ارج نهادن بر طرح بزرگ زندگی

عفت حیدری
باشگاه تاب آوری
بخشی از رشد تاب آوری یادگیری آن است که چگونه بحرانها را کنترل کنیم و اجازه ندهیم آنها ما را کنترل کنند. برای این کار از شما میخواهم آنچه را در مواقع بحران حس میکنید، دوباره قالب بندی کنید.برای شروع، به زندگی تان به شیوه ای گسترده بیندیشید.
فکر کنید زندگی تان قسمتهای زیادی دارد، نه آن که اجازه دهید بحران، زندگی تان را به طرز باورنکردنی محدود کند. به خاطر داشته باشید که نمیتوانید از رویدادهای تنش زا جلوگیری کنید، اما میتوانید نحوه ی تفسیر و واکنش خود را به این وقایع،نظیر راهکاری که در ادامه خواهیم دید، عوض کنید.تاب آوری اینگونه به شما کمک میکند.
خیلی مهم است که دورنمای وسیعی داشته باشید.وقتی به بخشهای مختلف زندگی تان نگاه میکنید، طوری به آنها بنگرید که گویی به هم مرتبط اند و در یک ساختار قرار دارند. در حقیقت به این ساختار به شکل طرح بزرگی نگاه کنید.طرح جامعی برای زندگیتان، که در آن هدفهایی دارید، لازم است چیزهای مشخصی بیاموزید، چالشهای خاصی که بارها و بارها ظاهر میشوند و به شما فرصتهایی میدهند بر آنها غلبه کنید و درسهای مهم خاصی را در این فرایند بیاموزید.
من تقدیرگرا نیستم. نمیگویم که نمیتوانیم تغییرات چندانی در زندگی خود ایجاد کنیم.میخواهم بگویم که اگر به زندگی تان به شکل طرح،آهنگ و ریتم نگاه کنید، آنوقت راحتتر میتوانید تغییرات را در جهتی که میخواهید اعمال کنید و این کار یعنی به یکی از ارزشمندترین منابع خود یعنی تاب آوری تان به مثابه راهی برای انجام دادن این کار آگاه تر باشید.
اینشتین گفت که تکرار یک کار و انتظار داشتن نتیجه ای متفاوت به معنای حماقت است. اما گفته ی او مانع از آن نیست که بسیاری از ما دست به چنین کاری نزنیم. در نهایت کمی احساس حماقت میکنیم، بیشتر به این دلیل که احساس میکنیم به دام افتاده ایم.بنابراین به جای آن که احساس کنید به دام افتاده اید و محکوم هستید که با یک الگو زندگی کنید، میتوانید این الگو را دوباره قالب بندی و درک کنید که این موضوع چالش برانگیز ممکن است باعث تغییرات بزرگی در زندگی تان شود.چالش رشد در این عرصه، به دست آوردن تاب آوری، بخشی از طرح بزرگ زندگی شماست. بنابراین چه چیزی مانع از آن می شود که انتخاب آگاهانه ای انجام دهیم تا بحران ها را معنادار وتاب آوری خود را هوشیارانه کنیم؟
آغاز افکار دخترانه
هرچند ممکن است عجیب به نظر برسد، از راهکار تلاش برای پیدا کردن راه حل ها در سراسر زندگیمان استفاده میکنیم.البته غالبا ممکن است از آن آگاه نباشیم.به منزله ی فرد بزرگسال به دنبال درک آن هستیم که دنیا چطور کار میکند.ما این کار را در دوران کودکی هم انجام داده ایم.در کودکی دوست داشتیم که بند کفش هایمان را ببندیم و در عین حال میخواستیم بدانیم که بزرگسالی به چه معناست.رشد برای ما مهیج بود.
بعضی از ما دل توی دلمان نبود ببینیم که در بزرگسالی چه شکلی میشویم و چگونه رفتار میکنیم.برای بزرگ شدن بی صبر و تحمل بودیم.از وسایل آرایش مادرمان استفاده میکردیم و با کفشهای پاشنه بلند او این طرف و آن طرف میرفتیم.لباسهای مادرمان را میپوشیدیم و گاهی هم عطر او را میزدیم.
