بیراهه ببریم، در همین کوچه پس کوچه‌های شهر دلواپسی‌های زیادی کمین کرده است تا هر روز در فرم دل‌نگرانی‌های مرسوم جامعه به زندگی یکی شبیخون زده و آرامش را از آن‌ها سلب کند و این در حالی است که مدت‌هاست مسئولان فرهنگی این شهر با شعار «اردبیل، شهر مهربانی‌ها» در تلاش هستند تا از جنبه‌های مختلف به این مؤلفه سبز و زیبا دست پیدا کنند.

درختان استواری که پهلو به پهلوی هم قد کشیده‌اند زبان دوستی و محبت را بهتر از هر کس دیگری بلدند و هر یک می‌توانند برای پادرمیانی آمده باشند تا با طراوت و سبزینگی خود بر بغض خفته و حرف‌های در گلو مانده مردم خسته شهر چیره شوند.

در شهری که بذر درخت کاشته شود، جرعه جرعه آرامش را می‌توان سرکشید و خیابان‌های زرد و نارنجی آن جایی برای لانه کردن غم و اندوه نخواهند داشت.

اینجا عشق و آرامش دالان قلب‌ها را خواهد شکافت و سایه سار درختان سر به فلک کشیده روح را با موسیقی طبیعت تحریک خواهد کرد تا حرف‌های تلنبار شده در سینه به هق هق شبانه تبدیل نشود.

چنین دیدگاه‌هایی روی کاغذ زیبا به نظر می‌رسند، اما تا زمانی که تصمیم سازان قدرت به دست، مُهر مجوزهایشان را تنها برای احداث ساختمان‌های بلندمرتبه بغلتانند آب از آب تکان نخواهد خورد و مثل گذشته در عمل لنگ خواهیم ماند.

*خبرنگار و فعال اجتماعی


خبرگزاری مهر، حامد مصطفائی آگاه* وقتی دست‌های یخ زده خود را روی بوق تند گوش‌خراش ماشین گذاشته و سر یک جای پارک به تیپ و تاپ هم می‌زنیم تا با گفتن بد و بیراه به هر قیمتی حرف‌مان را به کرسی بنشانیم، یا در روزهایی که با همه دوندگی‌ها همچنان تا حنجره غرق در قرض شده و مصیبت از سر و کول‌مان بالا می‌رود، جای یک چیز بیشتر از همه احساس می‌شود تا خیالات مبهم و شوم مثل خوره به جانمان نیافتاده و امانمان را نبرد.

آن گمشده می‌تواند یک فنجان چای قندپهلوی لب سوز، یک خواب ظهرگاهی یا یک تماس تلفنی با کسی که قلبش برای ما می‌تپد باشد. همه این‌ها ممکن است آب صبر را بر آتش تند خشم ما ریخته و کمی آرام‌مان کند اما آرامش قلبی دُر گرانبهایی است که به این سادگی‌ها به دست نمی‌آید.

روانشناسان برای در امان ماندن از گزند هوهوی بادهای سیاهی که سوسوی نور زندگی‌مان را نشانه می‌روند، اتفاق نظر دارند؛ آن‌ها معتقد هستند تأثیری که محیط بر خلق و خوی انسان می‌گذارد با هیچ چیز دیگری قابل قیاس نیست.

با استناد به این موضوع یکی از بهترین و ساده‌ترین گزینه‌ها برای افزایش دامنه صبر جامعه‌ای که با تنش‌های زیادی مواجه است، پناه بردن به طبیعت و درختانی است که مظهر حیات و آرامش هستند.

تصور کنید درست از لحظه‌ای که بند کفش‌های خود را محکم بسته و پاشنه خوابیده آن را بالا زدید، به محض خارج شدن از منزل‌تان در محیط شهری اولین چیزی که جلوی چشمان‌تان سبز شود طراوت و زیبایی‌های پر از آرامش درختان استوار، سبزینگی محیط و طراوت و خنکای سحرکننده محیط باشد، آیا قرار گرفتن در چنین محیطی نمی‌تواند ناگزیر اکسیر آرامش را در محیط پراکنده کرده و ذره‌ای از التهاب جامعه را بکاهد؟

دستیابی به شهری که تا این حد گل و درخت در آن جلوه‌گری کند به ظاهر سخت می‌رسد؛ چه بسا زود قضاوت کرده و به ما انگ آرمان گرایی بزنید، اما رسیدن به این مهم اصلاً کار شاقی نیست.

کافی است در قالب طرحی با نام «کوچه‌های سبز» یا هر اسم مشابه دیگری با مشارکت دستگاه‌های مرتبط، به تناوب زنگ درب منازل را به صدا دربیاوریم و پیشنهادمان را به آن‌ها بگوییم؛ «کاشت رایگان نهال در جلوی منزلتان از ما، زحمت نگهداری و آبیاری با شما».

