داستان خنده دار مرد و فروش الاغش!


داستان خنده دار مرد و فروش الاغش!

داستان کوتاه طنز داستانی خنده دار است که علاوه بر ایجاد شادی داستان آموزنده نیز هست. با ما همراه باشید.

مردی الاغش را به بازار الاغ فروشان برد تا بفروشد. وقتی به بازار رسید فریاد رد: این الاغ را میفروشم...

داستان خنده دار مرد و فروش الاغش!

شخصی به وی نزدیک شد و گفت: ۳۰ سکه. شخص گفت: می خرم و پول آن را داد. بعد وسط بازار الاغ فروشان رفت و گفت: آی مردم بشتابید...

داستان خنده دار مرد و فروش الاغش!

و شروع به تعریف از الاغ کرد که مردی اط گوشه بازار گفت: این الاغ را ۴۰ سکه می خرم. دیگری گفت: من ۵۰ سکه مرد دیگری پیشنهاد سکه را داد و دیگری ۷۰ و بعدی ۸۰ صاحب پیشین الاغ با خود گفت: الاغی که مردم حاضر باشند ۸۰ سکه بخرند را چرا من...

داستان خنده دار مرد و فروش الاغش!

نخرم پس دستش را بالا برد و گفت:۹۰ سکه شخص گفت:۹۰ سکه یک ۹۰ سکه دو ۹۰ سکه سه. در این لحظه شخصی مرد را به...

داستان خنده دار مرد و فروش الاغش!

کناری کشید و گفت: ای مرد تو هم فروشنده خوبی بودی هم خریدار خوبی. از شما چند تا در این منطقه هست؟ مرد گفت: زیادیم.

داستان خنده دار مرد و فروش الاغش!

شخص گفت از کجا آمده اید؟ مرد گفت: از بازار بورس ایران.

داستان خنده دار مرد و فروش الاغش!


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه داستان

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


جملات و متن تبریک روز جهانی خلبان به همسرم و عشقم + عکس نوشته و استوری