توصیه در رهیاری (کوچینگ)
منشور اخلاقی رهیاری که در فدراسیون بینالمللی کوچینگ ICF تعریف شده است از شما میخواهد که تعارضات رابطهای را که ناشی از نقشهای دوگانه است بررسی کنید و این تعارضات را به حداقل برسانید. تغییر نقش از کوچ به مشاور در طول مکالمه رهیاری نامناسب، گیج کننده و حتی ممکن است غیراخلاقی باشد.
توصیه در رهیاری (کوچینگ)
به گزارش میگنا قطعا برایتان پیش آمده که مراجعی که برای خدمات رهیاری (کوچینگ) به شما مراجعه کرده در بن بست یا دوراهی گیر کرده است و به شما میگوید "خب، به نظر شما من باید چه کار کنم؟"
در این شرایط چه پاسخی میدهید؟
ما به عنوان رهیار معتقدیم که مراجعان پاسخ های خاص خود را دارند و نقش کوچ ایجاد فضایی است خود مراجع بتواند از توانایی، هوش، خرد و شهود خود استفاده نماید. بر این مبنا، توصیه کردن از استقلال فکری مراجع میکاهد و امکان خلاقیت را از او سلب میکند. وقتی یک رهیار (کوچ) توصیه میکند، نه تنها مراجع راه حلهای کمتری در اختیار دارد، بلکه چون خودش به راه حل مذکور نرسیده است مسئولیت کمتری را به عهده میگیرد. انگلمن و همکاران در تحقیقی در سال 2009 به رابطه بین مشاوره مالی و تصمیم گیری پرداختند.
نتایج تحقیق آنها حاکی از آن بود که وقتی مغز در حال دریافت مشاوره است، تخلیه میشود. به عبارتی در حین توصیه مغز در حالتی خنثی قرار میگیرد، توصیه واقعی به نئوکورتکس وارد نمیشود. در نهایت، ممکن است درک و اجرای آن توصیه بعدها صورت بگیرد یا هیچگاه صورت نگیرد.
به عنوان رهیار (کوچ)، لازم است کل مغز مراجعان خود را کاملاً درگیر کنیم. با توصیه کردن بخشهای منطقی مغز مراجع را درگیر میکنیم در صورتیکه در فرآیند تصمیمگیری برای درگیر کردن کامل مراجع لازم است بخشهای احساسی و حسی مغز او را نیز دخیل کنیم. اگر مغز مراجع به طور کامل درگیر نشود، احساسات او پشتیبانی از نیازش نکند و عضلات حسی حرکتی او درگیر نشود احتمال اینکه تصمیمی کارساز بگیرد به طور چشمگیری کاهش مییابد.
بازی در نقشهای دوگانه
به عنوان رهیاران (کوچهای) حرفه ای، باید از خودمان بپرسیم که انگیزه توصیه کردن به مراجع چیست؟ آیا وسوسه شدهایم که خودمان، معلومات و تجربیاتمان را به رخ مراجع بکشیم یا میخواهیم به نفع مراجع پیش برویم؟ طبیعی است که گاهی وسوسه شوید توصیه کنید، همه دوست دارند با ارائه نظرات ارزشمند حس احترام دیگران را جلب کنند و شما هم مستثنی نیستید.
با این وجود، منشور اخلاقی رهیاری که در فدراسیون بینالمللی کوچینگ ICF تعریف شده است از شما میخواهد که تعارضات رابطهای را که ناشی از نقشهای دوگانه است بررسی کنید و این تعارضات را به حداقل برسانید. تغییر نقش از کوچ به مشاور در طول مکالمه رهیاری نامناسب، گیج کننده و حتی ممکن است غیراخلاقی باشد. افرادی که دارای نقش دوگانه هستند باید توجه بیشتری به مشارکت داشته باشند تا از مرزهای مشخص اطمینان حاصل کنند. به طور مثال روانشناسی که با مراجعش در فرایند کوچینگ وارد میشود اگر در میان جلسه نقش مشاور را به خود بگیرد فرایند رهیاری را مختل میکند.
رویکردی بیطرفانه
حتی اگر در خصوص مساله مراجع تخصص یا تجربهای دارید و مراجع نظر شما را جویا میشود، میتوانید بدون ارائه توصیه خاصی، نظر خود را به طور کلی بیان کنید. در این صورت از هیچ وجه خاص و روش خاصی جانبداری نکنید و به طور کلی عنوان کنید که «پیش از این مراجعانی با مسائل مشابه دیدهام که هر کدام تصمیمی متفاوت گرفتهاند، گاهی بعضی این کار را انجام دادند و برخی دیگر آن طور و در نهایت نتیجه تصمیمشان برای هر دو نوع مثبت بود چون آن روش با شرایط خود آنها همخوانی بیشتری داشت. اینطور ادامه دهید تا آن موضوع را به یک تجربه یادگیری تبدیل کنید که در آن مراجع بتواند آگاهی بیشتری کسب کند و مسئولیت آن تصمیم را به عهده بگیرد.
از شوخ طبعی استفاده کنید
از آنجایی که در رهیاری مراجعین در بسیاری جهات به خودشان اطمینان ندارند و حتی روشهایی که به ذهنشان میرسد را احمقانه فرض میکنند یکی از روشهایی که در این فضا میتوانید اسفاده کنید استفاده از حس شوخ طبعی برای کم کردن اضطراب اوست تا فضای ذهنش تخلیه شود و بتواند به افکار بدیع و نو دست یابد. از او بپرسید «احمقانه ترین راهحلی که به ذهنت میرسد چیست؟» بگذارید نگرانیهایش را به همراه ایدههایی که به نظرش احمقانه است به زبان بیاورد. بیان ایدههای احمقانه به او فرصت میدهد که بدون قضاوت حتی احساسات فروخوردهای که مانع یافتن راهحل است را تخلیه نماید.