کافی است در قالب طرحی با نام «کوچه‌های سبز» یا هر اسم مشابه دیگری با مشارکت دستگاه‌های مرتبط که در رأس آن شهرداری‌ها و سازمان‌های مردم نهاد می‌توانند قرار گیرند، به تناوب زنگ درب منازل را به صدا دربیاوریم و پیشنهادمان را به آن‌ها بگوییم؛ «کاشت رایگان نهال در جلوی منزلتان از ما، زحمت نگهداری و آبیاری با شما».

رد چنین پیشنهاد سبز وسوسه‌انگیزی آن هم در قرن بیست و یکم و در شرایطی که همه مردم به آثار بی‌نظیر درختکاری پی برده‌اند کمی سخت به نظر می‌رسد. چه بسا با اندکی مشارکت و احساس مسئولیت در اجرای صحیح این طرح در سالیانی نزدیک نقطه به نقطه کهن‌شهر اردبیل درختان سر به فلک کشیده‌ای را شاهد شود که سود آن اول از همه به ساکنین محل و در ادامه به جامعه پرتنش و محیط زیست آسیب پذیر ما برگردد.

جدای از آن با اجرای چنین طرحی در یک کار بزرگ فرهنگی هم شریک خواهیم بود. وقتی با اجازه صاحب ملکی نهالی کاشته می‌شود ساکنین خانه خود را متعهد به حفاظت از درختان خواهند کرد؛ شهرداری و ارگان‌های مرتبط نیز فقط یک بار متحمل هزینه خواهند شد و به جز تأمین و غرس نهال مابقی مراقبت‌ها از جمله هرس و آبیاری را به صاحبان ملک خواهند سپرد.

این طرح را نباید با طرح‌هایی همچون توزیع رایگان نهال در بین اقشار مردم که در هفته منابع طبیعی انجام می‌شود، یکسان گرفت.

اشتباه نکنیم؛ این طرح را نباید با طرح‌هایی همچون توزیع رایگان نهال در بین اقشار مردم که در هفته منابع طبیعی انجام می‌شود، یکسان گرفت چرا که تفاوت این دو طرح از منظر کیفیت و درستی اجرا از زمین تا آسمان است.

درختی که ریشه‌هایش به خاک مقدس چنگ زده باشد، قطع به یقین لبخندهای خشکیده را دوباره خواهد رویاند، زخم‌های نمک خورده را در لابه‌لای درهم تنیدگی شاخسار خود التیام می‌دهد و قلب‌های رنجیده دورافتاده را نزدیک و نزدیک‌تر خواهد کرد.

با اجرای صحیح طرحی که ما «کوچه‌های سبز» نام گذاشتیم، سبزینگی محیط به قلب‌ها هم ریشه خواهد دواند تا معدود مشت‌هایی که برای سلب آرامش دیگران گره شده یا لب‌هایی که به حرف‌های ناسزا باز می‌شود بی‌اختیار بسته بمانند.

اصلاً چرا سخن را به بیراهه ببریم، در همین کوچه پس کوچه‌های شهر دلواپسی‌های زیادی کمین کرده است تا هر روز در فرم دل‌نگرانی‌های مرسوم جامعه به زندگی یکی شبیخون زده و آرامش را از آن‌ها سلب کند و این در حالی است که مدت‌هاست مسئولان فرهنگی این شهر با شعار «اردبیل، شهر مهربانی‌ها» در تلاش هستند تا از جنبه‌های مختلف به این مؤلفه سبز و زیبا دست پیدا کنند.

درختان استواری که پهلو به پهلوی هم قد کشیده‌اند زبان دوستی و محبت را بهتر از هر کس دیگری بلدند و هر یک می‌توانند برای پادرمیانی آمده باشند تا با طراوت و سبزینگی خود بر بغض خفته و حرف‌های در گلو مانده مردم خسته شهر چیره شوند.

در شهری که بذر درخت کاشته شود، جرعه جرعه آرامش را می‌توان سرکشید و خیابان‌های زرد و نارنجی آن جایی برای لانه کردن غم و اندوه نخواهند داشت.

اینجا عشق و آرامش دالان قلب‌ها را خواهد شکافت و سایه سار درختان سر به فلک کشیده روح را با موسیقی طبیعت تحریک خواهد کرد تا حرف‌های تلنبار شده در سینه به هق هق شبانه تبدیل نشود.

چنین دیدگاه‌هایی روی کاغذ زیبا به نظر می‌رسند، اما تا زمانی که تصمیم سازان قدرت به دست، مُهر مجوزهایشان را تنها برای احداث ساختمان‌های بلندمرتبه بغلتانند آب از آب تکان نخواهد خورد و مثل گذشته در عمل لنگ خواهیم ماند.

*خبرنگار و فعال اجتماعی

کد خبر 5380680

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه اردبیل

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تغییر فوق العاده زیبای خانم بازیگر سریال در پناه تو بعد 29 سال ! / انگار قالی کرمانه !