در ستایش او که ایران‌گرا بود


در ستایش او که ایران‌گرا بود

عشقی که به ایران داشت امید را در او زنده نگه می‌داشت: «من در قعر ضمیر خود احساسی دارم و آن اینکه رسالت ایران به پایان نرسیده است و شکوه و خرمی او به او باز خواهد گشت».

عصر ایران؛ امید جهانشاهی- غم غریبی است؛ میهنی‌مردی شریف که همۀ عمر در سینه عشق وطن داشت و از ایران نوشت، در غربت، چشم فروبست. دریغ که مرغ جانش اینجا عاشقی کرد و آنجا پرکشید.


نام دکتر اسلامی ندوشن با ایران گره خورده است. او دغدغه‌مند فرهنگ، ادبیات و جامعه ایران بود و در این‌باره بسیار می‌اندیشید و روان و شیرین می‌نوشت.


نثر روان و شیرینش شاید در کتاب «روزها» بیشتر مشهود باشد. اثری چهار‌جلدی که دربارۀ خانه، خاطرات و ایام زندگی خودش نوشت. این کتاب از آن نمونه‌های ناب است از نثر روان و از این باب به نوقلمان توصیه می‌شود به دست گیرند.

در ستایش او که ایران‌گرا بود


در کتاب «گفتن نتوانیم، نگفتن نتوانیم» که مجموعه مقالاتی دربارۀ ایران است، نوشته است: «تمدن ایران، آنچه هست، مربوط به گذشته است. ما چیز چندانی اضافه نکرده‌ایم. بنابراین آنچه لازم است و تاکنون صورت نگرفته شناساندن جوهرۀ تمدن ایران است، جوهرۀ فرهنگ ایران، که یک فرهنگ جهانی است و معروف‌ترین شعرش از سعدی است : بنی‌آدم اعضای یکدیگرند.»


معتقد بود برای شناساندن ایران خیلی غفلت شده و ایران واقعاً مظلوم واقع شده است. دغدغۀ معرفی فرهنگ و ادب ایرانی به جهان را داشت و بارها به تأکید گفت و نوشت که باید جان‌مایۀ پیام‌های انسانی ادبیات ما در قالب‌های گوناگون فیلم و نمایش و ترجمه و شرح و تألیف بیش از پیش به جهان معرفی شود.


اصالت و ارزش محوری را به فرهنگ می‌داد: «نباید فراموش کرد در طی این عمر دراز و پر حادثه، اگر چیزی این مُلک را بر سر پا نگه داشته، فرهنگ بوده است. این فراموشی، خطری است. اگر این فرهنگ نبود، ایران هم به سرنوشت کشورهایی دچار می‌شد که در برابر هجوم ها به کلی تغییر ماهیت دادند. در هر دوره، لطمه‌های سنگین، زمانی بر پیکر این کشور وارد آمده که فرهنگش ضعیف شده بوده است.»

در کتاب "دیروز، امروز، فردا" می‌نویسد: «به طور کلی تعصب یک مشکل برای ایرانی بوده است. کسی که در محیط نا امن زندگی کند، طبعا قدری خرافی می‌شود، و کسی که مرجع رسیدگی عادلانه ای در برابر خود نبیند، تک رو، عقده ای و افراطی از کار در می آید. این است که چون راه در برابرش باز شود، واکنش‌های تند نشان می دهد و از اعتدال دور می‌ماند... باید مانع ها را شناخت و با آنها برخورد کرد. اعتدال، توازن میان احساس و عقل و آموزش زندگی بخش، لازمه کار است. البته همه اینها «تئوری» است، فضای زمینه‌ساز باید ایجاد شود.»


در مصاحبه‌ای در پاسخ به اینکه خوش‌بین است یا بدبین گفته بود: «عوامل خوش‌بینی‌ام زیاد است ولی در مقابل عوامل بدبینی هم وجود دارد. البته تا سال‌ها پیش کمتر بدبین بودم، ولی در این سال‌ها افت اخلاقی مردم مرا غمناک کرده است. اگر ملتی از حداقل سطوح اخلاقی خودش تنزل کند برگرداندن آن به طرف اصول اخلاقی مشکل است. مسائل طوری بوده‌اند که مردم را وادار به افت اخلاقی کرده‌اند و همین خود درجۀ بدبینی را در من مقداری بالا برده است.»در ستایش او که ایران‌گرا بود


اما با این حال عشقی که به ایران داشت امید را در او زنده نگه می‌داشت: «من در قعر ضمیر خود احساسی دارم و آن اینکه رسالت ایران به پایان نرسیده است و شکوه و خرمی او به او باز خواهد گشت. من یقین دارم ایران می‌تواند قد راست کند و آن‌گونه که در خور فرهنگ و تمدن اوست نکته‌های بسیاری به جهان بیاموزد.»


دکتر اسلامی ندوشن نگران ایران بود و دغدغه‌های زیست محیطی هم داشت. در کتاب «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟» آورده است:

«محیط زیست که حفظ آن امروز جزء حادترین مسائل است، سه هزار سال پیش به آن هشدار داده شده است. بر وفق تعالیم زردشت، سه عنصر آب و هوا و خاک را می‌باید از آلودگی بر کنار داشت؛ زیرا دایه و پرورندۀ انسان و جان‌داران دیگرند و پرهیز از جانوران نیز جزء آموزش‌های اولیه این آیین است. شادی، آبادانی، کار و نظافت نیز جزو دستورهاست، بدان منظور که پیروزی بر اهریمن تسهیل گردد.»


دل او از شعلۀ عشق ایران افروخته بود. هم از این رو، دل‌های بسیاری با او دوخته است. فرهیختگان، ادب‌دوستان و ایران‌گرایان بسیاری در سوگ او پیام داده‌اند.

در پیامی که به مناسبت درگذشت ایشان در «رسانه فرهنگی شفیعی کدکنی» در اینستاگرام منتشر شده آمده است: «با همه علاقه‌مندان، دل‌بستگان و فرزندان ایران به سوگ خاموشی خادم بزرگ فرهنگ ایران می‌نشینیم.» پیام با این جمله به پایان می‌رسد که: «ایران را از یاد نخواهیم برد استاد ندوشن!»


او را ادیب و شاعر و مترجم و فردوسی‌شناس معرفی می‌کنند. اما بر این گمانم که اعتبار و احترامی که با نام و یادش گره خورده است به اینها نیست؛ به شرافت‌مندانه زیستنش است و دغدغه هایش.


جایی خواندم اولویت ما تعیین می‌کند مسیرمان رو به کجاست و قدر و قیمت‌مان چقدر است. اولویت دکتر اسلامی ندوشن، ایران و فرهنگ و جامعه ایران بود. پس بایسته و شایسته است او را قدر بدانیم و بزرگ بداریم.


در همۀ عمر بلندش، قلم و قدمش جز در ستایش ایران و برای فرهنگ، ادبیات و جامعه ایران نبود. در هیچ دورانی در مدح کسی جمله‌ای نگفت. محمد علی اسلامی‌ندوشن بیش از هر چیز با عزت و شرافت و عاشق ایران زیست. او یک ایران‌گرای حقیقی بود.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عمده‌ترین تخلف روانشناسان دارای پروانه است