کتاب آداب عروسی در اردبیل ، نگاهی به رسوم در حال فراموشی


کتاب  آداب عروسی در اردبیل ، نگاهی به رسوم در حال فراموشی

اردبیل- ایرنا- کتاب آداب عروسی در اردبیل که از سوی داود کیانی تالیف شده، نگاهی گذرا به آیین‌ها و جشن‌های مرتبط با آغاز زندگی مشترک بین زوج‌های جوان اشاره دارد که این روزها در حال فراموشی است.

به گزارش ایرنا، باورها و آرزوهای هر ملتی را به عنوان آیینه‌ای تمام نما می‌توان در آداب و رسوم آنها جست و جو کرد و مجموعه آداب و رسوم هر ملتی در بطن خود خرده‌فرهنگ‌هایی دارد که شالوده و اساس فرهنگ آن جامعه را پی‌ریزی می‌کند.

بازخوانی فلسفه و چگونگی به وجود آمدن این آیین‌ها حتی می‌تواند راهگشای ما در شناخت باورهای اساطیری هر قوم و ملتی باشد؛ از سویی کار صیانت از این میراث فرهنگی رسالت سترگ است که بر دوش آحاد جامعه قرار دارد؛ به ویژه منابع اصلی این مواریث، یعنی افراد کهنسال جامعه با سرعتی باور نکردنی از دسترس خارج می‌شوند.

یکی از این آیین‌ها همسرگزینی و انتخاب فردی برای آغاز زندگی مشترک به عنوان یکی از مهمترین رویدادهای زندگی هر انسانی است که همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده اما در این روزها در میان هیاهوی زندگی ماشینی رو به اضمحلال گذاشته است.

در چنین آیینی که این روزها دچار تغییراتی شگرف شده است، در گذشته‌های نه‌چندان دور تمامی گروه‌های سنی و اجتماعی را در بر می‌گرفت؛ به طوری که برگزاری هر جشن عروسی نه تنها زوج‌ و خانواده‌ها، بلکه همه اهالی یک محله، روستا و یا ایل را شامل می‌شد.

آیین‌های عروسی آن سال‌ها با چنان شکوهی برگزار می‌شد که تا چندین روز برای قشر وسیعی از اهالی منطقه شادی و نشاط به همراه می‌آورد و آثار جانبی آن بر زندگی افراد مانند مشارکت اجتماعی و نوع‌دوستی مشهود می‌نمود.

الچیلیک(خواستگاری)

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: قیز گوردو (دیدن دختر)در گذشته نخستین مرحله از مراسم الچیلیک یا همان خواستگاری بود که به منظور رویت دختران و ارزیابی ظاهری آنان از سوی زنان خانواده داماد صورت می‌گرفت و البته انتخاب دختری مناسب برای همسری از مسئولیت‌هایی بود که در درجه اول برعهده مادر و خواهر پسر قرار داشت.

پس از این دیدار اولیه، در مرحله دوم بانویی از سوی خانواده پسر برای کسب اطلاع تلویحی از تصمیم خانواده دختر در خارج از محیط خانه، در مکان‌هایی مانند مسجد و بازار خود را به مادر دختر می‌رساند و موضوعات متفرقه‌ای را پیش می‌کشید تا در ضمن گفت و گو نظرشان را تخمین بزند.

فرد مورد نظر در این مرحله با تعریف و تمجید از پسر و خانواده‌اش تمام تلاش خود را برای جلب رضایت خانواده دختر انجام می‌داد؛ این کار که به طور معمول بدون اطلاع و هماهنگی قبلی صورت می‌گرفت، آغیز آرادی یا آغیز اُخودو نامیده می‌شد.

اگر این فرآیند نیز به خوبی پیش می‌رفت و بانوی مامور گزارش مثبتی از کار خود می‌داد، در نهایت نوبت به برگزاری مجلس خواستگاری اولیه می‌رسید که همواره با اما و اگرها و بایدها و نبایدهای بسیاری همراه می‌شد.

از تعیین سَعد و نحس گرفته تا فرو کردن سوزن فلزی در جدار در و دیوار خانه به منظور حبس کردن شیاطین و ارواح خبیثه به منظور جلو گیری از همراهی آنان برای رفتن به خانه دختر و یا خودداری از بیان هرگونه مطلبی که به نوعی نمایانگر اشتیاق و علاقه غیرمتعارف خانواده دختر یا پسر باشد.

پس از آن مادر و خواهر پسر با همراهی چند نفر از منسوبان خیلی نزدیک مانند عمه و خاله به خانه دختر می‌رفتند که به طور معمول این امر عصرها صورت می‌گرفت.

آداخلانماق(نامزدی)

پس از انتخاب دختر و انجام مراسم خواستگاری و شیرینی ایچدی، نوبت آداخلانماق یا همان به نامزدی رسمی دختر و پسر می‌رسید که در اردبیل و برخی از آبادی‌ها به شال اوزوک یا اوزوک تاخدی معروف بود.

این مراسم با حضور بستگان نزدیک هر ۲ خانواده در خانه دختر برگزار می‌شد و خانواده پسر هدیه‌هایی شامل یک حلقه انگشتری، طاقه‌ای شال، یک قطعه یایلیق یا روسری، مقدای پارچه و شیرینی، یکی دوتا شمع، دو سه کله قند، مقدای چای و نقل یا نبات را پیشکش می‌کردند.

