دانلود جدیدترین عکس خاص هنری برای پروفایل

“ عکس خاص هنری برای پروفایل ۲۰۲۲ “، عکس هنرمندی برای پروفایل + عکس خاص هنری دخترانه + عکس های هنری و گرافیکی + عکس پروفایل هنری نقاشی را در ادامه این مطلب ما برای شما گلچین کردیم تا برای خرید از آنها ایده بگیرید.

عکس خاص هنری برای پروفایل ۲۰۲۲

من در تمامِ این روزها دلم را خوش کرده ام به یک اتفاقِ خوبی مثلِ تو
که میدانم می آیی
دلم را خوش کرده ام به آمدنِ تمامِ روزهای شیرینی که با رسیدنشان طراوت و سرزندگی را به ارمغان می آوردند
و من با تمامِ درخت ها و آسمان ها عهد بسته ام که هر وقت باران گرفت و تو بدونِ چتر به کوچه ها دویدی
من بر لبه ی یک بام بنشینم و با بال و پری خیس، منتظرِ رنگین کمان بمانم و با هر خط لبخندت، به اوج آسمان ها پر بزنم…
و دلم را خوش کرده ام به تمامِ آرزوهای بزرگی که در دل پرورانده ام و بزرگ ترین دلخوشی ام تو! که میدانم می آیی!. مثلِ بهار
اما نه مثلِ باران های نرم و بی صدایش ، بلکه تو با فرشی از گلها و نفس نفس عطرِ بهارنارنج ها و بغل بغل سنبل و سرشار از شکوفه های گیلاس می آیی…
تو که جنست کیمیاست
چشمانت، مهربانیِ آفتابِ روشن است
هر لبخندت، طراوت و شادابیِ گلهاست
و هر نگاهت، زیباییِ خریدنیست
تو که دستانت، سخاوتِ باران و دلت، رنگین کمانِ بعداز هوای خوبِ بارانِ یک عصرِ دلپذیرِ بهاریست…
پس از خودت و خندیدنهایت ، برقِ چشمانت وآرزوهایت، مراقبت کن … چرا که تو ، به مثالِ گلهایی
که زیباترین احساسات را در من بیدار میکنی…
تو آن کوچه باغِ خوشبختی ای که من سفره ی دلم را برای گنجشک هایش باز میکنم و آنها پای حرف هایم مینشینند و پر میزنند و تمامِ دلتنگی هایم را می آورند و مینشانند برسرِ شانه های تو…
تو همان بهارِ از راه رسیده ای که با دستانِ تو، نبضِ سبز آفرینشِ عشق در قلب من کاشته میشود و ریشه های بودنِ من، با سرودنِ نگاهِ تو جریان می یابد…
تو، تبسمِ نهفته، در بغضِ یک غنچه ای…
وقتی که آسمان، ستاره هایش را میشمارد ، چشمانم را میبندم و تو در خواب های روشنِ منی…
فصل ها برای دیدنِ تو انقلاب به پا میکنند
و من، امیدوار میمانم
پا میگیرم
بیدار میشوم و مانندِ آن زمینی میشوم که برای رسیدنِ بهار سجده میکند…
و در من کهکشانی غوطه ور میشود و باران ، با عطرِ تو، آبی میشود
با تو، بهار می شود…

عکس خاص هنری برای پروفایل ۱۴۰۱

من به همه ی چیزهایی که دوست دارم، شب بخیر میگویم
به پائیز به باران به دریا…
به رُزهای زردِ کنارِ باغچه که سوزِ پاییزی رنگشان را پرانده…به پلِ وسطِ رودخانه…به تمامِ درختانی که از وسطشان رد شدم و وقتی برگشتم و به پشتِ سرم نگاه کردم، زیباییِ خلقتِ خدا در تمامِ پیچ و تابِ شاخ و برگ هایشان خلاصه شده بود…
من به آب های درخشان هم شب بخیر می گویم
به صدای دارکوب ها ، به هیزمِ آتشِ کنارِ کلبه ی چوبی
به آبشارهایی که بیقرارِ رسیدن به رودخانه هستند
به رودخانه که انگار، به من لبخند می زند…به کوه ها…
من به همه ی چیز هایی که دوستشان دارم شب بخیر میگویم چون فکر می کنم که بااین کار بسیار خوشحال می شوند…
به صدای تو که از همه چیز در این جهان، بیشتر دوست میدارمش…
من صدای تو را از آب های نقره ای، از درختانِ درهم تنیده شده، حتی صدای تورا از باران های تندِ شب های سردِ پاییز و برف های یک روزِ ساکتِ زمستان هم بیشتر دوست میدارمش…
من، بیشتر از آدم ها کوه ها را دوست دارم
اما تو را از کوه ها هم بیشتر دوست دارم
قله ی کوه ها، جنگل ها، دشت ها… وقتی آنها را نگاه میکنم باخودمیگویم که هیچ چیزی دراین دنیا به اندازه ی زیباییِ دامنه ی کوهها نمیتواند مرا به وجد آورد…
اما دراین دنیا هیچ چیزی به اندازه ی لبخندِ تو مرا برسرِ شوق نمی آورد…
لبخندِ تو خلاصه ی تمامِ خوبیهاست…
وقتی میخندی، انگار تمامِ زیبایی های دنیا یکجا از آنِ من است…
روی گونه هایت یک چاله ای هست که من اون چالِ گونه ی تورا با هیچ چیزی دراین دنیا عوض نمیکنم.
من به چال ِ گونه های تو، شب بخیر میگویم…