مدل و مراحل یادگیری حرکتی / دکتر حسن اریه
یادگیری حرکتی فرآیندهایی همراه با تمرین و تجربه است که به تغییرات نسبتاً دائمی در توانایی انجام حرکات منجر میشود
به طورکلی یادگیری حرکتی فرآیندهایی همراه با تمرین و تجربه است که به تغییرات نسبتاً دائمی در توانایی انجام حرکات منجر میشود. تغییرات به وجود آمده در رفتار در اثر تمرین و تجربه را یادگیری میگویند، اگر این تغییر در رفتار حرکتی باشد، یادگیری حرکتی رخ داده است.
مراحل یادگیری
احتمالاً از نظر یک مشاهده کننده ساده، مردم مهارتهای حرکتی را به شکلهای متفاوت یاد میگیرند، برخی نسبتاً سریع و راحت مهارت را کسب میکنند در حالی که برخی دیگر حتی برای اندکی پیشرفت تلاش زیادی میکنند، دانشمندان حرکت و مربیان آگاه سالهاست که از مراحل رفتاری قابل شناسایی که همه ی یادگیرندهها در اکتساب مهارتهای حرکتی تجربه میکنند آگاهی دارند. هر چند مردم ممکن است این مراحل را با سرعتهای متفاوتی تجربه کنند، گاهی تفاوتها قابل ملاحظه بوده، اما همه ی افراد از مراحل مشابهی عبور میکنند، گویی پیش شرطی برای همه ی یادگیرندهها است.
الگوهای متفاوتی برای شناسایی مراحل متنوعی که مردم هنگام اکتساب مهارتهای حرکتی نجربه میکنند پیشنهاد شده است (آدامز، 1971؛ باندورا، 1986؛ فیتز و پوسنر، 1667؛ جنتایل، 1972و 2000؛ نیوول و ون امریک، 1989). اگر چه هر کدام از این الگوها و ویژگیهای مشابهی از حرکت را توصیف میکنند، هر یک طبقه بندی نسبتاً متفاوتی از مراحل یادگیری ارئه میکنند، برخی ترجیح میدهند تغییرات اجرا را در دو مرحله خلاصه میکنند، برخی نیز این تغییرات را در سه مرحله، و برخی دیگر به چهار مرحله تقسیم میکنند. فارغ از اینکه چند مرحله شناسایی شود، هر مدلی پیشروی مشابهی از یادگیرنده و سازگاری با تمرین را توصیف میکنند.
مدل سه مرحله ای یادگیری حرکتی فیتز و پوسنر
الگوی سه مرحله ای فیتز و پوسنر نخستین مدلی بود که به طور گسترده پذیرفته شد. در سال 1976، دو روانشناس، پاول فیتز و میشائیل پوسنر، یک مدل سه مرحله ای از یادگیری مهارت حرکتی پیشنهاد کردند (فیتز و پوسنر، 1976). از آن زمان به بعد، مدل آنها مقبولیت گستردهای کسب کرد و در زمینههای مرتبط با یادگیری و تدریس مهارتهای حرکتی استفاده شد. امروزه این مدل به الگویی استاندارد درتوصیف یادگیری مهارتهای حرکتی تبدیل شده است ( بلکا، 2002).
با توجه به اینکه فرایندهای شناختی، ادراکی و حرکتی متفاوتی در نقاط مختلف فرایند یادگیری درگیر هستند،
فیتز و پوسنر سه مرحله در اکتساب مهارتهای حرکتی شناسایی کردند:
شناختی
داعی
خودکاری
این مدل یک رویکرد نظری شناختی برای طبقه بندی مراحل یادگیری ارائه میکند، که طی آن از پیشروی از حافظه اخباری به حافظه رویهای برای توجیه تغییرات در رفتارهای قابل مشاهده در هر مرحله استفاده میشود. در هر مرحله یادگیرنده با یک مجموعه منحصر به فردی از مسائل روبه رو میشود و نقش حافظه و شناخت به عنوان کلید حل آن مسائل قلمداد میشود.
پیشرفت در مراحل یادگیری
اگرچه مدل سه مرحله ای فیتز و پوسنر مراحل منحصر به فردی از مهارت را مشخص میکند که به وسیله آن یادگیرندهها پیشروی میکنند، پیشرفت از میان این مراحل بیشتر پیوسته و متوالی تلقی میشود تا منقطع و نامتوالی. همانگونه که فیتز و پوسنر میگویند، یک مرحله به تدریج در مرحله دیگر ادغام میشود، به طوری که هیچ مرحله انتقالی مشخصی بین آنها شفاف نیست (1976). انتقال یا گذر از یک مرحله به مرحله دیگر تدریجی است و به ندرت از راه تغییرات ناگهانی اجرا میشود.
در حقیقت، انتقال از یک مرحله به مرحله دیگر اغلب دو سو گرا یا دو حالتی است، و نشان دهنده رفتارهایی است که هر دو مرحله را نمایش میدهند (در این مرحله معمولاً بهتر است فرض شود که یادگیرنده به مرحله بالایی رسیده است و آموزشها منطبق با آن ارئه شود). همچنین یادگیرنده ممکن است به مرحله آخر نرسد. با این حال یادگیری را میتوان به عنوان یک پیوستار تصور کرد، که با تمرین از مراحل شناختی به سمت خودکاری پیشروی میکند.