زندگی سلنا گومز زیر و رو شد!

سلنا گومز بیش از چهار سال است با شبکه‌های اجتماعی سروکاری ندارد. سلنا گومز، خواننده و بازیگر آمریکایی در مصاحبه اخیر خود با برنامه تلویزیونی «صبح به‌خیر آمریکا» درباره این‌ که چگونه فاصله گرفتن از فضای مجازی به مدت چهار سال و نیم و تشخیص اختلال دوقطبی‌اش زندگی او را تغییر داد، صحبت کرد.

این هنرمند تگزاسی که ابتدا با هنرپیشگی پا به عرصه نمایش گذاشت، حالا با همکاری مادرش، مندی تیفی، برنامه‌ای به‌ نام «واندرمایند» (Wonder mind) راه‌اندازی کرده است که هدف آن کمک به کاربران در مورد مشکلات روان‌شناسی و داشتن ذهنی سالم‌تر است. او پیش از این نیز با راه‌اندازی خط تولید لوازم آرایشی «زیبایی کمیاب» (Rare Beauty) در عرصه کسب‌وکار موفق عمل کرده بود و اکنون با هدفی عالی‌تر پا پیش گذاشته است: «بزرگ شدن جلوی دوربین چیزهای زیادی به من یاد داد.

خودم باورم نمی‌شود از نظر ذهنی به این نقطه رشد رسیده باشم. آن‌هم فقط به این خاطر که برایش قدم‌های جدی برداشتم و به‌نوعی خودم را از اینترنت بیرون کشیدم، چون اصلا طبیعی نبود. دلم می‌خواهد آدم‌های دیگر هم درک بشوند، دیده و شنیده شوند. هیچ اشکالی ندارد که حال آدم خوب نباشد.»

سلنا گومز در این مصاحبه فاش کرد که بیش از چهار سال است با اینترنت سروکاری ندارد و این‌ که با وجود شهرت زیادش، این موضوع باعث شده است احساس «عادی» بودن کند: «چهار سال ونیم است که با اینترنت کاری ندارم. همین زندگی‌ام را به‌کلی زیرورو کرده است. اکنون خوشحال‌ترم، بیشتر حضور دارم و بیشتر با دیگران ارتباط برقرار می‌کنم. این کار باعث شد احساس کنم عادی‌ام.»

او در ادامه درباره یک اختلال روانی‌ که در او تشخیص داده شد و شناخت و اطلاع از وجود این بیماری چقدر به او کمک کرده است، صحبت کرد: «وقتی این اختلال در من تشخیص داده شد واقعا خیالم راحت شد که با خبر شدم. باعث خوشحالی‌ام شد، چون‌ که شروع کردم باز با خودم ارتباط بگیرم و فکر می‌کنم بهترین قسمتش همین بود. از موقع تشخیص و آغاز درمان احتمالا از همه دوران زندگی‌ام شادترم. مادرم شاهد است.»

سلنا گومز که فهرست بلندی از جوایز فراوان در عرصه بازیگری و خوانندگی دارد، از این‌ که تا چند ماه دیگر ۳۰ سالگی‌اش را با حالی خوب آغاز می‌کند، ابراز خوشحالی کرد: «این‌ که با این موقعیت پا به فصل تازه زندگی‌ام بگذارم، بی‌نهایت خوشحالم می‌کند: مستقل، قدرتمند و با اعتماد به‌نفس. می‌دانید؟ این‌همه چیزی است که می‌خواهم. خیلی هیجان‌زده‌ام.»