برای آنکه این سفر را درک کنیم، سوالهایی می پرسیدیم.سوالهایی که بی پایان به نظر میرسیدند و امیدوار بودیم جواب بگیریم.به دقت افراد بزرگسال پیرامون خود را حتی در تلویزیون و فیلم ها مشاهده می کردیم.و از آنچه میدیدیم تقلید میکردیم.از قوه ی تخیل خود استفاده و خانه بازی یا مدرسه بازی میکردیم.مثل بزرگترها رفتار میکردیم و اغلب همان کلمات آنها را در بازیهای مان به کار میبردیم. در نتیجه ما در باره خود به نتایجی رسیدیم، در این باره که به منزله ی دختر و زن در آینده باید چطور رفتار کرد و از خود چه انتظاری باید داشت.چه چیزی مجازاست و چه چیزی غیر مجاز.چه رفتاری موثر است و چه رفتاری بی تاثیر.این کار در عمل کاملا سرراست و ساده بود.اگر خوش شانس بودیم،رشد و نمو میکردیم و درک خود را گسترش میدادیم، و به آن سوی فرضیاتی گذر می کردیم که در کودکی درباره ی نقش خود به مثابه ی زن داشتیم.
اما اگر فرایند رشد به دلیل هر نوع آسیب یا ضربه ای قطع شده یا به دلیل نگرش خانواده به زنان تشویق نشده یا به شکلی با مانعی روبرو شده، در این صورت درک ما از دنیا تحریف شده است.
ما واقعیتی را که در مقام کودک درک کرده بودیم، با خود به دوران بزرگسالی آورده ایم.در نتیجه، به منزله ی افراد بزرگسال در معرض این خطر هستیم که با چالشها و دشواری های زندگی از دیدگاه محدود دوران سه سالگی یا شش سالگی خود روبرو شویم.ما دنیای بزرگسالی را بر اساس باورهای دوران کودکی و استدلال کودک درون خود تعبیر و تفسیر میکنیم.وقتی ما این کار را انجام میدهیم، به شیوه های عملی منجر میشود که بر اساس درک دوران کودکی ما از زندگی است، بر مبنای افکاردخترانه ما به شیوه هایی رفتار میکنیم که باور داریم از ما به مثابه ی زن انتظار میرود،حتی اگر این باورها در حال حاضر سودمند یا سازنده نباشند و راه حل هایی واقعی برای گرفتاریهای ما فراهم نکنند.
باشگاه تاب آوری
بخشی از رشد تاب آوری یادگیری آن است که چگونه بحرانها را کنترل کنیم و اجازه ندهیم آنها ما را کنترل کنند. برای این کار از شما میخواهم آنچه را در مواقع بحران حس میکنید، دوباره قالب بندی کنید.برای شروع، به زندگی تان به شیوه ای گسترده بیندیشید.
فکر کنید زندگی تان قسمتهای زیادی دارد، نه آن که اجازه دهید بحران، زندگی تان را به طرز باورنکردنی محدود کند. به خاطر داشته باشید که نمیتوانید از رویدادهای تنش زا جلوگیری کنید، اما میتوانید نحوه ی تفسیر و واکنش خود را به این وقایع،نظیر راهکاری که در ادامه خواهیم دید، عوض کنید.تاب آوری اینگونه به شما کمک میکند.
خیلی مهم است که دورنمای وسیعی داشته باشید.وقتی به بخشهای مختلف زندگی تان نگاه میکنید، طوری به آنها بنگرید که گویی به هم مرتبط اند و در یک ساختار قرار دارند. در حقیقت به این ساختار به شکل طرح بزرگی نگاه کنید.طرح جامعی برای زندگیتان، که در آن هدفهایی دارید، لازم است چیزهای مشخصی بیاموزید، چالشهای خاصی که بارها و بارها ظاهر میشوند و به شما فرصتهایی میدهند بر آنها غلبه کنید و درسهای مهم خاصی را در این فرایند بیاموزید.
من تقدیرگرا نیستم. نمیگویم که نمیتوانیم تغییرات چندانی در زندگی خود ایجاد کنیم.میخواهم بگویم که اگر به زندگی تان به شکل طرح،آهنگ و ریتم نگاه کنید، آنوقت راحتتر میتوانید تغییرات را در جهتی که میخواهید اعمال کنید و این کار یعنی به یکی از ارزشمندترین منابع خود یعنی تاب آوری تان به مثابه راهی برای انجام دادن این کار آگاه تر باشید.