به طور معمول در خانه دختر مجلسی برای زنان و مردان برگزار می‌شد و هدایا را به شکل زیبایی در مجموعه‌های مسی در مجلس زنانه می‌چیدند؛ قندها را به مجلس مردانه می‌بردند و می‌شکستند و سپس تکه‌های آن را به همراه نقل، نبات و شیرینی در بشقاب‌ها و نعلبکی‌ها می‌ریختند و به مجلس زنانه می‌فرستادند.

دختر با شکستن قند وارد مجلس زنانه می‌شد و نخستین بشقاب به مادر دختر و سپس بشقاب بعدی به مادر پسر فرستاده می‌شد؛ سپس دختر رو به قبله می‌ایستاد و آنگاه مادر، خواهر و یا خاله و عمه داماد حلقه انگشتری را از داخل مجموعه مسی برمی‌داشت و در انگشت میانی عروس که نشان بارماقی نامیده می‌شد، قرار می‌داد.

سپس یایلیق را بر سر عروس می‌کشید، او را در آغوش می‌فشرد و شالی را بر دوشش می‌انداخت؛ در این هنگام هلهله شادی و مبارک‌باد در فضای مجلس طنین‌انداز می‌شد.

عروس پس از توقفی کوتاه اجازه گرفته و از اتاق خارج می‌شد و مدعوین مورد پذیرایی قرار می‌گرفتند و در این میان برای رعایت موازین شرعی صیغه محرمیتی نیز بین دختر و پسر جاری می شد تا نوبت به مراسم رسمی کبین کَسدی یا همان عقدخوانی برسد.

بازارلیق

پس از مراسم نامزدی نوبت به بازارلیق یا همان خرید سور و سات عروسی می‌رسید که شامل خرید انواع پارچه‌های رنگی، لباس، طلا و جواهر برای عروس، رخت و لباس داماد و هدایایی به عنوان خلعت برای خانواده عروس و داماد بود.

این مراسم به طور معمول یک هفته پیش از آغاز عروسی و با مشارکت جمعی از نزدیکان عروس و داماد انجام می‌گرفت و بازار تاریخی اردبیل با توجه به تنوع مغازه‌ها و فروشگاه‌های تابعه‌اش، محل مراجعه بیشتر این خانواده‌ها می‌شد.

کار خرید وسایل و سور و سات عروسی که برای برخی خاطره‌انگیز و هیجانی بود، شامل کاروانی ۱۰ تا ۲۰ بیست نفره از مادر، خواهر و برادر عروس و داماد و نزدیکانی مانند عمه و خاله می‌شد که در سوق و سراهای بازار به راه می‌افتادند.

این مراسم موضوع علی‌حده‌ای از خرید روغن، برنج، چای، قند و دیگر اقلام بود که پیش‌تر از سوی خانواده داماد تهیه و به همراه دو سه راس گوسفند برای پذیرایی از مدعوین به خانه عروس فرستاده می‌شد.

در روز بازارلیق خرید خلعت برای اقوام نزدیک عروس و داماد امری ضروری بود و انجام ندادن آن گاه می‌توانست به سال‌ها دوری و قهر عمه‌ها، خاله‌ها، زن‌دایی‌ها و زن‌عموها منجر شود.

کبین کَسدی(عقدخوانی)

بعد از بازارلیق نوبت مراسم کبین کسدی یا عقدخوانی می‌رسید که مراسم شیوخ و بزرگان فامیل بود و البته با مراسم نامزدی فاصله چندانی نداشت و زمان قطعی برگزاری آن در مراسم پارچا کَسدی تعیین می‌شد.

یکی دو روز از قبل از این مراسم آینه و شمعدان، خوانچه نان و اسفند، رخت عروس، طبق نقل و کاسه نبات، طبق کله قند، طبق میوه، طبق شیرینی، شیشه‌های گلاب و قوطی هل را از سوی طبق‌کشان به خانه عروس می‌فرستادند.

سفره عقد را در اتاقی که برای این مراسم در نظر گرفته شده بود، می‌چیدند و جلوی عروس جانماز ترمه یا مخمل مروارید زیبایی که در جهیزیه داشتند، پهن می‌کردند و قرآن مهر کرده را در روپوش اطلسی بر ترمه می‌گذاشتند.

اجزای سفره عقد بی‌دلیل و بی‌حکمت نبود و هر ترکیب و ماده‌ای که در آن به کار می‌رفت، معنایی ویژه داشت و حین خواندن خطبه، عروس را کنار سفره و روی پارچه ترمه‌ای که روی ظرفی مسین کشیده شده بود، می‌نشاندند.

آنگاه دختران جوان دم بخت یا زن‌های تازه عروس شده و سفیدبخت، سفره سپید رنگی را در بالای سر عروس و داماد می‌گرفتند و تکه‌های قند را بر روی آن می‌ساییدند و جملاتی دایر بر آرزوی خوشبختی برای زوج جدید بر زبان جاری می‌کردند.

کتاب "آداب عروسی در اردبیل" در صفحه ۱۷۲ از سوی انتشارات محقق اردبیلی روانه بازار شده است.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه اردبیل

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


لاوروف: سران ارمنستان به دنبال برهم زدن روابط با روسیه هستند