به طور فیزیکی جای خود را با مراجع عوض کنید
گاهی مراجع شما را به عنوان یک همه چیزدان میداند و اگر در تله توصیه کردن بیفتید هیچگاه به توانمندسازی او کمکی نخواهید کرد. اگر دیدید مراجع شما را یک معجزهگر و همهچیزدان میداند و میپرسد من باید چه کنم جای خود را به طور فیزیکی با او عوض کنید. این تعویض جایگاه به او این فرصت را میدهد که به صورت فیزیکی در جایگاه یک همهچیز دان قرار بگیرد و به طور ذهنی خودش را در موقعیتی فرض کند که میتواند توصیههای کارساز بدهد. وقتی جای خود را با او عوض کردید دقیقا با کلیدواژهها و تن صدای او سوالش را از خودش بپرسید. این تکنیک شاید به نظر ساده برسد ولی اگر در تمرینات خود استفاده کنید، نتایج آن برایتان شگفتانگیز خواهد بود.
سوال از ذهنیت و عملکرد الگوی رفتاری مراجع
در برخی موارد مراجع از موضوعی صحبت میکند و فکر میکند خودش از پس آن موضوع بر نمیآید ولی اشاره به افرادی میکند که توانستهاند از چالشهایی مرتبط عبور کنند. در مورد شاخصترین الگوی فرد را شناسایی کنید و از او بپرسید «چه کسی اگر جای تو بود به راحتی پاسخ این سوال را میدانست؟» و وقتی به نامی رسیدید، او را دعوت کنید تا با چند نفس عمیق خودش را در فضایی ببینید که آن شخص در مقابل اوست.
از او بخواهید که سوالش را از الگو بپرسد. در پاسخ عملا خودش در حال پاسخ به سوال خودش است و پاسخ را به الگو فرافکنی میکند. برای وضوح به پاسخ شما سوالات بازی بپرسید که جنبههای مختلف موضوع برایش روشن شود. در نهایت با سه نفس عمیق او را به فضای جلسه بازگردانید و ادامه جلسه را پیش ببرید و از او بخواهید تکلیفی برای اجرایی کردن توصیههای دریافتی برای خودش تعیین کند.
استفاده از منابع خود فرد
اگر مراجع شما علاقهای به تمرینات ذهنی ندارد و یا در ابتدای فرایند هستید که تمرینات ذهنی برای مراجع ناآشنا به نظر میرسد و در این صورت مراجع توصیههای شما را میخواهد، به خاطر داشته باشید که از او به خاطر علاقهمندی به نظرتان تشکر کنید. توضیح دهید که به عنوان یک رهیار توصیه نمیکنید. با مشارکت در یک گفتگوی طوفان فکری به مراجع کمک کنید تا منابعش را کشف کند و فهرستی از راه های ممکن برای ادامه کار و انواع افرادی که می توانند آنچه را که لازم است ارائه دهند، تهیه کند.
این لیست ممکن است شما نیز به عنوان یک متخصص در این لیست باشید. اگر موافقید نظر خود را به متخصص بیان کنید، این گفتگو را در مکانی متفاوت و در زمانی متفاوت از جلسه رهیاری (کوچینگ) انجام دهید. حواستان باشد در آن شرایط به عنوان یک فرد پاسخ میدهید، نه در نقش خود به عنوان یک رهیار حرفهای و این را به مراجعتان هم گوشزد کنید تا وابستگی به شما مانع فرایند ارتقا مراجع نشود.
تداخل نقشها
فرض کنید به عنوان رهیار داخلی و همچنین مدیر منابع انسانی در شرکتی مشغول فعالیت هستید و به تازگی به شما اطلاع داده شده است که شرکت قصد دارد تا چند ماه دیگر چند نفر را اخراج کند و برخی مراجعان شما نیز در لیست اخراجیها قرار دارند. آیا باید کلاه رهیار (کوچ) را بر سر بگذارید یا کلاه منابع انسانی؟ آیا باید به عنوان یک رهیار (کوچ) کنارهگیری کنید؟ پروتکل شرکت شما برای این تعارض چیست؟ اگرچه ممکن است شما به عنوان رهیار در مورد نقشهای خود کاملاً آگاه باشید، ممکن است برای مراجع گیج کننده باشد. بر این اساس همیشه نقشی که بازی می کنید را باید برای مراجع روشن کنید.
کلام آخر
ما به عنوان رهیار حرفهای باید توجه کنیم که استقلال فکری و تجربیات و منابع خود مراجع بسیار ارزشمندتر از دانش،تجربیات و منابع ما است. چراکه نقش ما تسهیلگری و ایجاد فضای رشدی است در فضای آشنا و مورد وثوق مراجع و اگر تغییر نقش دهیم ممکن است امنیت ذهنی و ارتباط پیشبرندهای که با مراجع ساختهایم بر هم زند. توصیهای که ممکن است بسیار ارزشمند باشد و نیت خیر ما نیز آن را حمایت میکند، ممکن است تعارضاتی که مراجع با دیگر منابع قدرت در زندگیش داشته را فراخوان دهد و تاثیرگذاری شما را مختل نماید.
نویسنده : پندارفاضل