اینشتین گفت که تکرار یک کار و انتظار داشتن نتیجه ای متفاوت به معنای حماقت است. اما گفته ی او مانع از آن نیست که بسیاری از ما دست به چنین کاری نزنیم. در نهایت کمی احساس حماقت میکنیم، بیشتر به این دلیل که احساس میکنیم به دام افتاده ایم.بنابراین به جای آن که احساس کنید به دام افتاده اید و محکوم هستید که با یک الگو زندگی کنید، میتوانید این الگو را دوباره قالب بندی و درک کنید که این موضوع چالش برانگیز ممکن است باعث تغییرات بزرگی در زندگی تان شود.چالش رشد در این عرصه، به دست آوردن تاب آوری، بخشی از طرح بزرگ زندگی شماست. بنابراین چه چیزی مانع از آن می شود که انتخاب آگاهانه ای انجام دهیم تا بحران ها را معنادار وتاب آوری خود را هوشیارانه کنیم؟
آغاز افکار دخترانه
هرچند ممکن است عجیب به نظر برسد، از راهکار تلاش برای پیدا کردن راه حل ها در سراسر زندگیمان استفاده میکنیم.البته غالبا ممکن است از آن آگاه نباشیم.به منزله ی فرد بزرگسال به دنبال درک آن هستیم که دنیا چطور کار میکند.ما این کار را در دوران کودکی هم انجام داده ایم.در کودکی دوست داشتیم که بند کفش هایمان را ببندیم و در عین حال میخواستیم بدانیم که بزرگسالی به چه معناست.رشد برای ما مهیج بود.
بعضی از ما دل توی دلمان نبود ببینیم که در بزرگسالی چه شکلی میشویم و چگونه رفتار میکنیم.برای بزرگ شدن بی صبر و تحمل بودیم.از وسایل آرایش مادرمان استفاده میکردیم و با کفشهای پاشنه بلند او این طرف و آن طرف میرفتیم.لباسهای مادرمان را میپوشیدیم و گاهی هم عطر او را میزدیم.
برای آنکه این سفر را درک کنیم، سوالهایی می پرسیدیم.سوالهایی که بی پایان به نظر میرسیدند و امیدوار بودیم جواب بگیریم.به دقت افراد بزرگسال پیرامون خود را حتی در تلویزیون و فیلم ها مشاهده می کردیم.و از آنچه میدیدیم تقلید میکردیم.از قوه ی تخیل خود استفاده و خانه بازی یا مدرسه بازی میکردیم.مثل بزرگترها رفتار میکردیم و اغلب همان کلمات آنها را در بازیهای مان به کار میبردیم. در نتیجه ما در باره خود به نتایجی رسیدیم، در این باره که به منزله ی دختر و زن در آینده باید چطور رفتار کرد و از خود چه انتظاری باید داشت.چه چیزی مجازاست و چه چیزی غیر مجاز.چه رفتاری موثر است و چه رفتاری بی تاثیر.این کار در عمل کاملا سرراست و ساده بود.اگر خوش شانس بودیم،رشد و نمو میکردیم و درک خود را گسترش میدادیم، و به آن سوی فرضیاتی گذر می کردیم که در کودکی درباره ی نقش خود به مثابه ی زن داشتیم.
اما اگر فرایند رشد به دلیل هر نوع آسیب یا ضربه ای قطع شده یا به دلیل نگرش خانواده به زنان تشویق نشده یا به شکلی با مانعی روبرو شده، در این صورت درک ما از دنیا تحریف شده است.
ما واقعیتی را که در مقام کودک درک کرده بودیم، با خود به دوران بزرگسالی آورده ایم.در نتیجه، به منزله ی افراد بزرگسال در معرض این خطر هستیم که با چالشها و دشواری های زندگی از دیدگاه محدود دوران سه سالگی یا شش سالگی خود روبرو شویم.ما دنیای بزرگسالی را بر اساس باورهای دوران کودکی و استدلال کودک درون خود تعبیر و تفسیر میکنیم.وقتی ما این کار را انجام میدهیم، به شیوه های عملی منجر میشود که بر اساس درک دوران کودکی ما از زندگی است، بر مبنای افکاردخترانه ما به شیوه هایی رفتار میکنیم که باور داریم از ما به مثابه ی زن انتظار میرود،حتی اگر این باورها در حال حاضر سودمند یا سازنده نباشند و راه حل هایی واقعی برای گرفتاریهای ما فراهم نکنند.
برگرفته از کتاب تاب آوری زنان
نوشته پاتریشیا اوگورمان.
برگردان دکترمحمدرضا مقدسی، عفت حیدری،نشررشد، 1399